از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند
از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند

دنیا هوای سردی-ست بی مهربانی تو ...


 


 


 

 دنیا هوای سردی-ست بی مهربانی تو ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 طرفی نبستم از عقل در دار فانی تو

دنیا هوای سردی ست بی مهربانی تو


گفتم چراغ عقلی روشن کنم به نقلی

تا رو به راه کردم، گم شد نشانی تو


از شوق بی دریغت، از ساحت عتیقت

گفتم به هر کسی، گفت: حیف از جوانی تو...


از گریه آستین خیس، انگشت بر لبم! هیس!

عمری سکوت کردم در بی دهانی تو


پنجاه سال، دوری، پنجاه سال ِنوری

خسته ست عقل و جانم از پاسبانی تو


تا آمدی سراغم. خاموش شد چراغم

گفتند تازه رفته ست از دار فانی تو 

 

  تهیه وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی 

 

     

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.