بی بهار تو زمین افسرده است
ای نهان در اسم های مستعار / ای دلیل نام های نامدار
ای تو برهان جهان هست و نیست / غیر تو تسبیح دلها دست کیست؟
مُهر اللهُ صَمد، در جان تو / قُل هواللهُ احد، برهان تو
سر برآر از غیب تا گردد نهان / کرّ و فرّ طاغیان و ظالمان
از لبت آواز ده، قد قامتی / ذوالفقاری از تو، از ما همتی
یا علی عشق تو طور دیگر است /هر چه می گویم ازان بالا تر ست
لم یَِلِد چون خسرو خوبان تویی /باز لم یُولد که اصل جان تویی
رشته رشته جانم از تو بافته ست /"آفتاب این رشته ها را تافته ست"
سر برآر ای عدل پنهان در زمین /ای امیران را امیرالمومنین
ای گروه پیشوایان را امام /رحم کن برسایه های بی دوام
کفر مطلق از نهان ما ببر /جهل و جادو از جهان ما ببر
بی بهار تو زمین افسرده است /خاک بی مِهر تو باغی مُرده است
پنج اقیانوس آبی از تو ماند/ پنج سال آفتابی از تو ماند
پنج تابستان عدل و اعتماد /پنج سال حکمرانی بی فساد
سربرآر از غیب عالم ای حبیب / ما فقیران توایم امّن یُجیب
تهیه و تدوین : عبد عاصی
برای دیدن مرجع یا عنوان اصلی به لینک فوق اشاره کنید
روزگاری به گفته پیر فرزانه انقلاب قرار بود صداوسیما به مثابه یک دانشگاه عمومی، مرجع فکری و اندیشهای جامعه ما باشد، ولی متاسفانه روندی که رسانه عمومی در این روزها و بهتر است بگویم این سالها درپیش گرفته، کار را به جایی رسانده که برنامه سازان و متولیان آن در حال رقابت و همپایی با رسانههای مجازی و زرد همچون اینستاگرام هستند و از مهمانانی برای حضور در برنامه هایشان دعوت میکنند تا بلکه بتوانند مخاطبان بیشتری را برای خود دست و پا کنند.
به گزارش جوان، درواقع رسانه ملی که قرار بود با تولید برنامههای فاخر، جذاب و صد البته سرگرم کننده، مخاطب ایرانی را پای تلویزیون نگه دارد و در جنگ رسانهای سردمدار ارائه محتوای غنی از فرهنگ کهن و اندیشه ناب اسلامی برای فهم و ادارک مردم ایران و حتی مخاطبان جهانی باشد، حالا دیگر به انتهای رسالت ناتمام خود رسیده و هیچ انگیزه و ایدهای برای ادامه کار خود ندارد! و باید گفت که این روزها تنها هنر باقی مانده اش تولید برنامههای زرد، بی محتوا و تا حدودی زیادی جفنگ است.
نکته غم انگیز ماجرا آنجاست که سازندگان این برنامهها که از جنگهای شادی هم کم ارزشتر و بی محتواتر هستند، ادعایشان برای ساخت چنین برنامههای این است که ما میخواهیم مخاطب را از پای ماهواره بلند کرده و به پای برنامههای صداو سیمای جمهوری اسلامی بنشانیم (!). برنامههایی که عمدتا نه اتاق فکری، نه نویسندهای و نه حتی یک ایده ابتدایی ساده ندارند و در حداقلترین شکل خلاقیت تولید میشوند. آن وقت بهانهشان هم سرگرم کردن مخاطب است، اما آن چیزی که در این برنامههای یافت نمیشود همین سرگرمی است و مشخص نیست که مخاطب کجای این معادله نشسته است؟
سرگرمی پیشکش! برنامه سازان و تولید کنندگان چنین برنامههای هیچ حریم و چار چوب اخلاقی و اعتقادی هم در ساخت برنامههایشان رعایت نمیکنند. فکر میکنند باید به هر وسیله یا هر ترفندی به زعم خودشان مخاطب را سرگرم کنند و پای تلویزیون بنشانند که زهی خیال باطل.
در تازهترین این شاهکارها، برنامه «ایرانیوم» که از همان ابتدای شکل گیری اش به خاطر وجود یک مجری که با تکهاندازی و شوخیهای جنسی در خنداننده شو سکان اجرای این برنامه تلویزیونی را گرفته است، از «ایرج ملکی» و برادرزاده-اش که با ساخت چند فیلم کوتاه در فضای مجازی شناخته شده است برای حضور در این برنامه دعوت کرد؛ اینکه تلویزیون کارگردانی که ضعف و سادگی اش باعث خنده و تمسخره برخی از مردم شده را دعوت میکند تا جلب توجه کند چیزی جز ناتوانی و عجز در برنامه سازی نیست؛ و مدیران صداو سیما و سازندگان این برنامه باید بدانند هر چند این بنده خدا دچار نوعی توهم وخودشیفتگی شده، اما کار آنها به مراتب تاسف برانگیزتر است.
از طرفی آش این رفتار به قدری شور شده که صدای اعتراض برنامه سازان و مجریان خود صداو سیما را هم درآورده است. نیما کرمی، مجری تلویزیون در صفحه شخصی اش درباره دعوت از ایرج ملکی در بنامه ایرانیوم نوشت: «متأسفم برای برنامهسازی رو به زوال رسانهملی ... واقعاً یعنی فکری برای برنامهسازی درست ندارید. دوستان عزیز! شما حق ندارید به هرکسی اجازه دهید رو به روی دو انسان هموطن به هر شکل و ترتیبی قرار بگیرد و بعد مسخرهشان کنید [اسکولشان بفرمایید]به خدا زشته، به خدا بده، تو رو خدا از برنامهسازی دست بردارید که هرچه ما تلاش میکنیم برای برنامه فاخر، شما همهچیز را زیر سوال میبرید. وای بر من با این همه ابتذال در رسانهای که روزی قرار بود دانشگاه انسانسازی باشد.»
این پایان ماجرا نیست؛ گردانندگان این برنامه برای دیده شدن و به تعبیر خودشان کلیشه شکنی، دست به هر هجو و هزلی زدهاند و نوع گفتههای مجری یا مهمانان برنامه، شاهد این مدعاست. از طرفی تا امروز مهمانانی که به این برنامه دعوت شدهاند از دو حالت خارج نبودند؛ یا مهمانانی که به شدت تکراری هستند یا اینکه میروند سراغ به اصطلاح شاخهای مجازی؛ از بدل مسی و کریس رونالدو گرفته تا ایرج ملکی.
گفتنی است که برنامه «اورانیوم» در یک قسمت خود سراغ جوانی در اینستاگرام رفت که در این چند سال به واسطه کلیپهای مبتذلی که در فضای مجازی تولید کرده و اسم و رسمی به هم زده بود؛ این جوان عمده کارش رقصیدن و هنر اصلیاش به اصطلاح قر دادن است. اما آیا واقعا شان و شوکت و جایگاه تلویزیون جمهوری اسلامی این است که از چنین افرادی که در فضای مجازی هر کاری از دستشان برآمده برای جذب مخاطب کردهاند را برای حضور در برنامه دعوت کند؟
از عجایب روزگار این است که همین جوانک بعد از حضور در این برنامه نسبت به سانسور قسمتهای از صحبت هایش اعتراض داشته و در ویدئویی که برای مخاطبانش تولید کرده از سانسور حرفهای گهر بارش در این تلویزیون انتقاده کرده است. این چه رسم غلط و نامیمونی است که تا یک نفر در فضای مجازی مطرح میشود، برنامه سازان تلویزیون با حرص و ولع به سراغش میروند که مثلا به خیال خوشان برنامه شان بترکاند و دیده بشود؟
نمونه دیگری از همین مدل برنامه سازی که در تلویزیون مد شده و میتوان به آن اشاره کرد؛ برنامه "شب فیروزهای" است که به صورت زنده از شبکه ۵ سیما پخش میشود و بارها به محلی برای شوخیهای پیش پا افتاده مجری و مهمان برنامه زنده تلویزیونی تبدیل شده است. "دستت لای در نره"، "چند سالتونه"، بخشی از شوخیهای مجری با یک خانم بازیگر است که در این برنامه اتفاق افتاده. خانم بازیگر بعد از شعری که مجری خواند، خطاب به او میگوید: «منم یک شعر دربارهی دل بخوانم؟» و خانم بازیگر میخواند: «ای دل تو خریداری نداری...» و در اینجا است که مجری وسط شعرخوانی این بازیگر میپرد و سعی در جمع کردن و ادامه ندادن ترانه مشهور خواننده لندن نشین میشود!
در واقع تولید برنامههای زردی که هیچ تناسبی با اهداف و وظایف رسانه ملی ندارد روز به روز در سازمان عریض و طویل صداوسیما در حال گسترش است و دیگر برای مردم معتقد کشورمان به امری عادی تبدیل شده که از قاب تلویزیون شاهد بهکار بردن الفاظ رکیک و شوخیهای اروتیک باشند.
البته باید پذیرفت که نوک پیکان انتقادات، صرفا سمت دستاندرکاران برنامه ایرانیوم یا شب فیروزهای نیست، زیرا آنها همان راهی را میروند که مدیران صداوسیما مدتی است در پیش گرفتهاند، یعنی استفاده از همه توان برای حضور زرد در فضای مجازی! ساخت و تولید برنامههای پوچ و بی محتوا و بهرهگیری از مجریانی که لمپنی بیش نیستند مؤید این موضوع است که رسانه ملی دیگر توجهی به جایگاه ملی و خواستگاه اجتماعی خود ندارد.
اما سوال اینجاست که صدا وسیما بر چه اساسی به چنین برنامههای زردی روی آورده است؟ آیا مجریان و مهمانان برنامه در رسانه ملی نباید مورد آنالیز قرار گیرند؟ آیا برای مجریگری تنها تسلط مقابل دوربین کافی است؟ با این اوضاعی که این روزها از تلویزیون شاهدیم دیگر نباید نگران شبکههای ماهوارهای بود، زیرا صداوسیمای خودمان در حال تسخیر شومنهایی است که هدفشان تنها دیده شدن در اینستاگرام و شبکههای مجازی است، خطری که باید آن را جدی گرفت.
مسئولان رسانه ملی باید با بازنگری در سیاستهای خود، متوجه این موضوع باشند که کلیشه شکنی در تولید برنامه نباید به ساختارشنکی تبدیل شود، و به بهانه جذب مخاطب، نباید صداوسیما تبدیل به پوپولیسم رسانهای شود.
تهیه و تدوین : عبد عاصی
پزشکیان: نتیجه ۲۰۰ تحقیق و تفحص مجلس ...
برای دیدن مرجع یا عنوان اصلی به لینک فوق اشاره کنید
خبرآنلاین
- سیاست - مجلس - پزشکیان : وزیر
کار را استیضاح و برکنار کردیم شما فکر می کنید یک فرد بهتری می آید و یا
آنچه در مجلس گفته شد روش و منش فرد دیگر را بهتر می کند؟ این اقدامات ما
فقط برای این است که بگوییم می خواهیم مشکل را حل کنیم درحالی که این کارها
صورت مسئله پاک کردن است.
مسعود پزشکیان نائب رئیس اول مجلس درباره طرح یک فوریت شفافیت آرای
نمایندگان به خبرآنلاین گفت: این موضوع خلاف آئیننامه است چرا که در
ائیننامه به صراحت قید شده است آرا باید غیرعلنی باشد.
