از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند
از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند

وکلای دروغگو

   وکلای دروغگو 

    با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالی عنوان مشخص میشود 

یکی از وکلای جوانی که دوران انترنی اش را در دفتر وکالت آبراهام لینکلن گذرانده، داستان زیر را در مورد وجدان بالای لینکلن نقل می کند. روزی آقایی با پرونده اش به دفتر آمد و شروع به تشریح آن برای لینکلن کرد. در تمام مدتی که وی از پرونده اش حرف میزد، لینکلن به سقف خیره شده بود. وقتی حرفهای آن مرد تمام شد، لینکلن در صندلی اش چرخی زد و رو به آن مرد کرد و گفت:
- آقا، پرونده ی شما از لحاظ قوانین فنی بسیار خوب است و اشکال خاصی ندارد، اما از لحاظ مساوات و عدالت اصلا پرونده ی خوبی نیست. به شما توصیه می کنم به دنبال وکیل دیگری برای آن بگردید، چون من نمی توانم وکالت شما را قبول کنم. چون اگر من وکیل شما باشم، در تمام طول مدتی که با هیات منصفه حرف میزنم، با خودم میگویم "لینکلن، تو داری دروغ پردازی می کنی" و می ترسم حواسم پرت شود و آن را باصدای بلند بگویم!

  تهیه و تدوین : عبد عاصی

 برچسب ها: وکلای دروغگو،