از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند
از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند

بی تو ای مستی من ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  بی تو ای مستی من ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

 

 سالها در پی عشقی نگران می گذرم / بی خبر ساعت و اما به زمان می گذرم 
 سالها بوی خوش عشق، نفس می گیرد / از کنار گل وُ ریحان نفسان  میگذرم 
 از هوس بازی وُ عشق دگران می ترسم / از کنار می وُ میخانه چنان  میگــذرم 
 از شب تار وُ دل سوته دلان می نالم / از در بز وُ گل کوزه گران  میگـذرم 
  با نگاهی به گذشته من از آن بگذشتم / با شتاب قدم اسب دوان،  میگــذرم 
 با لب سوخته-ای همچو لب تشنه لبان / از سر چشمه آب دگران  میگـــذرم 
 با تو ای همدم، ای خورشیدم / از کنار مَه وُ مهتاب عیان میگـذرم 
 با تو ای هستی من از همگان دل کندم / بی تو ای مستی من از دو جهان میگذرم 
 

 

 عکس، تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.