او در پاسخ به این سوال که آیا این علنی شدن آرا باعث نمی شود نمایندگان
خود را پاسخگوتر ببینند گفت: اینکه چه شیوه ای استفاده شود بهتر است یک
بحثی است و اینکه در حال حاضر می توانیم از چه راهی برویم بحث دیگری است.
نماینده مردم تبریز ادامه داد: سالها قبل از مجلس دهم یک آئین نامه و
قواعدی تنظیم شده است و سالها بر اساس آن قواعد رفتارها شکل گرفته حال اگر
افرادی مصلحت را در تغییر این روش می دانند ابتدا باید این موضوع را در
کمیسیون آئین نامه مطرح کنند و بعد از تصویب به صحن بیاورند و با تصویب
نمایندگان آن را جایگزین شیوه قبل کنند.
مسعود
پزشکیان :
پزشکیان در پاسخ به این سوال که این تغییر می تواند یک گام به سوی شفافیت
محسوب شود گفت: به نظر من شفافیت در این نیست بلکه شفافیت در وجود داده و
ارتباط آنها با هم است به صورتی که هیچ کسی نتواند از آنچه هست خود را
مستثنی یا تبرئه کند. در خارج هیچ کسی نمی تواند اموالش را مخفی کند یا از
مالیات فرار کند اما در کشور ما هرکسی هرچقدر داشته باشد هیچ کجا پاسخگو
نیست و هیچ کجا بررسی نمی شود اما در عوض بی نهایت توهین و تهمت و افترا
داریم.
نائب رئیس مجلس در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه چرا مجلس خود را از
شفافیت مستثنی می داند چه زمانی که پای تحقیق و تفحص به میان می آید و چه
زمانی که طرح شفافیت آرا مطرح می شود گفت: مشکل از جای دیگری است. شما
ببینید در بحث تحقیق و تفحص ها که تا امروز نزدیک به 200 تحقیق و تفحص
انجام شده کدام یک را به نتیجه رسانده ایم؟
او ادامه داد: زمانی برای اینکه شعاری داده باشیم طرح تحقیق و تفحص از
موضوعی را راه می اندازیم همانطور که 200 تحقیق و تفحص را تا امروز انجام
داده ایم اما نتیجه اش چه شد؟ باید به سمت کاری برویم که انتهای آن منتج به
نتیجه شود و بدانیم با این اقدام می توانیم از یک رویه نادرست جلوگیری
کنیم.
پزشکیان با اشاره به استیضاح وزیر کار گفت: وزیر کار را استیضاح و برکنار
کردیم شما فکر می کنید یک فرد بهتری می آید و یا آنچه در مجلس گفته شد روش
و منش فرد دیگر را بهتر می کند؟ به نظرم هیچ ربطی ندارد این اقدامات ما فقط
برای این است که بگوییم می خواهیم مشکل را حل کنیم درحالی که این کارها
صورت مسئله پاک کردن است.
تهیه و تدوین : عبد عاصی
از شهاب خان تا بهاره خانم ... .
وبلاگ پورمحبی، فرزین.
- کاربرد ارز دولتی بیشتر در شگفتانه کردن و سرگرم شدنمان بود!
درست وقتی که اعترافگیری از یک دختر 17 ساله حواسمان را پرت کرد،
ناگهان حاج آقا شهاب خان مرادی با ویدئویی، آب پاکی را ریخت و ما را از
آنور بام پرت کرد! - به هر حال ما دائم الپرتیم چه از اینور بام و چه از
آنور بام- بله؛ ایشان با چهرهای آرام و تبسمی بر لب هتل را یک مکان فرض
کرد و ورود مرد و زن بیشناسنامه را به این مکان مجاز اعلام کرد. بعبارتی
این بار، سرمان را یکی دیگر و با داستانی تازهتر گرم کرد و ما را از کل
مصیبتهای روزانهمان غافل کرد. دستش هم درد نکند. در زمانهای که ورود
خانمها و آقایان حتی با شناسنامه به استادیومها ممنوع است واقعا وضع وحتی
طرح چنین قانونی جرات میخواهد که البته فقط از عهده رئیس سابق سازمان
فرهنگی هنری شهرداری برمیآید. به قولی: ما و این همه خوشبختی محاله!
در ضمن ما به حاج آقا صمیمانه تبریک میگوییم که تا این حد در عقایدشان
پیشرفتهای محسوسی داشتهاند؛ چون در زمان تصدی پست فوق توسط ایشان؛ تمام
کلاسهای موسیقی فرهنگسراها به بهانه ساماندهی تعطیل شد و بعدها هم، نه
تنها چیزی سامان داده نشد و کلی هنرجو آلاخون بالاخون شدند؛ بلکه بعد از
رفتن ایشان و باز شدن مجدد درب کلاسهای موسیقی همه چیز با همان کیفیت قبل
دوباره شروع شد و فقط ضررش متوجه خانوادهها و موسیقی کشور شد یعنی درست
مانند خیلی از پروژه های دیگر که با کلی اهن و تلپ فقط باعث اتلاف وقت و
سرمایه شد.
به هر حال برای رسیدن خدا به اندازه تعداد اتاقهای
هتلها راه بسیار است. همه ما را گیر آوردند بخدا ... بگذریم. یکی از مزیت
های فرهنگ و هنری که سالها در این کشور خشکانده شده این است که متعادلمان
میکند... نه حکم های آنوری صادر میکند و نه اینوری.
نه به زور قزاق
روسری را از سرها برمیدارد و نه به زور گشت ارشاد بر سرشان میگذارد. با
این افراط و تفریطها نتیجه این می شود که در این گیرو دار حرمت مسجد با
رقص دخترکی هتک میشود یعنی چیزی که لنگهاش هم، در هیج جای دنیا با آنهمه
کافر یافت نمیشود.
پیشنهادی برای کادوی تولد بهاره خانم افشاری در بالا گفتیم: وقتی فرهنگ و هنر جای خودش نباشد یا از اینور بام میافتیم یا از آنور...
وقتی هنرمندان به چهار گوشه جهان سوت میشوند و نطقشان با یک حکم «ممنوع
الفلان چیز» کور میشود آنوقت سر و کله به اصطلاح هنرمندانی پیدا میشوند
که با تولدی اسمشان تیتر میشود و با پریدن بر روی کول بازیکن فوتبال و چشم
نازک کردن در رسانه ملی و ازدواج های چند باره مطرح میشوند. خلاصه هنر در
همین چیزها خلاصه میشود و نام «نام آوران هنر» در این بازار شام، گم و
گورمیشوند. وای که بر ما چه شده و سرنوشت این مملکت با این اوضاع چه
میشود. یا همه چیز در بقچه پیچیده شده و دختری 17 ساله اسیر میشود و یا
عروسکهای خیمه شب بازی آدم میشوند و تنها خیرشان به هنر این میشود که در
جشنوارهها لباسهایشان مد میشود. بگذریم؛ با این شعارها دل ما و خربزه
آب میشود و این چیزها برای ما نان نمیشود. می دانم خیلی شعاری است که اگر
بگوییم در این اوضاع وخیم کشور؛ جای جنگولک بازیهایی به اسم تولد نیست.
اما قبول بفرمایید دلواپس غیر ساندیس خور هم داریم که دلش میسوزد از این
همه جاده خاکی رفتنها و دور شدن از فرهنگی که سالها از ما دور شده و در
حال حاضر مشغول خوردن ترکش هایش هستیم با رواج اینهمه اختلاس و احتکار و
سلطان سازیها ... دلمان میسوزد که دخترکی در نقش شیطان کادوی میلیاردی
میگیرد و بهرام بیضاییها و دولت آبادیها و... در جایگاه شیطان
مینشینند!
اما یک پیشنهاد: حال که این روزها
بازار ارز دولتی دادن به جاهای نامربوط داغ است پیشنهاد میکنیم به سرکار
خانم هم بعنوان کادوی تولد ارز 4200 تومانی پرداخت شود تا این سلبریتی
محترم هم با پولش برود آنور آب و یک چیز عجیب و غریب نامربوط دیگر وارد کند
و ما را چند روزی متعجبانه با آن مشغول کند. ظاهر این ارز فقط به درد این
میخورد که بشنویم با تخصیصش به جاهای نامربوط و وارد کردن چیزهای
نامربوطتر؛ سورپرایزمان کند! - شگفتانه - خب این هم نوعی تفریح است و کلی
هم سرمان را گرم می کند. از خوراک دام و .. که بهتر است تازه وارد کننده اش
هم خوشگل تر است.
طرح کاهش یا همان طرح معروف الای زد، از اول آبانماه وارد فاز دوم خود میشود. براین اساس بیش از 4 میلیون خودرو، 6 هزار اتوبوس، یک هزار مینی بوس، کامیونت و موتورسیکلت، ملزم به دریافت معاینه فنی خواهند شد.
به گزارش ایران آنلاین، طرح از محدوده زوج و فرد فراتر رفته، به کل تهران سرایت میکند و نه فقط در ساعات معین محدوده زوج و فرد که به 24 ساعت کل شبانه روز تعمیم پیدا خواهد کرد. با این توصیف اگر خودرویی فاقد معاینه فنی باشد، جریمه 50 هزار تومانی در انتظار رانندهاش خواهد بود. با اجرای این طرح، همه کامیونها نیز ملزم به دریافت بارنامه میشوند که شرط اخذ آن، داشتن معاینه فنی است. این بارنامه به شکل آنلاین در همه ساعات شبانه روز از سوی پلیس کنترل میشود. سؤال اینجاست چرا در فاز دوم، بر معاینه فنی اتوبوسها و کامیونها تأکید شده است؟
براساس آخرین آماری که در سال 92 منتشر شده، سهم انتشارآلایندگی کامیونها، اتوبوسهای شرکت واحد، سایر اتوبوسها، مینی بوسها و موتورسیکلتها در هوای شهر تهران در مجموع 67 درصد اعلام شده که در مقابل سهم 3 درصدی سواری و وانتها بسیار قابل توجه است. اما نکته قابل تأسف اینجاست که معاینه فنی برایشان هرگز بهصورت یک الزام نبوده است! درحال حاضر کامیونهای بالای 15 سال که اجازه تردد در جادههای کشور را ندارند، به پایتخت آمده و در نیمههای شب، نخالههای ساختمانی جابهجا میکنند که از نظر قانونی تخلف محسوب میشود، اما به علت عدم سختگیری در معاینه فنی، آنها میتوانند آزادانه در شهر تهران تردد کنند.
بهگزارش خبرنگار «ایران»، هماکنون 6 هزار و 250 اتوبوس در پایتخت تردد میکنند که 3 هزار دستگاه آن، گازسوز هستند. آنطور که آمارها نشان میدهد، بیش از 50 درصد این ناوگان عمر بالای 8 سال داشته و فرسوده محسوب میشوند، با اینهمه طی 40 روز اخیر که روند معاینه فنی برای اتوبوسها انجام شده، تعداد اتوبوسهایی که معاینه فنی نداشتهاند از 24 درصد به 12 درصد رسیده است.
همچنین در این مدت میزان مراجعه اتوبوسها به مراکز معاینه فنی از ۷۶ درصد به ۸۸ درصد افزایش یافته است. به گفته محسن پورسید آقایی، معاون حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران، از ابتدای مهر، هیچ اتوبوسی بدون معاینه فنی، حق تردد در تهران را نخواهد داشت.علی پیرحسینلو، مشاور او معتقد است که با اجرای این طرح از اول پاییز، حدود 5درصد اتوبوسها از ناوگان حمل و نقل عمومی خداحافظی خواهند کرد، چراکه موفق به دریافت معاینه فنی نمیشوند.
البته از ابتدای امسال، 40 دستگاه اتوبوس برای ورود به چرخه حمل و نقل عمومی خریداری شده، 900 دستگاه در حال نوسازی و اگر طبق برنامه پیش برویم حدود هزار و 500 دستگاه اتوبوس نیز تا پایان سال به ناوگان اضافه خواهند شد تا مشکل خروجیها تا حدودی حل شود، اما اگر معاینه فنی، در فاز دوم، سختگیرانه و بدون ملاحظه انجام شود، قطعاً باید به فکر جایگزینها بود. آنهم در شرایطی که نوسازی تاکسیهای فرسوده به علت بهانههای ایرانخودرو برای تحویل خودروهای نو، همچنان بلاتکلیف مانده است. اگرچه سهم تاکسیها در آلودگی هوای تهران از نظر ذرات معلق صفر درصد اعلام میشود!
«محسن پورسید آقایی»، همچنین در این زمینه از آمار مرگ سالانه 5 هزار نفر بر اثر عوارض ناشی از آلودگی هوا خبر داده و به صراحت میگوید که ۷۰ درصد آلودگی هوای تهران نیز ناشی از تردد وسایل حمل و نقل است.
«بهگفته او، هماکنون مقدمات اجرای طرح کاهش آماده شده است، بهطوری که استاندار تهران طی نامهای به همه کارخانجات، ارگانها و دستگاهها اعلام کرده است که حق ندارند برای تأمین سرویس کارکنانشان با پیمانکارانی که اتوبوسهایشان فاقد معاینه فنی است! قرارداد ببندند.»
آیا طرح کاهش آلایندگی در سایر کشورها هم اجرا میشود؟ پاسخ به این سؤال مثبت است، هماکنون حدود 225منطقه کم انتشار آلودگی هوا در 13 کشور اروپایی که معضل آلودگی هوا دارند، مشخص شده است که بسیاری از وسایل نقلیه حق ورود به این مناطق را ندارند. آنها اگر تخلف کنند هم باید جریمههای بسیار سنگین بپردازند. جالب اینکه بجز کشورهای انگلستان و ایتالیا، همه کشورهایی که مناطق کم انتشار را اجرا کردهاند، دارای یک چارچوب ملی برای آن هستند.
پورسیدآقایی همچنین به معضل پارک حاشیهای اشاره کرده و با اعلام خبر
ساماندهی آنها میگوید: در مورد قیمت پارک حاشیهای اعدادی همچون ۷۰۰۰ و ۱۰
هزار میلیارد تومان درآمد شهرداری از ساماندهی پارک حاشیهای در جلسات
منتشر میشود که با یک حساب سرانگشتی به تعداد خانوارها قیمتی حدود چهار
میلیون تومان برای هر خانواده در سال برای پارک حاشیهای احصا میشود، اما
آیا همه خانوادهها میتوانند سالی چهار میلیون تومان پول جای پارک بدهند.
آیا اصلاً این کار شدنی است؟ واقعیت آن است که ارقام آنطور که گفته
میشود، نیست و ما امیدواریم در دو سال آینده بتوانیم ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار جای
پارک را ساماندهی بکنیم.
فاز اول طرح کاهش از ابتدای شهریور ماه سال 95 اعلام شده بود، اما به علت نبود زیرساختهای لازم از سوی
پلیس با تأخیرچند ماهه اجرا شد. شورای عالی هماهنگی ترافیک شهرهای کشور، اول آبان را زمان اجرای فاز دوم اعلام کرده است. دریافت معاینه فنی ازمهمترین نکات طرح کاهش محسوب میشود. براین اساس در سال 96 از مجموع یک و نیم میلیون خودرویی که در سال گذشته، معاینه فنی انجام دادند، 400هزار خودرو به علت نقص آلایندگی، اصلاحیه گرفتند.جالب اینکه در سال 94، تنها 400هزار خودرو به مراکز معاینهفنی مراجعه کرده بودند که در سال گذشته، به یک میلیون خودرو افزایش یافت. امسال از حدود 4 میلیون خودرو، بیش از 100 هزار خودرو معاینه فنی برتر دریافت کردهاند. هماکنون بیش از یک و نیم میلیون خودرو در طرح زوج و فرد تردد میکنند.
مسعود پزشکیان نایب رییس اول مجلس با اشاره به جلسه استیضاح وزیر کار و حواشی ادامه دار آن گفت: باید به آن چیزی که لیاقتش داریم برسیم، انگار قرار است بعضی افراد در این جامعه آب به آسیاب آمریکا بریزند.
نماینده تبریز در مجلس در گفتوگو با عصر ایران ادامه داد:5 ماه قبل عدهای استیضاح وزیری را مطرح کردند و موفق نبودند و دوباره همان افراد با همان تفکر و یکسری مطالب جدید استیضاح را مطرح کردند، چه منطقی دارد که یک وزیر را دوبار در طول پنج ماه و با مطالب مشابه استیضاح کنیم .
این نماینده اصلاح طلب مجلس بیان کرد: چون عده ای قصدشان تحت هر شرایطی استیضاح وزیر بود تمام تلاش خود را کردند که این کار انجام شود و اینقدر هم پیش رفتند که به قصدشان رسیدند.
عضو کمیسیون بهداشت در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است در طرح سوال از رئیس جمهور نیز چنین مطالبی مطرح شود گفت: اگر جای رییس جمهور و هر کدام از وزرا باشم واقعیت ها را به درستی بیان می کردم، حق را می گفتم ودر مورد علتی که باعث ایجاد این شرایط شده است شفاف سازی می کردم.
نایب رییس مجلس تاکید کرد: این روندی که در ساختار و سیستم های ما وجود دارد درست نیست و همه مشکلات ما از همین جا ناشی می شود. سیستمی به نام وزارت رفاه درست کرده ایم که به عریضی و طویلی دولت است و یکسری کارخانه و شرکت ها در دست این وزارتخانه است که همه به طریقی به آنها طمع دارند و نتیجه این سیستم این است که همیشه دعوا و جدل در مورد این وزارتخانه وجود دارد.
پزشکیان گفت: تمام مدیرهای ما یکسال دوسال عمر دارند چراکه ما براساس سلسله مراتب بالا نمی آییم، فردی را چون با فلان فرد آشنا است و یا آدم فلان کس است مدیر می کنند. در خود همین وزارت رفاه بررسی کنید ببیند آدم های که آنجا هستند از کجا آمدهاند و آدم کی هستند؟ چرا برخی در مجلس داد می زنند؟ چون یا آدم من و یا آدم آنها آنجاست، حالا اگر سهم من و آنها را دربیاورند معلوم می شود چه خبر است و سهم هرکس چقدر است .
نماینده مردم تبریز تاکید کرد: چرا همیشه برخی به دنبال این هستند که بدانند کسی مثل من در کدام سیستم آدم دارم؟ چون من هیچ فردی را در هیچ سیستمی ندارم و اگر دخترم در فلان جا کار می کند چه خلافی کرده است؟ آیا رئیس شرکت است، مدیر کل و یا عضو هیات مدیره است و اضافه حقوق می گیرد؟ خود همین افراد که من را متهم کردند اگر بررسی شود مشخص می شود در تمام هیات مدیره ها و بدون هیچ چارچوبی آدم دارند.
وی در مورد شفاف سازی ریس جمهور و اینکه اگر این شفاف سازی به مذاق برخی خوش نیاید ممکن است اتهاماتی به خود ریس جمهور و وزرا وارد کنند گفت: روندی که الان بانک ها برای ما ایجاد کرده اند حاصل رد همان fatfاست که ما در مجلس امضا نکردیم وقتی fatfرا امضا نمی کنیم یعنی هیچ بانکی در دنیا با ما معامله پولی نمی کند و وقتی معامله نباشد قطعا ارز ودلار مشکل پیدا می کند، حالا می خواهیم با این عملکرد یقه چه کسی را بگیریم؟
نایب رییس مجلس تصریح کرد:وقتی سیاست ما این شده است که برجام و «FATF را نمی پذیریم، پس بپذیریم که نتیجه این سیاست ها خود تحریمی است. الان عراق نمی خواهد با ما معامله بانکی کند، اینکه عراق با ما معامله بانکی نمی کند به آمریکا چه ربطی دارد؟ چون ما چارچوب «FATF را نپذیرفتهایم عراق با ما معامله نمیکند.
وی خاطر نشان کرد:شرایطی که الان در کشور حاکم شده است نتیجه تصمیمهایی است که ما گرفته ایم حالا می خواهیم چه کسی را بازخواست کنیم؟ این روند اقتصادی زاییده تصمیمات دولت، مجلس وقوه قضاییه است و اینکه همه گناهان را به گردن یک نفر بیندازیم وبگویم ما بی گناهیم و باید یک نفر مورد سوال و بازخواست قرار گیرد ،درست نیست.
احسان علیخانی مجری و تهیه کننده تلویزیون عصر امروز شنبه ۳۰ تیر با حضور در برنامه حالا خورشید درباره اخبار منتشر شده پیرامون ارتباط وی و موسسه ثامن الحجج توضیح داد.
به گزارش عصرایران به نقل از ایلنا احسان علیخانی با اشاره به اینکه حضور اسپانسرها در شبکههای تلویزیونی صداوسیما از اوایل دهه ۹۰ آغاز شده است گفت: تا اواخر دهه ۸۰ به هیچ عنوان اسپانسرها در تلویزیون حضور نداشتند و از اوایل دهه ۹۰ به دلیل مشکلات مالی که به وجود آمده اسپانسرها وارد تلویزیون شدند زیراصداوسیما بودجه کافی برای تولید برنامهها را نداشت.
وی با اشاره به اینکه او یک حثیت به عنوان تهیه کننده و یک حیثیت به عنوان مجری دارد گفت: سال ۹۱ به صداوسیما پیشنهاد همکاری و مشارکت در ساخت برنامه از سوی موسسه ثامن الحجج داده شد و صداوسیما بعد از بررسی مجوزهای موسسه به مااعلام کرد که میتوانیم برنامه را تولید کنیم و همکاری کنیم.
وی ادامه داد: در صداوسیما من مجری و تهیه کننده بدون مجوز حق نداریم حتی یک پشمک را تبلیغ کنیم و طبیعی است که سازمان و صداوسیما نیز برای همکاری با این موسسه به مجوزهای صادر شده از سوی نهادهای دیگر همچون بانک مرکزی استناد کرده است.
علیخانی با اشاره به انتشار دریافت رقم سه میلیارد تومان برای تولید برنامه از سوی موسسه ثامن الحجج گفت: مبلغ پرداخت شده از سوی این موسسه به صداوسیما برای شش برنامه بوده که از سال ۹۱ تا پایان سال ۹۳ ساخته شده است و این برنامهها شامل، برنامه دو نیمه سیب، لحظه تحویل سال ۹۲، ماه عسل در سال ۹۲، برنامه سه ستاره، تحویل سال ۹۳، جشن ۲۰ سالگی شبکه سه، برنامه بهار نارنج بوده است.
وی ادامه داد: در هر کدام از این برنامهها بیش از ۱۵۰ نفر به مدت سه الی چهار ماه فعالیت میکردند و تمام پرداختها دارای اسناد مشخص است که توسط نهادهای نظارتی صداوسیما بر آنها نظارت میشود.
وی ادامه داد: از ابتدای سال ۹۴ به ما اعلام شد که سازمان صداوسیما هیچ همکاری با موسسه ثامن الحجج ندارد و دیگر نمیتوانیم با آنها همکاری کنیم و بعد از چند ماه نیز حکم انحلال این موسسه در تابستان صادر شد.
علیخانی با گلایه از اخباری که در برخی از رسانهها منتشر شده است گفت: من هیچ گلایهای از روزنامه شرق ندارم، اماای کاش رسانهها اسمها را به صورت خوانا و مشخص منتشر کنند وای کاش قبل از انتشار این مطلب با مدیران تلویزیون و شبکه تماس حاصل میکردند.
وی ادامه داد: من همیشه این فضا را و این مدل نگاه را نقد کردم که آدمها بعد ازاینکه مورد اتهام قرار میگیرند زمین و زمان را بهانه میکنند تا پاسخگونباشند هیچ منعی وجود ندارد وقتی پرسشی که میشود باید پاسخگو باشیم این یکی از ویژگیهای رسانه است.
علیخانی افزود: بنده تا این لحظه هزار تومان وام از هیچ جایی نگرفتهام اصل موضوع چیز دیگری است ما دو مرجع رسیدگی از این حوزه داریم که یکی از آنها تلویزیون است که کارشناسان زیادی داشته و هر کدام از آنها مو را از ماست میکشند.
وی با بیان اینکه بخشی از مطالبات مردم پرداخت شده است در پاسخ به این که چرا این مبلغ به صورت هدیه به او داده شده است گفت: بنده چقدر باید ساده لوح باشیم که یک مجموعه مالی به من بگوید شماره کارت بدهید تا به عنوان هدیه به شما مبلغی واریز کنیم.
وبلاگ > پورمحبی، فرزین - به جای سفر، رنگ قندانمان را عوض میکنیم!
بی برو برگرد برای راضی کردن مردم ۲ کار میشود کرد:
۱- خدمات درست و حسابی برای مردم ارائه کرد.
۲- توقعات مردم را حسابی کم کرد.
هنوز
مشخص نیست اصولا روش اول به چه دردی میخورد چون ارائه خدمات: «مدیریت،
زحمت، همت، غیرت، طاقت، صداقت، درایت» میخواهد تازه آن هم بیاجر و منت و
بدون آخر و عاقبت! اما دومی فقط کمی زبان و سیاست میخواهد با آیندهای
راحت و سرشار از ثروت! حال با این اوصاف شما باشید کدام را انتخاب میکنید؟
معمولا مدیرانی که راه اول را پیش گرفتهاند، یا زیرآب شان در محل
خدمت زدهشده یا رگشان در محل استحمام! لذا این روش در بین مسئولین،
طرفدار ندارد. اما روش دوم لاکچری است. در این روش مسئول فقط نیاز به
تعدادی ساندیس خور و ترجیحاً اشکنهخور دارد.
البته به این آسانیها هم
نیست چون تربیت اشکنهخور فنون مخصوص خودش را دارد و ایضا نیاز به کار
فرهنگی فراوان دارد! اما نتایجش در زمینههای مختلف درخشان است. در این روش
مسئول فقط اطلاعرسانی میکند و بعد، همه چیز را متوجه این و آن میکند و
در نهایت از همه میخواهد که با وی همکاری کنند. اصولا چیزی که به شرح ذیل
عیان است چه حاجت به بیان است.
نمونههایی از برخورد نزدیک مدیران با مردم از نوع دوم به شرح ذیل:
(توضیح: اشکنهخور=شما)
- خیار کم است، «شما» باید از روستا کوچ نکنید تا خیار بکارید!/ ما: چشم
- برای کاشت خیار، «شما» باید پول بدهید و از ما مجوز چاه بخرید!/ ما: چشم
- بزرگترین سدهای جهان را میزنیم و برق میآوریم. «شما» هم باید پول برق را بیاورید!/ ما: چشم
- آب تالابها و رودخانهها و دریاچهها در اثر سدسازی خشک شد. «شما» به رویتان نیاورید./ ما: چشم
-
آب کلاً تمام شد! تقصیر شماست چون «شما» جنبه و شعور نداشتید و خیلی چاه
کندید. فعلا آب مصرف نکنید! خیار را هم دیمی بکارید!/ ما: چشم
*
- میخواهیم برای رهایی از وابستگی خودروی ملی بسازیم «شما» باید کمک کنید./ ما: چشم
-
حوصله رقابت با تولیدات خارجی نداریم لطفا «شما» برای افزایش قیمت
خودروهای خارجی و بیکیفیت بودن خودروهای ملی تحمل کنید./ ما: چشم
- همچنان استقبال از خودروی ملی کم است، «شما» فقط باید خودروی ملی بخرید!/ ما: چشم
-
استقبال خوب بود خودروی خارجی هم قیمتش، قیمت خون بود اما ما چشم خوردیم و
ورشکست شدیم! صبر کنید تا کمک از دولت بگیریم و همه چیز را حل و فصل
کنیم!/ ما: چشم
- هوا آلوده است، تقصیر شماست. «شما» باید خودروی ملی را که خریده بودید بیرون نیاورید!/ ما: چشم
*
- گردشگری نوعی فساد است. «شما» باید بدون گردشگر ارز به داخل بیاورید/ ما: چشم
- ارز تمام شد. لطفاً به جای مسافرت رنگ قندان خانه را عوض کنید/ ما: چشم
- برای کنترل ارز اسمش را می گذاریم ۴۲۰۰ تومانی شما هم به همین اسم صدایش کنید./ ما: چشم
- سکه گران شد، «شما» باید طلا و سکههایتان را به ما بدهید./ ما: چشم
*
- میخواهیم کمیته بحران و چند موسسه دیگر امدادرسانی بسازیم. لطفا «شما» عوراض و مالیات بدهید تا بسازیم/ ما: چشم
-
بحران به شکل زلزله و سیل آمد. فعلا بیخیال کمیته بحران و موسسات امداد
شوید و خودتان به این شماره حساب فلان قدر کمک کنید تا ایران را از نو
بسازیم./ ما: چشم
- از کمکتان ممنونیم اما ابعاد فاجعه بدتر از آن
چیزی بود که فکر میکردیم لذا تصمیم گرفتیم با کمکهای مردمی به جای آباد
کردن ایران برای رفاه حال هموطنان یک منبع دوغ بسازیم!/ ما: چشم
*
- جادهها ناامن هستند قدم به قدم در جادهها عوارض بدهید تا برایتان جاده امن بسازیم./ ما: چشم
- حالا ما به هر دلیلی جاده امن نساختیم «شما» چرا بی احتیاطی میکنید و تصادف میکنید؟ لطفا کمی رعایت فرمایید./ ما: چشم
*
- ما میخواهیم هستهای بسازیم و بعضی جاها را از دم نابود کنیم شما هم بگویید حق مسلم تان هست./ ما: چشم
- ما تحریم شدیم «شما» باید تحریم را دور بزنید./ ما: چشم
- فعلا از هستهای ساختن منصرف شدیم لطفا «شما» سیمان بیاورید تا درش را گل بگیریم./ ما: چشم
- این بار «شما» باید بدون هستهای تحریم را تحمل کنید!/ ما: چشم
- تورم و گرانی خیلی بالا زد کار از تحمل گذشت اشکنه بخورید./ ما: چشم
*
- میخواهیم دانشگاه آزاد بسازیم لطفا «شما» پول بدهید تا بسازیم./ ما: چشم
- چرا مدرکگرا شدید و لیسانس بیکار زیاد شد؟ لطفا کلاس نگذارید و با لیسانس زمین را برای ما جارو بزنید./ ما: چشم
*
و همینطور تا آخر ....
- مدرسه و بیمارستان نداریم ... آهای خیرین! برای تحصیل و درمانشان بیایید یه چیزی بسازید/ ما: چشم
- زندانی داریم ... آهای نیکوکاران! برای آزادی شان بیایید و گلریزان نمایید./ ما: چشم
-
کلاً شادیهایتان را با ما تقسیم کنید حتی به اندازه کرمتان همهاش را
حواله ما کنید و بعد هم بروید و فکری به حال خودتان بکنید. چون ما حالا
نیازمند یاری سبزتان هستیم. لطفا شعار ملت همیشه در صحنه را فراموش نکنید
فقط در انتخابات حماسه بپا نکنید و به تظاهرات دولتی اکتفا نکنید... حماسه
زمانی است که درد ما را دوا بکنید!
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
نایب رئیس اول مجلس با بیان اینکه
«مسوولان باید
همچون عموم مردم زندگی کنند» گفت: یک مسوول در نظام
اسلامی باید بر سر همان سفرهای بنشیند که برای همه
مردم پهن شده و نمیشود که مسوولان از بهترین مراکز
درمانی برخوردار باشند، اما مردم را به مراکز درمانی
دولتی روانه کنیم.
به گزارش ایسنا، مسعود پزشکیان در همایش روایت خدمت در
سمنان انجام شد، اظهار کرد: نباید شرایط اقتصادی بهگونهای
باشد که یکی شب بخوابد و روز صاحب میلیاردها تومان
شود و دیگری صبح بیدار شود و ببیند نمیتواند دیگر در
خانهای که زندگی میکند بماند. مسوولان هر سه قوه در
این وضعیت مقصریم. مسوولان باید با افراد دلال و سودجو
برخورد قاطع و از تولیدکننده، صنعتکار، تاجر و بازرگان
واقعی حمایت کنند.
وی با بیان اینکه «عدالت برای همه است نه فقط برای یک
عده خاص»، ادامه داد: نمیشود به کردستان نرسیم، اما
انتظار داشته باشیم کردها با انقلاب باشند. یا به
خوزستان بیتوجهی کنیم، اما انتظار داشته باشیم همه
خوزستانیها پشتیبان ما باشند.
«آیا ما توانستهایم عدالت
قومیتی، جنسیتی و منطقهای را در کشور ایجاد کنیم؟ مردم خواهان عدالت هستند
».
این نماینده مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه «ما
نیازمند عدالت در همه زمینهها هستیم» بر لزوم توجه به
نیروی انسانی و انسان به مثابه محور هستی و آفرینش
تاکید و تصریح کرد: نباید بین آحاد مردم و استانها
تفاوت و تبعیضی قائل شد و این آن چیزی است که اسلام به
ما آموخته و ما برای آن انقلاب کردیم.
وی یکی از مهمترین آمال انقلابیون را تحقق عدالت
برشمرد و خاطرنشان کرد: ما انقلاب کردیم که همه از
عدالت اسلامی بهرهمند شوند نه اینکه تنها عدهای از
مزایای انقلاب برخوردار باشند.
این نماینده اصلاحطلب با بیان اینکه
«مردم از دعواهای
سیاسی خستهاند»
گفت: اگر مسوولان دغدغه مردم را داشته
باشند میتوانند راهحلی برای مشکلات آنها پیدا کنند.
البته بسیاری از دعواهای سیاسی بر سر پول و شهرت است
نه برای خدمت و عدالت.
وی به انتقاد از تفاوت در پرداختیها و میزان درآمد در
مشاغل مختلف پرداخت و گفت: چرا باید یک پزشک بتواند
۴۰۰-۵۰۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد؟ ما باید بستری
فراهم میکنیم که بین اقشار مختلف شکاف ایجاد نشود. در
هیچ کجای دنیا یک پزشک نمیتواند این همه درآمد در یک
روز داشته باشد. با چه منطق و عدالتی این شکاف درآمدی
قابل بیان است؟.
وی به تجربه سه ساله کار خود بعد از روی کار آمدن دولت
احمدینژاد و فراغت از کار اداری و پرداختن به طبابت
اشاره و تصریح کرد: در همین سه سال به اندازه همه سالهای
قبل از آن درآمد داشتم، اما ما کسانی نبودیم که برای
پول و درآمد انقلاب کرده باشیم.
پزشکیان با انتقاد از سودجویی برخی افراد نیز گفت: در
این شرایط سخت که امریکاییها همه توان خود را برای
ضربه زدن به ما به میدان آوردند عدهای از افراد متمول
و پولدار ما کاری میکنند که مردم در حالت عادی
نتوانند زندگی کنند و برای همین یک روز قیمت طلا و ارز
و روز دیگر قیمت مسکن و ماشین و... را بالا میبرند.
وی با بیان اینکه «عدهای یک شبه با آوردن خودرو یا
خرید هزاران سکه میلیاردها تومان سود میبرند» افزود:
همینها با این کار زمینه نارضایتی مردم را فراهم میکنند. در واقع این افراد دانسته یا ندانسته نقشه امریکا و همپیمانان
امریکا را عملی میکنند.
وی با بیان اینکه «باید ستاد بحران جنگی تشکیل دهیم»
افزود: ما در جنگ اقتصادی با امریکا و اسرائیل و آل
سعود هستیم.
نایب رئیس مجلس همچنین به معضل کم آبی پرداخت و گفت:
حدود ۸۰ درصد استانهای کشور با معضل کم آبی روبرو
هستند و برای همه آنها نمیتوان یک نسخه واحد پیچید
بلکه برای هر منطقه باید یک راه مناسب پیدا کرد.
وی با بیان اینکه «نمایندگان مجلس از هر طرح آبرسانی
علمی و کارشناسانهای حمایت میکنند» افزود: استان
سمنان میتواند از ظرفیت رئیس جمهور در این بخش
استفاده کند.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
خبرآنلاین، سیدصادق حسینی ، نوشته : با پیروزی حسن
روحانی در انتخابات ۱۳۹۲، دولت تدبیر و امید با میراثی
از تحریم های هسته ای و چالش های اقتصادی کارش را آغاز
کرد. علاوه بر تورم یکی از ابرچالش های پیش روی دولت
نخست روحانی، موسسات مالی غیر مجازی بودند که در دوره
۸ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ به صورت تصاعدی رشد کرده و با
وعده سودهای نجومی، حجم قابل توجهی از نقدینگی کشور را
در خود جمع کرده بودند. ۱۹ بهمن ۱۳۸۹ برای نخستین بار
بانک مرکزی ۴۸ موسسه مالی و اعتباری را غیر مجاز اعلام
کرد که خراسان با داشتن ۱۲ موسسه در صدر قرار داشت؛
اما دولت احمدی نژاد ترجیح داد به بحران موسسات ورود
جدی نکند و این چالش را هم مانند چالش هسته ای به دولت
بعدی بسپارد.
برای درک حجم پولی که در این موسسات در جریان بود کافی
است بدانید در سال ۱۳۹۳ که کل بازار پولی ایران در
حدود ۵۰۰هزار میلیارد تومان بود، این موسسات بیش از
۱۰۰هزار میلیارد تومان پول یعنی در حدود ۲۰ درصد بازار
پول کشور را در اختیار داشتند.
با روی کار آمدن ولیالله سیف رییس کل بانک مرکزی در ۳
شهریور ۱۳۹۲، او ساماندهی موسسات مالی غیر مجاز را یکی
از برنامه اصلی خود عنوان کرد و در یک فرایند پرمشقت،
پرهزینه و طولانی آن ها را منحل، ادغام و ساماندهی کرد.
با اقدامات بانک مرکزی موجی از اردوکشی های خیابانی و
تجمع و تحصن مقابل بانک مرکزی، مجلس و خیابان ها به
راه افتاد و سود باختگان که پول خود را در موسساتی
گذاشته بودند که سرمایه ای برای بازپرداختش نداشتند،
از بانک مرکزی طلبکار شدند که ضررشان را جبران کند.
فعالیت هایی که در نهایت به اعتراضات دی ماه مرتبط شد
که اتفاقا آن نیز از مشهد آغاز شده بود.
در نهایت با تصمیم کمیسیون ویژه قوا و نظر مقامات نظام
رییس جمهور در گفت و گوی تلویزیونی ۲ بهمن ۱۳۹۶ اعلام
کرد: ۱۱.۵ هزار میلیارد تومان به سپرده گذاران پرداخت
شده است. هرچند بعدتر اعلام شد بانک مرکزی یک خط
اعتباری ۱۴هزار میلیارد تومانی برای سپرده گذاران
ناکام باز کرده است.
دردناک است بدانید در سال ۱۳۹۵ بانک مرکزی ۱۶هزار و
۸۰۰ میلیارد تومان تسهیلات به ۲۴.۰۰۰ واحد تولیدی
پرداخت کرده بود که به جای ۱۴هزار میلیارد تومانی که
برای موسسات غیر مجاز هزینه کرد، می توانست در بحران
رکود و بیکاری کشور ۲۰.۰۰۰ واحد تولیدی را حمایت کند و
زنده نگاه دارد.
بر این اساس ضرر هر نفر از ۸۰ میلیون ایرانی در این
پرداخت نجومی، ۱۴۳هزار و ۷۵۰ تومان و سهم ضرر هر
خانواده ۴۷۸ هزار و ۶۸۷ تومان است. (با بعد خانوار
۳.۳۳درصد بانک مرکزی)
البته پشت پرده این موسسات مالی غیرمجاز تاکنون مشخص
نشده و جز اندک اطلاعاتی چیزی در رسانه ها وجود ندارد.
به عنوان نمونه ولی الله سیف رییس کل بانک مرکزی در
توصیف نحوه کار مدیرعامل یکی از اَبَر موسسات غیر مجاز
خراسانی در جلسه با یکی از فراکسیون های مجلس گفته است:
«یکی از موسسات ۱۲ هزار میلیارد تومان پول مردم را
درحالی جمع کرده بود که سرپرست آن دیپلم نداشت و مسلح
وارد بانک مرکزی میشد و من را نیز تهدید میکرد.»
شفافیت، پول کثیف و لایحه سیافتی
مردم ایران همواره از عدم شفافیت آسیب دیده اند. در
زمان محمود احمدی نژاد، فساد ۳ هزار میلیاردی، فساد
بیمه ایران و فساد بزرگ نفتی بابک زنجانی پیش آمد و در
سال های اخیر هم، عدم شفافیت و نظارت بر موسسات مالی
۱۴هزار میلیارد تومان ضرر روی دست مردم گذاشت. همچنین
نقدینگی قابل توجه حاصل از آن یکی از دلایل التهابات
بازار ارز، سکه، خودرو و مسکن است که ضرر مالی و روانی
آن به چشم همه ما رفته است.
برای تامین همین شفافیت بود که لایحه الحاق ایران به
کنوانسیون بینالمللی مقابله با تأمین مالی تروریسم
مشهور به CFT، به مجلس ارجاع شد اما روز یکشنبه ۲۰
خرداد ۱۳۹۷، بعد از چند روز فشار و تهدید پیامکی
نمایندگان، سرانجام با نمایشی تعجب برانگیز در مجلس
بررسی آن تا دو ماه به تعویق افتاد. مصوبه ای که به
گفته محمد مهاجری روزنامهنگار اصولگرا برای نخستین
بار «این سعید جلیلی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی
بود که در سال ۱۳۸۹ دستور اجرای با قوت CFT را داده
بود.»
روشن است که شفافیت راهکار اساسی مبارزه با فساد در
جامعه است و نمی توان با استانداردهای دوگانه، مانند
همراهی با CFT در زمان محمود احمدی نژاد و مخالفت با
همین طرح در زمان حسن روحانی مدعی مبارزه با فساد بود.
از سوی دیگر تعویق ۲ ماهه بررسی لایحه مبارزه با پول
شویی سخنان چندی پیش وزیر کشور روحانی که به «پول کثیف»
مشهور شد را یاد آوری می کند. او زیر فشارها مجبور شد
صحبت هایش در مجلس را اینگونه توضیح دهد: «باید برای
ایجاد اطمینان بیشتر به مردم از طریق لایحه یا طرح،
قانونی بگذرانیم تا منشا کلیه هزینههای انتخاباتی
مشخص و قابل نظارت باشد.»
علیرضا رحیمی نماینده تهران در مجلس در توییت اش نوشته
بود: «مرکز طراحی و سازماندهی پیامک ها علیه نمایندگان
و مجلس شهر مشهد بوده است» و علی مطهری نایب رییس مجلس
نیز با انتقاد از سخنان امام جمعه مشهد گفت: «گفته
آقای علم الهدی شاید بتواند به کشف منشأ پیامک های
بعضا تهدیدآمیز ارسالی از مشهد برای نمایندگان در ایام
طرح لایحه مرتبط با CFT کمک کند.» جالب است بدانید
تنها در خراسان ۷ موسسه غیر مجاز وجود داشت که دولت
حسن روحانی مجبور شد ۱۲.۹۵۰ میلیارد تومان از بیت
المال به سودباختگان آنها بپردازد که از این قرارند:
۱. ثامن
الحجج (۴۳۰۰میلیارد تومان) / ۲. فرشتگان (۳۹۰۰میلیارد
تومان) / ۳. وحدت (۲۷۵۰ میلیارد تومان) /۴. افضل توس
(۱۵۰۰ میلیارد تومان) / ۵. میزان (۵۰۰میلیارد تومان) /
۶. الزهرا / ۷. بدرتوس
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
خبرآنلاین، وبلاگ محمد رضا :
اساس دینداری و بنیان نظام اجتماعی مذهب در موقعیتهای
دور از خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم، بر
حضور فعال و نقشآفرین مراجع تقلید است که حلقهٔ
ارتباط فکری و معنوی مردم با اولیای معصوم هستند.
گاه این فاصله مکانی و جغرافیایی است، همچون عصر حضور
مادی خاندان رسالت که مردم در مناطق دور به نمایندگان
امامِ خود مراجعه میکردند و گاه، فاصلهٔ زمانی و
تاریخی است مانند روزگار ما که مردم به عالمان و
فقیهان مراجعه میکنند.
این رجوع و مراجعهٔ مردم به فقیه او را مرجعیت میدهد و چون رجوع مردم برای
شناخت حکم دینی و تکلیف شرعی است آنان را مرجع تقلید
مینامیم.
نقش حیاتی و اساسی این حلقههای واسط و رابطان با خاندان رسالت چنان مهم است
که امام ششم سلاماللهعلیها در وصف جناب زراره و برخی
دیگر از اصحاب خود فرمود: «لولا هؤلاء لاندرست المله و
الدین/ اگر اینها نبودند اثری از نظام اجتماعی ایمان و
نظام اعتقادی دین باقی نمیماند».
پس از دوران حضور مادی و محسوس خاندان رسالت این وظیفه بر عهدهٔ فقیهان و
مراجع تقلید است که به اشارت «فارجعوا الى رواه حدیثنا/
به راویان سخنان ما مراجعه کنید.» مرجعیت یافتهاند و
اکنون قرنهاست که هر نسل نو در پی نسل پیشین زمامدار
امور دینی جامعهاند و امروز هم چهرهٔ تابناک نسل
فعلی از آنان در آسمان جامعهی دینی میتابد و میدرخشد.
اما واقعیت غیرقابل تعارف این است که نسل فعلی مراجع
تقلید نجف و قم در آیندهٔ نزدیک جای خود را به گروهی
دیگر از بزرگان علمی و فقهی حوزه خواهند داد.
چه مراجع تقلید متین و موقر نجف که زیاد اهل مصاحبه و سخنرانی و بیانیههای
رسانهای نیستند و چه مراجع تقلید فعال و پرتحرک قم که
حضور و بروز جدی و مستمر رسانهای دارند، دیر یا زود
از میان ما خواهند رفت و دوران جدیدی از مرجعیت حوزهی
شیعی آغاز خواهد شد.
این دوران جدید به جهات متعددی اختلاف اساسی با دوران گذشته دارد، زیرا از
سویی آخرین حلقههای متصل به دوران گذشته همچون آیتالله
وحیدخراسانی در این نسل حضور داشتند و از سوی دیگر
تحولات اجتماعی و تغییرات سبک زندگی مردم فضای کاملاً
متفاوتی را برای نقشآفرینی روحانیت رقم خواهد زد.
حضور
روحانیت در حاکمیت طی چهار دههٔ گذشته و آثار اجتماعی،
سیاسی و فرهنگی آن، تأسیس مراکز و مؤسسات حوزوی وابسته
به حاکمیت، فاصلهگرفتن جدی بخشی از مردم با روحانیت،
ترک تقلید و پرداخت خمس در بین بخشهای قابل توجهی از
مردم، پرسشهای جدی نسل جوان و ... نشانههای دورانی
متفاوت هستند.
مرجعیت
آینده با دنیایی جدید و فضایی تازه روبهروست که باید
برای آن آماده باشد. از سویی باید به ریشهها و
خاستگاه اصیل خود تکیه کند و فقه جواهری را پاس بدارد
و از سویی باید نسخهای مطابق و متناسب با این دوران
جدید را عرضه کند، و
حساسیت این
مرحله از تاریخ نهاد مرجعیت شیعی و حوزهٔ علمیه دقیقاً
از همینجاست که اگر از هر جانب کوتاهی بورزد فرصت نقشآفرینی
و حضور را از دست خواهد داد.
مرجعیت
آینده باید از سویی اصالت خویش را حفظ کند و با همهٔ
تغییرات و تحولات از اصول و مبادی بنیادین خود حراست
نماید و از سوی دیگر باید خود را با مخاطب تازه و
اقتضائات و ضرورتهای دنیای جدید سازگار سازد.
بدین
ترتیب مرجعیت جدید باید جای خالی امامت و ولایت را در
مدرنترین رویکردهای قرن بیستویکم پُر کند و چنان که
از مرحوم آیتالله آقا سیدابوالحسن اصفهانی نقل شده
مذاق امامْ فهمی داشته باشد و تشخیص دهد که
واقعاً اگر
امروز امام معصوم در جامعه حضور مرئی و مسموع داشت،
برای هر یک از این موضوعات و مسایل چه حکمی میکرد و
در حوادث واقعه چه راهی میگشود و بنابراین مرجعیت نمیتواند
حکم و تشخیص سلفِ صالح خویش را با اندک تغییری بر زبان
براند و بر قلم بیاورد زیرا مسئله دیگر حکم آب قلیل
نیست که طی صدها سال تکرار شود، بلکه پرسش از بازیهای
کامپیوتری و پول دیجیتال و فقه اوقات فراغت و لقاح
مصنوعی است!
بدین
ترتیب نیازمند فهم جدید و تازه از برخی روایات اساسی
برای حضور فعال در دنیای جدید هستیم تا به مصداق «إن
الله یحبّ أن یؤخذ برخصهݑ کما یحبّ أن یؤخذ بعزائمه»
تهدیدها به فرصتها تبدیل شوند و شیعیان به جای عناصر
منفعل و منزوی جامعه، عناصری فعال و پویا و مؤثر و نقشآفرین
باشند.
در
چنین دیدگاهی تفاهم و تعامل با مردم و توجه به افکار
عمومی و مخاطبشناسی و رسانه و ارتباطات اجتماعی نه
یک تعارف بلکه ضرورتی جدی و حیاتی است، زیرا اگر مردم
نباشند مرجعیت معنایی ندارد و هویت و نقش خود را کاملاً
از دست میدهد.
مرجعیت آینده تنها با تدبر فقهی و تعمق اصولی به جایگاه مطلوب خود نمیرسد
بلکه ناگزیر نیازمند درک و شناخت عمیق اولویتها -برای
انتخاب بین بد و بدتر- و واقعگرایی در مسایل عینی و
ملموس زندگی شهروندان امروز جامعهٔ جهانی است.
مرجعیت
آینده باید شعارها و اصول بنیادین مانند عدالت و قسط
را در گفتمان خود تعریف کند و درد و مشکل مخاطب خود را
به درستی بشناسد تا در نزد او مقبولیت یابد.
مخاطب
باید به مرجع خود اعتماد داشته باشد تا رسالهی او را
به دست بگیرد. مخاطب باید به هوش و نبوغ و فهم و آگاهی
مرجعش مطمئن باشد و او را در هر موضوعی از خود چند قدم
جلوتر ببیند. مخاطب باید باور کند که مرجع او با شناخت
دقیق و روشن از انسان و جهان، حکم خدا را استنباط کرده
است و سر سوزنی منفعت و خوشایند فردی ندارد.
با
وجود نهادها و مؤسسات مختلف وابسته به مراجع تقلید که
بودجه دولتی یا حمایتهای شبهدولتی دارند دشوار و دور
است که انتظار داشته باشیم مخاطبان مرجعیت را مستقل
بدانند. این اعتماد مهمترین رکن ارتباط مخاطب با
مرجعیت است.
افراد زمانی خود را به یک کارشناس میسپارند که
بدانند او از ایشان جلوتر است و به او اطمینان کامل
داشته باشند، و طبیعتاً هر چه موضوع حساستر باشد
وسواسشان در انتخاب هم بیشتر خواهد بود. قطعاً وسواسها
و حساسیتها مثلاً در انتخاب جراح قلب بیشتر از حساسیت
برای انتخاب دانپزشک است.
حالا
وقتی قرار باشد که مرجع تقلید دین و آخرت مردم را به
دست بگیرد و آنان را در مسیر بندگی خداوند و دینداری
برای ابدیتشان راهبری کند، ناگفته پیداست که چه میزان
حساسیت و نگرانی در مردم وجود خواهد داشت.
این
اعتماد مهمترین سرمایهٔ مرجعیت است و دشمن دقیقاً
روی همین نقطه تمرکز کرده تا این اعتماد را مخدوش سازد
و رابطهٔ میان مردم و مرجعیت را آسیبپذیر و متزلزل
نماید.
بدون
تعارف باید به واقعیتهای امروز توجه کنیم و ببینیم
تصویری که نسل جدید از روحانیت و مرجعیت و خبرگان و
شورای نگهبان دارد چگونه است؟
خوب
یا بد، زشت یا زیبا، ضعیف یا قوی، نهاد مرجعیت مسئول
این تصویر است و نمیشود دیگران را ملامت کرد و
تقصیرها و عیبها را به گردن دشمن داخلی و خارجی
انداخت.
وقتی
مؤسسات امنیتی و مراکز پژوهشی غربی از سالها پیش به
صورت دقیق بر روی این تصویر کار کردهاند و مطالعات
میدانی عمیق و گسترده داشتهاند، چرا ما از پرداختن به
این موضوع نگران باشیم؟
وقتی از سالها پیش در اتاقهای فکر و اندیشکدههای آمریکا و رژیم صهیونیستی
یکایک فضلای نسل جدید حوزه را به دقت شناسایی کرده و
زبان بدنشان را تحلیل نمودهاند و تألیفاتشان را
بررسی کردهاند و شانس رسیدن هر کدام به مرجعیت آینده
را تخمین زدهاند، چرا ما دربارهٔ توجه به این موضوع
تردید کنیم؟
وقتی
کارشناسان غربی محیط اطراف هر یک از این بزرگان و
خانواده و نزدیکان و شاگردان خاصشان را مطالعه کرده و
نقاط ضعف و نقاط قوتشان را تعیین کردهاند، چرا ما
برای انتشار این مطالب تأمل داشته باشیم؟
صفحات
«مرجعیت» در شماره ۱۲۶ مجله خیمه گرچه به تناسب
بضاعت ناچیز و توان اندک ما بسیار ساده و مختصر است،
اما میتواند آغازی باشد برای توجه جدیتر و تعمق دقیقتر
بر این موضوع حساس و سرنوشتساز که انشاالله در شمارههای
آینده مفصل به آن میپردازیم.
* منتشر شده در شماه ۱۲۶ «ماهنامه خیمه»
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
در
کنار تمام استرس و ترس های بعد از زندگی مشترک، مردان
همیشه در یک سرگردانی بین دوستان و همسر خود است.
دوستانی که اگر همراهیشان نکند زن ذلیل خطاب و همسرش
به علت رفیق بازی او را متعهد به خانه و خانواده نمی
داند. در روزهای اول ازدواج و زندگی به وابسته جدید
بودن و برنامه های مختلفی که بین زوج وجود دارد،
ارتباط با دوستان چه از جانب مرد و چه از جانب زن دچار
اختلال هایی می شود اما رفته رفته با قرار گرفتن در
مسیر زندگی و روی غلطک افتادن برنامه ها، هم زن و هم
مرد زمان برای با دوستان خود بودن نیز پیدا می کنند.
بودن مردان با دوستان مذکر خود، در سلامتی آنها تاثیر
گذار است. مردان به تفریح و گشت و گذار با دوستان خود
نیازمند هستند. اما قطعا این جمله برای زنان بسیار
ناخوشند و غیرمنطقی است. حتی ترجیح می دهند این سلامتی
که در اثر با دوست بودن قرار است برای همسرشان ایجاد
شود، نباشد.
یافتههای محققان آلمانی نشان میدهد که صرف وقت با
دوستان مذکر برای سلامت مردان مفید است. این خبر چیزی
نیست که همسر یک مرد خوشگذران دوست داشته باشد بشنود:
دانشمندان ثابت کردهاند مردان به گشت و گذار شبانه با
دوستان خود نیاز دارند!
از علل مشاجرات معمول میان همسران، همین گلایه از صرف
وقت با دوستان و به اصطلاح «رفیقباز» بودن مردها است.
بسیاری از زنان از همسر خود انتظار دارند وقت آزاد خود
را بیشتر با خانواده گذرانده و از جمعهای دوستی دوران
مجردیشان فاصله بگیرند. این خواسته که در موارد
بسیاری انتظار به حق و به جای یک همسرِ نگران کانون
خانواده است، میتواند سبب سوءتفاهم و کدورت شود.
بعضا علاقه مردان به همنشینی با دوستان خود، به فرار
از جمع خانواده، بیمسئولیتی و بیقیدی آنها نسبت
داده میشود. این نوع نگاه ممکن است به بروز شک،
اضطراب و بدبینی منجر شده و مردان را با اتهام بیوفایی
و خیانت مواجه کند. ممکن است بسیاری از مردان نیز از
دلیل علاقه خود به معاشرت با دوستان همجنس و احیانا
مجرد بیخبر باشند یا خود را به دلیل چنین خواستهای
سرزنش کنند.
بنا به یک تحقیق جدید، احتمال کاهش استرس مردان هنگام
همنشینی با همجنسهای خود، بیشتر از زمان بیرون رفتن
با جنس مخالف یا صرف وقت با خانواده است. بر اساس این
پژوهش، که لابد از این پس به عنوان بهانه مورد اشارهی
مردان بسیاری قرارخواهد گرفت، حضور در یک گروه باعث میشود
عوارض اضطراب مردها را کمتر آزار دهد.
دانشمندان دانشگاه گوتینگن آلمان با مطالعه نوعی از
میمونها موسوم به باربِری مِکاک (Barbary macaque) که
رفتارهای اجتماعیشان بسیار به انسان شبیه است،
دریافتند سطح هورمون استرس مردانه در میمونهای نَر،
هنگام معاشرت با شریک زندگی یا دیگر اعضای خانواده به
سرعت افزایش مییابد. اما همین میمونها میان گروهی از
نرهای دیگر بسیار آرامتر بودند.
محققان همچنین کشف کردند که بیماریهای مرتبط با استرس،
تنها میان میمونهای ماده یا زوجها شایع است. این
تحقیق که در مجله PNAS منتشر شده است به این نکته نیز
توجه کرده که نَرها چگونه از یکدیگر مراقبت میکنند.
میان انسانها این مراقبت به شکل «هوای هم را داشتن» و
رفتارهایی موسوم به «مرام و معرفت» دیده میشود، و در
میمونها به صورت جدا کردن حشرات و کَکها از موی بدن
یکدیگر.
به گفته کریستوفر یانگ از گروه تکامل اجتماعی نخستیسانان
در همین دانشگاه، اگر نخستیسانان نَر در گروههایی با
چند حیوان نرِ دیگر زندگی کنند، معمولا بین آنها
درگیری شدیدی بر سر دسترسی به مادهها در میگیرد، اما
نرهای گروه میتوانند با چند همگروهیِ نر دیگر روابط
دوستانهای برقرار کنند. میمونهای نَر دوستیهای
اجتماعی مشابه انسان برقرار میکنند که استرسهای
زندگی روزمره را در آنان کاهش میدهد.
به نظر میرسد دانستن این نکته علمی ساده میتواند درک
زنان از رفتار همسران خود، و همچنین آگاهی مردان از
نیازهای روحیشان را ارتقا بخشد. مردان میتوانند
گهگاه با معاشرت با دوستان و همکاران، برای ساعاتی
دغدغه وظائف خانوادگی را فراموش کرده و از طریق کاهش
سطح استرس، کیفیت زندگی خود را بالا ببرند. البته جلب
اعتماد همسر محترم، پیشنیاز مهم چنین امری است.
عکس این قضیه دنیا شکل دیگری است. مردان از همسران خود
می خواهند برای عوض شدن روحیه و سرگرمی شان هم که شده
در ماه یک بار با دوستانشان در خانه یا در بیرون از
خانه جمع شوند. گرچه ممکن است این دور هم جمع شدن زنان
نه تنها در سلامت شان تاثیر مثبت نداشته باشد، بلکه
گاهی حرف های خاله زنکانه و چشم و هم چشمی های نا به
جا روحیه شان را از سوی دیگر دچار تغییر کند.
اما مزیتهای داشتن دوست خوب بر هیچ کسی پوشیده نیست
اما جایگاه همین دوستی و رفاقت باید در زندگی مشترک
زوجین تعریف شود بهگونهای که مسلط بر زندگی نشده و
زندگی را تحتالشعاع خویش قرار ندهد، برخی از مردها به
جهت آزادی ای که دارند، رفیقباز هستند. هر کسی را به
منزل میآورند و براساس غفلتی که دارند یک زمان به
خودشان میآیند که در دام فساد گرفتار شدهاند. به
قماربازی یا استعمال مواد مخدر یا میگساری عادت کرده و
به شبنشینهای خانمانبرانداز قدم میگذارند و همین
امر باعث سردی در زندگی شده و مقدمات پاشیده شدن آن را
فراهم میآورد. باید بر این نکته تاکید کرد در خانوادهای
که مرد آن رفیقباز باشد همه چیز زندگی را فدای رفیقش
میکند و همسرش را آزار میدهد و فرزندان از پدر بیزار
میشوند و در نهایت کانون گرم خانواده از هم میپاشد.
اصلاح رفتاری زنان
افراط و تفریط در همه حوزه های زندگی و ارتباطی
مشکلاتی را به همراه می آورد. تعبیر همان اصطلاح ” نه
شوری شور، نه به این بی نمکی”و زوج هایی که دایره
ارتباطی و دوستانی ندارند و یا زوج هایی که آنقدر
تعداد رفیق بازی هایشان زیاد است که فرصت باهم بودن
برایشان به ندرت اتفاق می افتد. هم در حوزه افراط و هم
در حوزه تفریط هر دو فرد دچار مشکل هستند.
زوجی که نتوانند برای فارغ شدن از مسائل زندگی چند
ساعتی را با دوستان خود بگذارنند و یا زوجی که فرصتی
برای پرداختن به امور زندگی خود ندارد، هر دو علت
العلل این مشکل خواهند بود. فردی که در زندگی مشترک در
انجام وظایف زناشویی و همسرداری کوتاهی میکند خواسته
یا ناخواسته باعث میشود که همسرش بیشتر از گذشته
اوقات فراغت خود را با دوستانش سپری کند. در این حالت
ممکن است مرد یا زن رشد یافته باشند اما چون همسرشان
در ایفای نقش همسری ضعفهایی دارد، فرد با بودن بین
دوستانش احساس میکند آرامش بیش تری دارد. در واقع
وقتی یک مرد یا زن نتواند نقش آفرینی صحیحی در خانه
داشته باشند، کانون خانواده سرد میشود و یکی از زوجین
ترجیح میدهد نیاز عاطفیاش را در جمع دوستانش وگاه
متاسفانه با نشاطهای کاذب تامین کند. البته کوتاهی
همسر تنها یکی از دلایل رفیق بازی است به عبارت دیگر
این رفتار نادرست میتواند دلایل دیگری هم داشته باشد.
همسری که تلاش میکند عادت ناپسند رفیق بازی را از سر
همسرش بیندازد ولی موفق نمیشود، به این دلیل است که
ارتباط بین آنها کمرنگ شده است. در این مواقع ممکن
است زن یا شوهر به دلیل دلسوزیهای زیادی که به هم
دارند با شریک زندگیشان، با جملات امری یا دستوری
برخورد کنند. این نوع صحبت کردن به طور خاص با روحیات
جنس مذکر به هیچ وجه سازگار نیست. خانمها باید بدانند
در صورتی که به خاطر عمل اشتباه شوهرشان، مرتب به او
دستور بدهند، نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه فاصله
عاطفی آنها از هم زیاد میشود. زنان باید درک کنند
مردان لحظاتی نیاز دارند با دوستان خود خلوت داشته
باشند، به قول خودشان حرف های مردانه بزنند و ثانیه
هایی را به قسط و وام زندگی و مسائل آن فکر نکنند.
*راهکارهایی برای مردان
دوران مجردی پایان یافته است
بهتر است بدانید بعد از ازدواج دوران مجردی پایان
یافته است و خیلی چیزها در زندگی شما با ازدواج تغییر
میکند. روابط دوستانه یکی از مواردی است که با این
دوران تغییر میکند و همان طور که گفته شد وقت آزاد
و اولویت بندی افراد با این تغییر شرایط عوض خواهد شد،
اما یک راهکار دیگر هم وجود دارد؛ شما دیگر مثل گذشته
زمان آزاد زیادی نخواهید داشت اما حذف کلی و قطع رابطه
با دوستان هم درست نیست.
به همین دلیل یکی از راهکارها این است که در مورد
روابط خود خوب فکر کنید. آنهایی که برایتان مهمتر است
را در ذهن مشخص و برای تمدید روابط با آنها برنامه
ریزی کنید. شما میتوانید دوستان جدیدی هم پیدا کنید.
دوستانی که زوج باشند و شما بتوانید همراه با همسرتان
در کنار آنها وقت بگذرانید، اما تمام این شرایط زمانی
امکان پذیر است که زوجین با یکدیگر به نتیجه و تفاهم
رسیده باشند و قبل از هر تصمیم گیری با یکدیگر گفتگو
کنند.
اولین قدم: اصلاح رابطه خود
همسری که تلاش میکند عادت ناپسند رفیق بازی را از سر
همسرش بیندازد ولی موفق نمیشود، به این دلیل است که
ارتباط بین آنها کمرنگ شده است. در این مواقع ممکن
است زن یا شوهر به دلیل دلسوزیهای زیادی که به هم
دارند با شریک زندگیشان، با جملات امری یا دستوری
برخورد کنند. این نوع صحبت کردن به طور خاص با روحیات
جنس مذکر به هیچ وجه سازگار نیست. خانمها باید بدانند
در صورتی که به خاطر عمل اشتباه شوهرشان، مرتب به او
دستور بدهند، نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه فاصله
عاطفی آنها از هم زیاد میشود.
استفاده از جملات محبت آمیز را فراموش نکنید
فرض کنید مردی به خانه دیر میآید. همسرش هم نگران شده
و به خاطر دلسوزی میگوید «باز که دیر آمدی و خبر
ندادی؟» یا «تو همیشه دیر میآیی». این گونه جملهها
با اینکه توهین نیست ولی به مرد شوک وارد میکند و
ممکن است مرد هم در جواب بگوید «اصلا خوب کاری کردم،
که دیر آمدم» یا «از این به بعد دیرتر هم خواهم آمد!»
همین طور که میبینید استفاده از جملاتی نظیر این جملهها،
ممکن است باعث قطع ارتباط عاطفی زوجین شود. حالا اگر
خانم به همسرش بگوید «نگرانت بودم» یا «دلتنگت شده
بودم». این جملات برای مردها یک بار عاطفی دارد و
باعث میشود آنها درباره این عملشان بیشتر فکر کنند و
درباره آن تصمیم جدیدی بگیرند. استفاده از جملات مثبت،
یکی از مهارتهای ارتباط مطلوب است. این را هم بدانید
که اگر این مشکل برطرف شد، باید خاطرات آن را در زبالهدان
تاریخ زندگیتان بیندازید و هیچ وقت نه به آنها فکر و
نه آن روزها را یادآوری کنید.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
معلم شهید دکتر شریعتی :
نهج
البلاغه بعد از قرآن ، بزرگترین کتاب ما است که آن را
نمی خوانیم و نمی شناسیم، چنانکه قرآن را نیز نمی
شناسیم و آن را فقط ستایش می کنیم، می بوسیم و تبرک می
دانیم. قرآن ونهج البلاغه را تجلیل و ستایش می کنیم،
اما چه فایده و چه تاثیری می تواند داشته باشد، وقتی
که در آن تدبّر نمی کنیم. این گونه مدح ها و محبت ها
در میان همه ملت ها نسبت به معبودشان، پیغمبرشان و
قهرمانانشان هست ، اما این معرفت است که با ارزش است.
محبت
یا معرفت؟
ما بیش از هر چیز به تعلیم نیازمندیم، و حتی پیش از
تبلیغ، به معرفت و آشنایی علمی نیاز داریم.
یکی از بزرگترین مسائلی که در تاریخ وجامعه ما مطرح
است اسلام و تشیع می باشد که بسیاری از ما بدان
معتقدیم، اما آن را به درستی نمی شناسیم. به مذهبی
ایمان داریم که آشنایی درست و منطقی از آن نداریم.
مثلاً به علی (علیهالسلام) به عنوان یک امام، یک مرد
بزرگ، یک ابرمرد حقیقی و به عنوان کسی که همه احساس ها
و تقدیس های ما را به خود اختصاص داده، اعتقاد داریم و
همیشه در طول تاریخ، بعد ازاسلام، ملت ما افتخار ستایش
او را داشته است، اما متاسفانه آنچنان که باید و شاید
او را نشناخته است؛ زیرا بیشتر به ستایش ایشان پرداخته
شده نه شناختن او.
این گونه مدح
ها و محبت ها در میان همه ملت ها نسبت به معبودشان،
پیغمبرشان و قهرمانانشان هست ، اما این معرفت است که
با ارزش است.
امکان ندارد جامعه ای و ملتی علی(علیه السلام) را
بشناسد و درست بفهمد، و ازشکنجه آمیزترین وسخت ترین
محرومیت هایی که جوامع دچار آن هستند ، رنج ببرد.
ما در زمان خود موظف به شناختن امام هستیم ، نه محبت بدون معرفت به امام.
البته نسبت به محبت ورزیدن انتقادی نداریم. چگونه ممکن
است کسی علی را بشناسد و به او عشق نورزد و او را
نستاید؟ اما این محبت نتیجه شناختن علی و آشنا شدن با
زیبائی های عظیم یک روح با شکوه ، و عظمت و پاکی یک
انسان بزرگ است. محبتی که معلول این معرفت است ، نجات
بخش می باشد و روح زندگی یک جامعه است.
غربت
نهج البلاغه
نهج البلاغه بعد از قرآن ، بزرگترین کتاب ما است که آن
را نمی خوانیم و نمی شناسیم، چنانکه قرآن را نیز نمی
شناسیم و آن را فقط ستایش می کنیم، می بوسیم و تبرک می
دانیم.
قرآن ونهج البلاغه را تجلیل و ستایش می کنیم، اما چه فایده و چه تاثیری می
تواند داشته باشد، وقتی که در آن تدبّر نمی کنیم.
نهج البلاغه به اقرار اغلب دانشمندان و نویسندگان و
ادبای معاصر، حتی عرب، بعد از قرآن، زیباترین متن عربی
است. مجموعه ای در بردارنده سخنانی عمیق در کمال فصاحت
و بلاغت و کتابی حاوی دستورات ارزشمند اخلاقی است.
شاید ، 25 سال سکوت علی(علیه السلام) از همه سخنانی که
آن حضرت در دوران عمر خویش فرموده است؛ رساتر، بلیغ تر،
زیباتر، اثر بخش تر و آموزنده تر باشد.
سکوتی که خطاب به همه انسان هاست، انسان هایی که علی
را می شناسند. بیست و پنج سال سکوت در نهایت سختی و
سنگینی برای یک انسان، آن هم نه یک انسان گوشه گیر و
راهب، بلکه یک انسان فعال اجتماعی.
امام گاه با سخنانش حرف می زند و گاه با سکوتش، گاه با
پیروزیش درس می دهد و گاه با شکستش.
مخاطب امام ما هستیم و رسالت ما نیز معلوم است:
شناختن این درس ها ، خواندن این سخنان و شنیدن این سکوت ها ...
درد
بزرگ مرد تاریخ
متاسفانه حضرت علی علیه السلام با این عظمت هنوز در
بین شیعیانش نیز مجهول و ناشناخته مانده است. هنوز
بسیاری از فضایل و ارزشهای انسانی ایشان را نیافته ایم.
اما به راستی ارزش های انسانی علی علیه السلام چیست؟
یکی از مسائلی که درباره ایشان مطرح نشده، مساله تنهایی علی (علیه السلام)
است.
کسی که به یک معبود، به یک معشوق عشق می ورزد، با همه چهره های دیگر بیگانه
می شود و جز در آرزوی او نیست، خود به خود وقتی که او
نیست ، تنها می ماند و کسی که با افراد و اشیای
پیرامونش بیگانه است، متجانس نیست ، تنها می ماند،
احساس تنهایی می کند. انسان هر چه به مرحله انسان بودن،
نزدیکتر می شود، احساس تنهایی بیشتری می کند. و از
جامعه و زمان فاصله می گیرد.
در شرح حال نوابع می بینیم یکی از صفات شخصی آنان ،
تنهائیشان در زمان خود آنها است. در زمان خود مجهول
اند، غریب اند و در وطن خویش بیگانه اند، و آیندگان
بهتر می توانند ، آنها، اثرشان ، سخنانشان و سطح
اندیشه و هنرشان را بهفمند.
چه کسی تنها نیست؟ کسی که با همه، یعنی در سطح همه است،
کسی که رنگ زمان به خود می گیرد، رنگ همه را به خود می
گیرد و با همگان تفاهم دارد و در سطح موجود است و با
وضع موجود، به هر شکلش و هر بُعدش منطبق است.
احساس تنهایی
و خلاء ، مربوط به روحی است که آنچه در این جامعه و
زمان و در این ابتذال روزمرگی وجود دارد ، نمی تواند
سیرش کند.
درد
انسان، درد انسان متعالی ، تنهایی وعشق است.
و
می بینیم علی(علیه السلام) ، همان علی (علیه السلام)
که می نالد و دائماً فریاد می زند و سکوتش درد آور است.
سخنش درد آور است، و همان علی که عمری شمشیر زده ، جنگ
ها کرده ، فداکاری ها نموده و جامعه ای را با قدرت و
جهادش پی ریخته و به وجود آورده است، حال در جمع
یارانش تنهاست و نیز می بینیم که نیمه شبهای خاموش
مدینه را ترک می کند وسردر حلقوم چاه، می نالد.
امام کسی را ندارد که برایش حرف بزند، گوشی نیست که
سخنانش را بشنود، و فردی نیست که او را بفهمد.
رنج بزرگ یک انسان این است که عظمت او و شخصیت او در
قالب فکرهای کوتاه و در برابر نگاه های پست و پلید و
احساس او در روحهای بسیار آلوده و اندک و تنگ قرار
گیرد. و این مرد که روی این زمین خودش را تنها می یابد،
با این زمین و آسمان بیگانه است و فقط رسالت و وظیفه
اش او را با این جامعه و این شهر پیوند داده است.
علی در طول تاریخ ، تنها انسانی است که در ابعاد مختلف
و حتی متناقضی که در یک انسان جمع نمی شود قهرمان است.
مثل یک کارگر ساده با دست و بازویش خاک را می کند و در
آن سرزمین سوزان بدون ابزار، قنات می کند ، مانند یک
حکیم می اندیشد، همچون یک عاشق بزرگ و یک عارف عظیم
عشق می ورزد، به سان یک قهرمان شمشیر می زند و همانند
یک سیاستمدار رهبری می کند و مانند یک معلم اخلاق مظهر
و سرمشق فضایل انسانی برای یک جامعه است. هم یک پدر
است و یک دوست وفادار و هم یک همسر نمونه.
چنین
انسانی است که در دنیا تنهاست.
علی(علیه السلام) در میان پیروانش هم تنهاست، در اوج
ستایش هایی که از او می شود مجهول مانده است. درد علی
(علیه السلام) دو گونه است: یک درد، دردی است که از
زخم شمشیر ابن ملجم در فرق مبارکش احساس می کند، و درد
دیگر، دردی است که او را تنها در نیمه شبهای خاموش به
دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده ... و به ناله در
آورده است و ما تنها بر دردی می گرییم که از شمشیر ابن
ملجم در فرقش احساس می کند .
اما، این درد علی (علیه السلام) نیست، دردی که چنان روح بزرگی را به ناله
آورده است، تنهایی است ، که ما آن را نمی شناسیم!
باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را؛ که علی(علیه
السلام) درد شمشیر را احساس نمی کند، و ... ما
درد علی را احساس نمی کنیم.
پروردگارا ! قلبمان را با روح آسمانی اش ، پیوند زن.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع متن،
یا عنوان اصلی، به پیوند فوق
اشاره کنید
عصر ایران؛ مصطفی داننده : گویا در تکرار سریال « رهایم نکن» که از شبکه
سه تلویزیون پخش میشود، سکانس تجاوز به بازیگر زن این سریال حذف شده است. حذفی که
به شدت صدای کارگردان این مجموعه را درآورده و عسگرپور کار تلویزیون را تجاوز به
سریالش دانسته و اعلام کرده است که اگر این روند ادامه پیدا کند دیگر در تلویزیون
سریال نخواهد ساخت.
در حالی که این روزها در حال شنیدن خبرهای تکاندهنده از
تجاوز و سوءاستفادههای جنسی هستیم، اهالی تلویزیون گویا خود را به آن کوچه زدهاند
و دوست ندارند مشکلات جامعه را نشان دهند.خدایا ما را از دست مسئولان تلویزیون نجات
بده!
بازیگر زن
سریال رهایم نکن
شاید همین یک صحنه میتوانست از بروز فاجعههای این چنین
جلوگیری کند. شاید همین یک صحنه میتوانست آموزشی باشد برای دختران که تنها به جایی
که نمیشناسند و به اعضای آن اطمینان ندارند نروند. برای آموزش حتما نباید دانشگاهی
راه انداخت. کلاسی دست و پا کرد و استادی به خدمت گرفت. گاهی یک اشاره میتواند جای
یک ترم دانشگاه باشد.
به نظر میرسد مسئولان تلویزیون در این جامعه زندگی
نمیکنند، نمیبینند و نمیشنوند. تلویزیون ایران همچنان در عصر سانسور زندگی
میکند و فکر میکند با ندیدن مردم همه چیز حل میشود. فکر میکنند هنوز دهه 60 است
که مردم را از داشتن ویدیو و دیدن فیلمهای خارجی نهی کنیم.
آنها هنوز فکر
میکنند با سانسور کردن یک بخش میتوان همچون کبک سر در برف فرو برد و تصور کرد که
نه خانی آمده است و نه خانی رفته است.
آنها نمیدانند همین قسمت سانسور شده
بارها و بارها در فضای مجازی دست به دست شد و مردم آن را دیدند حتی آنها که
تلویزیون را نگاه نمیکنند.
مسئولان صداوسیما به جای اینکه تلاش کنند آگاهی را
در بین مردم افزایش دهند سعی میکنند به راههای مختلف برای سانسور برسند. مثلا
چگونه با یک چراغ خواب، زنی را سانسور کنند.
تلویزیون به این نکته توجه نمیکند
وقتی در مسابقات والیبال بیش تر از تصاویر زنده، صحنه آهسته پخش میکنند، مردم به
دنبال یافتن شبکهای ورزشی در ماهواره هستند تا والیبال بدون سانسور را در آن
مشاهده کنند.
در زمانی که کودکانی که تازه به حرف افتادهاند میتوانند با
موبایل بازی کنند و بچههای مدرسهای به غلط تلفن همراه هوشمند دارند و به راحتی
اینترنت گردی میکنند و داغ شدن بازار فیلتر شکنها به همه چی دست رسی دارند،
دیگر سانسور جواب نمیدهد.
سانسور به مثابه سفر کردن با شتر در زمانی است که
ماشینهای فوق مدرن و هواپیما مسافران را با کمترین زمان ممکن به مقصد
میرسانند.
کاش مسئولان تلویزیون سری به سایتهای دانلود سریالهای خارجی و یا
دستفروشهای خیابانها بزند تا ببیند بخشی از مردم برای سریالهای آمریکایی و
اروپایی و حتی آسیایی چه سر و دستی میشکنند.
امیدوارم مسئولان تلویزیون در
رفتار و تصمیمات خود تجدید نظر کنند و به شتر سواری خود ادامه
ندهند.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی