بسم الله الرحمن الرحیم
انتظارها از مجلس وَ عملکرد آن تا بحال ...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
نشست «مجلس، انتظارها و عملکردها» با سخنرانی حسن
سبحانی و مجید انصاری
به عنوان نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی، در مجتمع
فرهنگی الرحمن برگزار شد.
به گزارش عصر ایران به نقل از روابط عمومی انجمن اندیشه و قلم، مجید انصاری
معاون سابق رئیسجمهوری و نماینده چهار دوره مجلس
شورای اسلامی در این نشست با اشاره به سابقه شانزده
ساله فعالیت خود در مجلس شورای اسلامی گفت: با توجه به
اینکه بنده در مجلس اول جمهوری اسلامی حضور داشتم میتوانم
نسبت به اینکه آیا مجلس شورای اسلامی مسیر تکاملی را
طی کرده و یا مسیر نزولی و عقبگرد داشته، نظر بدهم.
وی با بیان اینکه «جایگاه مجلس جایگاه ویژهای در ساختار قانون اساسی و نظام
جمهوری اسلامی است و نماد مردمسالاری و خانه ملت است»،
اظهار کرد: در میان سه قوه مستقل جمهوری اسلامی ایران،
قوه مقننه همانطوری که حضرت امام هم بارها در سخنانشان
میفرمودند و اهتمام داشتند، دارای جایگاه مهمی است و
فرمایشات حضرت امام این جایگاه را تقویت میکند. امام
مجلس را در رأس امور میدانست و قانون اساسی مجلس را
خانه ملت میداند؛ برای تحقق این جایگاه طبیعی است و
باید قدرت بیشتری را نسبت به دو قوه دیگر که آنها هم
به نوعی منبعث از مردم هستند، داشته باشد.
انصاری افزود: مجلس طبق قانون اساسی دو کارکرد اساسی و وظیفهای دارد و حق
دارد در تمام مسائل کشور در چارچوب قانون اساسی قانون
وضع کند. اما باید دید که آیا مجلس امروز تنها قوه
مقننه کشور است؟ پاسخ منفی است چون در طول زمان از دور
اول هر چه جلو آمدیم مجلس رقبایی پیدا کرد و امروز
رقبای آن یکی دو تا نیستند.
وی ادامه داد:
مسأله دیگر آن است که باید دید آیا برایند قانونگذاری
در کشور و مجلس برایند کارآمدی است؟ آیا مجلس به درستی
وظیفه خود را انجام میدهد و اساسا مجلس با چه نگاهی
وضع قانون میکند؟ قانون چه مقدار از نیاز جامعه است؟
آیا درست است در ارزشیابی موفقیت هر دوره مجلس ما به
تعداد مصوبات مجلس اشاره کنیم؟ آیا مجلس مثل کارخانه
خودروست که هر چه تیراژ و تعداد تولید بالاتر باشد
موفقتر بوده یا البته کیفیت هم در کنار کمیت مهم هست؟
انصاری تصریح کرد:
از نگاه من، مجلسی موفق است که بسیار کم قانون وضع کند
یعنی به اندازه نیاز و به گونهای قانون وضع کند که
زود به زود نیاز به اصلاح قانون نداشته باشد چون یکی
از مشکلات فعلی مجلس ما وضع قوانین بسیار زیاد است و
ردای قوانین کشور ما ردایی بسیار نامتناسب و ناموزون
با وصله پینههای هزار هزار لایه است چون حدود ۱۱ هزار
عنوان قانونی هماکنون در کشور وجود دارد که برخی از
این عناوین قانونی خودش بیش از ۱۰۰۰ ماده قانونی است.
وی افزود:
این انباشت
قوانین به اضافه آیین نامههای اجرایی دولت و مصوبات
لازم الاجرای رقبای مجلس در عرصه قانونگذاری، خود به
کثرت قوانین ناهمگونی انجامیده و باعث شده اجرای قانون
دشوار گردد و نظارت بر اجرای قانون هم غیرممکن باشد.
از همین رهگذر کسانی که درصدد سوءاستفاده هستند
گریزگاههای فراوانی را از خود قوانین پیدا کنند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین با اشاره به اشکالات ساختاری یادآور شد:
حتی اگر فرض کنیم آن مراکز مزاحم هم نباشند، اما یکی
از اشکالات اساسی ما، نظام تکمجلسی است که قرار است
همه قوانین از طریق قوه مقننه و مجلس وضع شود. مقتضیات
چنین مجلسی که عوام مردم به آن رأی دادهاند و
انتظاراتی هم از آن دارند، نگاه روزمره به مشکلات است.
انصاری افزود: وضع قوانین ما ناظر به روزمرگی است و گاهی وضع قوانینی حتی
خلاف مصلحت درازمدت و میانمدت کشور است که بسیاری از
قوانین ما از این قبیل است در حالی که مصلحت کشور
اقتضا میکند بسیاری از این قوانین را وضع نکنیم و جلو
آنها را بگیریم.
معاون سابق رئیسجمهوری با بیان اینکه «بدون نظام دو مجلسی هر نوع وضع قانونی
دارای نقصان خواهد بود»، گفت: این ضرورت موجب شده ما
مجالس دوم غیررسمی و نظام چندمجلسی را بپذیریم در حالی
که این ساختار میتوانست در قالب مجلس سنا یا هر اسم
دیگری به طور رسمی شکل بگیرد.
وی ضمن تأکید بر اینکه «مردم باید نخبگان را با شرایط ویژه و نه در حوزههای
انتخابیه شهرستان ها برگزینند»، تصریح کرد: در هر حال
مکانیزمهای تشکیل مجلس دوم در دنیا متفاوت است و در
ایران قبل از انقلاب هم سابقه داشته است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: ما این را نپذیرفتیم و ناچار شدیم بخشی را
شورای نگهبان از حیث انطباق با قانون اساسی رصد کند و
یک بخش را مجمع تشخیص مصلحت نظام از بعد سیاستگذاری و
رفع بنبست و گاه در معضلات مستقیما خودش وضع قانون
کند.
انصاری اظهار کرد: به عقیده من دستگاههای دیگری مثل شورای عالی امنیت ملی در
پارهای موارد فراتر از قانون اساسی به وضع مقررات
لازم الاجرا میپردازند و شورای انقلاب فرهنگی که
اساسا یک نهاد مصلحتی و موقتی بوده است، امروز به یک
نهاد رسمی قانونگذار در مهمترین حیات عرصه اجتماعی
کشور یعنی عرصه فرهنگ و آموزش عالی و آموزش پرورش قدم
گذاشته و جالب اینجاست که گاهی به دلیل آنکه مصوبات
مجلس مغایر با مصوبات شورای انقلاب فرهنگی است، رد میشود
یعنی محدودیت برای قوه مقننه رسمی کشور به دلیل وضع
مقررات توسط یک نهاد که اگر نگویم غیرقانونی، باید
بگویم غیر طراحی شده در قانون اساسی یا یک نهاد مصلحتی
است.
وی افزود: ما در ساختار قوه مقننه یک نقیصه بنیادین و ریشهای داریم و تا این
نقیصه برطرف نگردد برخی از نواقص ما در عرصه
قانونگذاری همچنان باقی خواهد ماند و در بعد نظارت هم
نظارتی که قانون اساسی از مجلس خواسته، حق تحقیق و
تفحص در تمام امور کشور بوده، اما در تفسیرهای بعدی
محدود در برخی امور کشور شده است. خود مجلس هم در گذر
زمان حوزه نظارتی و تحقیق و تفحصی خود را که مهمترین و
مؤثرترین نظارت است، محدود به موضوعاتی بعضا متأثر از
فضای سیاسی یا موضوعات سیاسی یا مسائل خاص جناحی کرده
و کمتر تحقیق و تفحصهای مجلس به موضوعات کلان ملی که
جهت ها را اصلاح میکند و ریلگذاریها را تغییر میدهد
معطوف بوده است.
انصاری تاکید کرد: دیگر راههای نظارتی مجلس از تذکرات شفاهی نمایندگان گرفته
تا تذکرات کتبی و سؤالاتی که از وزیران مطرح میکنند و
حتی گزارشهایی که کمیسیونها از عملکرد دستگاهها کسب
میکنند سیر نزولی، جزئی، موردی و بخشی داشته است و با
کمال تأسف فراوان باید گفت به ابزاری برای برخی فشارها
و برخی امتیازگیری ها تبدیل شده است. بنده به عنوان
فردی که غیر از سابقه شانزده سال کار در مجلس، یک دوره
معاون پارلمانی وزارت کشور و دو دوره معاون پارلمانی
رئیسجمهوری بودم و کارگردان روابط مجلس و دولت هم
بودم، به خوبی مطالبات مجلس و پشت صحنه سؤالات ،
استیضاحها، تحقیق و تفحصها و تذکرات را میشناسم و
مجموعه عظیمی از اطلاعات شخصی را در این عرصه دارم که
ذهنی یا بر اساس شنیدهها نیست.
وی در بخش دیگری از سخنانش به روند انتخابات مجلس اشاره و خاطرنشان کرد: در
بحث انتخابات و نحوه شکلگیری و راهیابی نمایندگان به
مجلس به شدت دچار آسیب شدهایم و از نظر من روند
انتخابات و وضعی که تاکنون طی شده است اگر ادامه پیدا
کند مجلس محال است به شرایط لازم دست یابد و لذا سیر
نزولی مجلس هم شتابانتر خواهد شد و ممکن است به نقطه
بسیار فاجعهآمیزی ختم شود که این مقوله دیگری است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام کارکرد تریبونی مجلس را جدای از نظارت دارای
کارکرد مهم و سازنده عنوان کرد و افزود: اساسا نطقهای
قبل از دستور نمایندگان نقش اخلاقسازی و نهادسازی
مدنی را از حیث اثرگذاری ایفا میکند و چون تریبون
مجلس مطابق قانون اساسی تریبونی باز و غیرقابل فیلتر
است این تریبون باز و آزاد میتوانسته کارکردی اصلاحی
در مراودات اجتماعی و اخلاق عمومی ایفا کند که باید
دید آیا این چنین اتفاقی میافتد و یا نتیجه معکوس
دارد!
وی اظهار کرد: انتظاراتی که از نمایندگان از ابتدا شکل گرفته و رسانهها به
آن دامن زدهاند و خود کاندیداها هم در انتخاباتها
وعده دادند، باعث این مسیر انحرافی شده است.
در شهرستانها نمایندگان را به عنوان آچار فرانسه
شهرشان میدانند یعنی از لولهکشی آب تا آوردن و بردن
مدیر را از نماینده میخواهند و نمایندگان هم اجابت میکنند
و در تبلیغاتشان هم همین را میگویند. زمانی که
نماینده زرند کرمان بودم عمدتا به کارهای ملی میپرداختم
و فکر میکردم وظیفه من قانونگذاری است و کمکم احساس
کردم در حوزه انتخابیه به این متهم میشوم که کاری به
کار مردم ندارم و این فراگیر شده بود. خدمت مرحوم آیتالله
هاشمی رفسنجانی، رئیس محترم مجلس رفتم و این مسأله را
مطرح کردم که احساس میکنم مسیر خوبی شکل نگرفته و شما
چند خطبه را به وظیفه نمایندگی و جایگاه مجلس اختصاص
دهید تا فشار کم شود.
در آن زمان هم شورای نگهبان خوشبختانه نگاه خوبی
داشتند و دو بار نمایندگان طرحی به شورای نگهبان دادند
که در حوزههای انتخابیه دفاتری داشته باشند و رد شد و
گفتند کار نماینده در مجلس است ولی در گذر زمان این
شرایط تغییر کرده و الان نمایندگان در حوزه انتخابیه
دفاتر متعدد دارند و هزینه سنگین آن هم از جیب مردم
پرداخت میشود.
انصاری افزود:
همه بتدریج پذیرفتند که نماینده همهکاره است و الان
این مسأله به عنوان حق مسلم جا افتاده که مدیران حوزه
انتخابیه باید با نظر و موافقت نماینده یا نمایندگان
استانها و شهرستانها تعیین گردند وگرنه وزیر کشور یا
وزیر آموزش و پرورش استیضاح میشود در اینجاست که باید
دید بحث شایستهسالاری در کجا جای میگیرد.
البته نماینده هم از طرف جناحی که روی کار آورده شده
باید مطالبات آنها را عملی کند و در اینجاست که
نماینده تحت فشار است و این فشار را در قالب سؤال،
استیضاح و تحقیق و تفحص منتقل میکنند. متاسفانه این
باعث شده که هم مجلس و هم قوه مجریه مسیر ضعف را طی
کنند. این دادوستدها نقطه پایانی ندارد. هم قوه مجریه
از این آسیب می بیند و هم قوه مقننه.
وی با اشاره به مباحثی درباره نظام ریاستی یا پارلمانی که اخیرا مطرح شده و
بااشاره به نقاط ضعفی که در مجلس شاهد هستیم، گفت:
هرگاه مردم خواستهاند اراده خود را در قالب تغییر
نشان دهند پای صندوقهای رأی ریاست جمهوری نشان دادهاند
و این در تغییر نگرش سایر دستگاهها و سایر قوا مؤثر
بوده است. در سال ۷۶ مردم بودند که با انتخاب آقای
خاتمی نگاه دیگری را مطرح کردند و گفتمانی شکل گرفت که
نهادینه شد و چند گام جلو رفتیم و همین اتفاق در سال
۸۴ افتاد و باز هم شاهد یک تغییر رویکرد بودیم. در سال
۹۲ باز هم مردم پاسخ دادند که اگر جریانی میگوید برای
ورود آیتالله هاشمی مانع ایجاد میکند و اجازه نمیدهد
خود مردم تصمیم بگیرند ایشان را انتخاب کنند و یا خیر.
مردم در سال ۹۲ توانستند اراده خود را در انتخابی
متفاوت و غیرقابل پیشبینی نشان دهند چون همه نظرسنجیها
حکایت از آن داشت که شاید کاندیداهای دیگری رأی
بیاورند.
انصاری تأکید کرد: هنوز هم بهترین راه برای نشان دادن رأی کلان ملی کشور به
یک نفر از طریق نظام ریاست جمهوری است که اتفاق میافتد
و اگر این را از دست بدهیم با آسیب های درون مجلس ترس
آن وجود دارد که بشدت جنبه جمهوریت نظام تضعیف شود و
اگر چنین شود حتما بیش از آن جنبه اسلامیت نظام تضعیف
خواهد شد چون ما این دو را جدای از هم نباید ببینیم و
اینها انضمامی نیستند و عینیت دارند لذا این به نفع
مردمسالاری و مصلحت ملی ما نیست.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه
«رشد بودجه مجلس بیشتر از همه دستگاهها بوده است»،
افزود: با وجود اختصاص بودجه به مرکز پژوهشهای مجلس،
این پژوهشها نقش چندانی در بهبود قانونگذاری نداشته و
کیفیت فعالیتهای مجلس نسبت به دهههای قبل افت کرده
است.
من که در
مجلس اول هم نماینده بودم، میتوانم بگویم قویترین
مجلس کشور مجلس اول بوده است که هم بسیاری از قوانین
رژیم سابق را اصلاح کرد و هم فضای امتیازگیری و این
موارد در آن ایجاد نشده بود. ضمن اینکه مجلس اول بشدت
با هزینه اندک اداره میشد.
الان هر نماینده علاوه بر دفاتری که دارد، مجاز است
چهار مشاور از دستگاههای مختلف دولتی داشته باشد. رشد
بودجه مجلس در مقایسه با رشد بودجه کل کشور، در طول
سالیان اخیر نشاندهنده آن است که مجلس یکی از پرهزینهترین
نهادهای کشور است.
انصاری با اشاره به درک خود از نزول جایگاه مجلس و نمایندگان و حرفها و
امتیازگیریها از دولت گفت:
یک بار از آیتالله جنتی وقت گرفتم و نشستی با ایشان
داشتم و گفتم نتیجه سختگیریهای سیاسی شما، ردصلاحیت
افراد شجاع و سالم و حضور چهرههای شائبهدار و اهل
شعار و ریا در مجلس شده است. آیتالله جنتی متأثر شد و
حتی از من خواست اطلاعاتم را درباره برخی سخنان
نمایندگان به ایشان بدهم، اما من گفتم ما نهاد
اطلاعاتی نیستیم و این شیوه درستی نیست؛ برای اصلاح
باید روند انتخاب اصلاح شود.
معاون پیشین رئیسجمهوری، در پایان سخنانش مهمترین چاره این مشکلات را
استقرار نظام حزبی خواند و گفت:
اینکه ۸۰ میلیون نفر با ۳۰۰ نماینده مواجه باشند درست
نیست. باید احزاب قوی و فراگیر داشته باشیم که به مردم
هم پاسخگو باشند و باعث شوند نماینده به کارهای ملی
برسد، نه اینکه تا حزبی اعضایش زیاد شد آن را منحل
کنیم.
به
گزارش ایسنا، حسن سبحانی، نماینده دورههای پنجم تا
هفتم مجلس شورای اسلامی هم در این نشست اظهار کرد: یکی
از عمدهترین مسائلی که در بررسی مجلس به لحاظ
کارکردهایش باید دنبال کرد، مسأله محیط مجلس است. درست
است که عوامل زیادی در تشکیل مجلس مؤثر هستند، اما
شاید یکی دو عنصر دارای مهمترین نقش باشند که یکی از
آنها ذهنیت رأیدهندگان از مجلس و مجلسیهاست.
این عضو پیشین مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: ما در اجرای نظام شورایی مطابق
اصل هفتم قانون اساسی با شرایطی مواجه هستیم که اکثریت
قریب به اتفاق مردم، نماینده را فردی میدانند که باید
حقشان را از دولت یا بودجه مجلس بگیرد و یا آبادگر شهر
و دیار آنها باشد، یا مشکلات بیکاری و فقر را حل کند.
این ذهنیت در کار تشکیل مجلس بسیار نقشآفرین است.
وی ادامه داد: همچنین در فقدان نظام حزبی و در نبود احزاب دارای مواضع و نه
صرفا شناسنامهدار، مردم در شهرهای بزرگ یا مراکز
استانها، امکان شناخت شخصیتهای مؤثر را ندارند و
ناچار به احزاب و گروههایی که مواضع خود را سیستماتیک
در گذر زمان اعلام نکردهاند، تمکین میکنند. در واقع
مردم کلانشهرها در ایران به کسانی رأی میدهند که
هرچند آنها را میشناسند اما مواضع جریانی و گذار
زمانی آنها را نمیشناسند و لذا به دلیل همان توسعهنیافتگی
معمولا یک جنگ حیدری - نعمتی در هنگام انتخابات به
وجود میآید که افراد نه بخاطر انتخاب بهترینهایی که
خودشان تشخیص میدهند، بلکه به خاطر رأی نیاوردن رقیبی
که او را باطل میپندارند، تن به انتخاب میدهند. این
دو عنصر بزرگ در تشکیل مجلس و نوع نمایندگانی که به
مجلس میروند و میزان کارامدی آنها مؤثر است.
وی ابراز عقیده کرد: مسأله دیگر آن است که ما در شرایطی قرار داریم که اصولا
علیرغم آنکه تکمجلسی هستیم اما عمده امور مهم ما از
طریق مجلس تعیین تکلیف نمیشود و با اینکه نهاد مجلس
از شأنیتی برخوردار است که به نمایندگان بالقوه
اختیارات وسیعی داده و حتی قابلیت انحلال آن هم
موضوعیت ندارد، اما مجلس در سیاست خارجی، امور نظامی
امنیتی، فرهنگ، آموزش و سیاستگذاریهای کلی کشور نقشآفرین
نیست. بنابراین همه امور کشور لزوما در مجلس نیست و
نهایتا این همان ذهنیتی است که نمایندگان مجلس را
انتخاب میکند.
سبحانی با بیان اینکه «معمولا مجلس نقش لجستیک را دارد»، گفت:
با این وصف، مجالسی تشکیل میشود که عمده نمایندگان ما
به دنبال کارهای اجرایی و دوستی با دولتها و جلب نظر
آنها به منظور رفع مشکلات مناطقی که از آنجا میآیند
هستند یا در پی رابطه با بانکها برای گرفتن تسهیلات
یا رابطه با کمیته امداد و بهزیستی برای رفع مشکلات
امدادی و حمایتی مردماند.
وی با بیان اینکه «مجالسی که تشکیل میشود بخاطر آن زمینهها و شرایط امکان
ایفای تعهدات مندرج در سوگندنامه نمایندگان را به
نماینده نمیدهد» یادآور شد: لذا در رأس امور بودن و
یا تبلور و جلوه قابلیتهای مجلسی که قانون اساسی
معرفی میکند یک مقوله است و آنچه که اتفاق میافتد
مسأله دیگری است که البته این تا حدود زیادی به شرایط
توسعهنیافتگی ما برمیگردد.
سبحانی افزود: اگر بدون توجه به اینها بخواهیم از مجلس و نمایندگان آن
انتظاراتی داشته باشیم به لحاظ تشویق، به لحاظ آرمانگرایی
و به لحاظ سمت و سو دادن به مجلس، کار بسیار پسندیده
ای است، اما اگر انتظار داشته باشیم که از آنچه تشکیل
میشود با این شرایط کارهای خیلی مهم رادیکال بنیانکنی
که مثلا توسعه کشور را به اندازهای رقم بزند داشته
باشیم، به نظر من انتظاری است که از این واقعیت درنمیآید.
وی خاطرنشان کرد:
البته ممکن است در مجالس مختلف، افرادی دیده شوند که
خوب میدرخشند و بخشی از وظایف نمایندگیشان را
عملیاتی میکنند اما اینها استثنایی هستند، نه قاعده و
ما مملکت را با استثنا نمیتوانیم اداره کنیم.
مجلسی که کثیری از آحاد آن به عنوان یک قاعده وظایف
نمایندگی را بتوانند انجام دهند وامدار شرایطی است که
تاکنون در خصوص مجالس ما بوجود نیامده است.
سبحانی همچنین مسأله معاونین پارلمانی در دولت ها را مسأله دیگری برشمرد و
افزود:
من همیشه به ذهنم میآید که یک معاون پارلمانی بر سر
کار آید که فرضا چهار معاون در امور اجتماعی زیربنایی
داشته باشد و این معاونین پارلمانی وزارتخانهها را
جمع کنند و یک مبنای چانهزنی شکل گیرد.
اما آنچه از مجلس بیرون میآید بخش عمدهاش محصول
همکاری مشترک مجلس و دولت است و چون ناگزیر همه همدیگر
را هواداری میکنند، ناچار هم دولت در قبال مجلس و هم
مجلس در قبال دولت در مواردی کوتاه میآید و نهایتا
شرایطی پیش میآید که الان شکل گرفته است.
این نماینده سابق مجلس درخصوص نهادهایی که در امر تقنین با مجلس موازی کاری
میکنند و رقیب مجلس شدهاند، اظهار کرد: من اولین
تذکرم را در دوره پنجم مجلس به شورای انقلاب فرهنگی
دادم، چون معتقد بودم کاری که انجام میدهد مطابق
قانون نیست و اختیاراتی دارند که اگر غیرقانونی هم
نیستند ولی مصوبات آنها حکم قانون پیدا میکنند ولی ما
انصافا آن را با قانون اساسی منطبق نمیبینیم و اینها
باعث شده نمایندگانی هم که میخواهند کار قوی انجام
دهند، حس کنند سرنخ امور مهم دست آنها نیست.
وی با اشاره به اصل شوراها در قانون اساسی گفت:
در این اصل تنها وظایف شهرداری به شورای شهرها واگذار
نشده، بلکه باید امور شهر از طریق شوراها و مردم
پیگیری شود و اگر این امر انجام شود، مطالبات محلی به
جای مجلس از شوراها پیگیری میشود، اما قانون ایراد
دارد و مسئولان محلی خود را به شوراهای شهر پاسخگو نمیبینند.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
خبرآنلاین، وبلاگ اوشال، سید جمشید :
یادم می آید زمانی که در دهه 40 شاگرد مدرسه بودیم در
سطوح جامعه و در روزنامه ها و حتی انشاء-های ما دانش
آموزان درمورد پیرزن فقیر و محروم فلان استان صحبت و
نوشته میشد که باید به او توجه شود.
امروز با
اینکه آن پیر زن پس از گذشت تقریبا 50 سال مطمئنا زنده
نیست و جایش را به دیگر پیرزنان سپرده اما حرف همان
است که گفته شده یعنی : باید به پیر زن فقیر و محروم
فلان استان توجه شود با این تفاوت که امروز جوان بیکار
که ممکن است نوه اش باشد هم در کنار آن پیر زن نشسته و
با او حرف میزند و از خاطراتش میپرسد. عجب داستانی
جالبی است که بیش از 50 سال مکررا تکرار میشود.
یادداشت امروز من قدری طولانی است که از همه عذر میخواهم. اما برای رساندن
مفهوم آن لازم است اینگونه نوشته شود . موضوع یادداشت
عجب داستان تکراری عبرت آموزی است. یک شبکه تلوزیونی
به نام آی فیلم I Film داریم که فیلم های سریالی قدیمی
را پخش میکند . به نظرم شبکه خوبی است و اگر فرصت
نکرده باشیم فیلم و سریالی را در زمانش ببینیم حالا
این فرصت ایجاد میشود. علاوه بر این چون فیلم ها نسبتا
قدیمی است مطمئنا همراه با خاطرات آن زمان و یادآوری و
تازه شدن آن خاطرات است به همین دلیل مورد استقبال
مخاطبان خودش قرار میگیرد. شبکه دیگری هم داریم که
فیلم های خارجی و داخلی قدیمی پخش میکند به نام تماشا.
حالا منظورم تبلیغ صدا و سیما نیست بلکه این مقدمه ای
است برای طرح یک موضوع جدید. صدا و سیما دارای آرشیو
بسیار بزرگی است که در آن علاوه بر نگهداری انواع فیلم
های هنری و فرهنگی و مذهبی و ... فیلم ها و مصاحبه ها
و مناظره ها و تحلیل های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و
... و خبری از حدود 50 و شاید بیش از 50 سال قبل را
نیز نگهداری میکند . چند سالی است که صدا و سیما شبکه
های آی فیلم و تماشا را برای نمایش فیلم های هنری و
فرهنگی و مذهبی راه اندازی نموده و تقریبا هم موفق
بوده و مخاطبان زیادی میلیونی دارد.
حالا
با این تجربه ارزشمند هنری و فرهنگی ، آیا میتواند
شبکه خبری و تحلیلی جدیدی را ایجاد و راه اندازی کند
که فیلم ها و نوارهای خبری و مناظره های سیاسی و
اجتماعی و اقتصادی و ... کشور را در طول بیش از 50 تا
60 یا 70 سال گذشته را به نمایش بگذارد و روند سیاسی و
اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی کشور را مورد نقد و
ارزیابی و تحلیل قرار دهد؟
مطمئنا
این کار کمک میکند که حافظه تاریخ که فعلا آلزایمر
نگرفته ، تر و تمیز و تازه و مستند بماند و گرد و خاک
روزمرگی و بی توجهی به آنچه که بوده بر چهره جامعه ما
ننشیند.
اما چرا چنین ایده ای و با بودن تجربیات ارزشمند و تیم
های حرفه ای در صدا و سیما تاکنون عملیاتی و اجرایی
نشده؟
ممکن است به دو دلیل باشد :
دلیل اول اینکه تاکنون فکری برای طرح این ایده و تولید این برنامه نبوده؟ که
در اینصورت تکلیف مشخص است و این ایده و فکر را
پیشنهاد میکنیم.
اما دلیل دوم اینکه این فکر بوده اما شاید میل و اراده و مصلحتی برای این کار
نباشد؟
در اینصورت آن وقت باید پاسخ داده شود که چرا نقطه اشتراک تمامی این مصاحبه
ها و مناظره ها و تحلیل های و عمدتا انتقادات که در
اینگونه مجالس و گفتگوها و خبرها بیان شده چند موضوع
تکراری :
- فقر زدایی و / - محرومیت زدائی و / - ضعف و غفلت های مدیریتی در اجرای کار
و اداره امور است.
به
علاوه اینکه ، فساد و مرد رندی و نامردی و خیانت در
امانتداری یک سری آدم های مسلط به قدرت نقش اصلی در
تمامی این گفتمان ها را داشته و دارد؟ اما داستان
تکرار مکررات اتفاق می افتند و کار مهم و اتفاق مهمی
رخ نداده؟
یادم می آید زمانی که در دهه 40 شاگرد مدرسه بودیم در سطوح جامعه و در
روزنامه ها و حتی انشاء های ما دانش آموزان
درمورد پیرزن فقیر و محروم فلان استان صحبت و نوشته
میشد که باید به او توجه شود؟
امروز با اینکه آن پیر زن پس از گذشت تقریبا 50 سال مطمئنا زنده نیست و جایش
را به دیگر پیرزنان سپرده اما حرف همان است که گفته
شده یعنی :
باید به پیر زن فقیر و محروم فلان استان توجه شود با این تفاوت که امروز جوان
بیکار که ممکن است نوه اش باشد هم در کنار آن پیر زن
نشسته و با او حرف میزند و از خاطراتش میپرسد؟
عجب
داستان جالبی است که بیش از 50 سال مکررا تکرار میشود؟
یعنی فرقی هم نمیکند که کجا و در چه زمانی و چگونه
باشیم؟
قصه همین است که مکررا شنیده ایم و میشنویم؟
متاسفانه
ساختار و شکل کار و تصمیمات در کشور اینگونه است که در
رژیم قبل و حتی نظام امروز شاید هم بدتر ، بدون ترس و
ظاهرا با قدرت مجموعه ی فساد شکل میگیرد و رشد پیدا
میکند و حفظ و بعضا گسترده تر هم میشوند و این داستان
های جالب و آئینه های عبرت ادامه دارند؟
از خودمان میپرسیم :
مگر انقلاب
نشد و ریشه های رژیم شاهنشاهی خشک و تک تک ایشان از
ساختار قدرت و اجرایی کشور پاک نشد ؟ پس چه شده امروز
توسط بعضی از منصوبین و وابستگان به انقلاب ( چون قدرت
و امکانات دست عوام نیست ) فساد میشود؟
پاسخش
این است که وقتی شایسه سالاری به معنای اخلاق محوری
نباشد و امانت دست اهلش نباشد آنوقت مدل نگاه معاویه
ای به پول و قدرت ، ایمان را از بین میبرد و متاسفانه
این نگاه در بعضی ها وجود دارد و متاسفانه در جذب
متولیان و متصدیان امور ممکن است بلکه سهوا و یا عامدا
بی توجهی شده و دقت لازم لحاظ نشده و نتیجه اش این شد
که همان آدم های به ظاهر رستگار که هیچ کس در مخیله-اش
نمی گنجید روزی تخلف چراغ راهنمایی کند ، یک مرتبه آن
میشود که شاخ از سر آدم بیرون میزند.
به یاد داستان مارگیر و اژدهای مثنوی می افتیم . داستانی شبیه به آنچه که می
بینیم. یعنی فکر میکنیم که ریشه های فساد بی جان و
مرده و وجود ندارد؟
اما حقیقت
این است که ریشه به ظاهر خشک است ، ولی به محض وجود یک
ذره رطوبت و یا قطره آب و یا گرمای فرصت قدرت مجددا
زنده و قوی تر و محکمتر میشوند؟
ببینید : در طول چند ده ساله گذشته ، حرف و عصاره شعارهای مشترک تمام
داوطلبین محترم ریاست جمهوری و در امتداد آن وزرا و
مسئولین و متولیان امور درکشور فقر و محرومیت زدائی و
مبارزه با انواع فسادهاست.
جالب بودن این داستان ها اینجاست که شعارها سالیان سال
است همیشگی تازه و ماندگار مانده و کاری که انتظارش را
داشتیم نشده؟
دلیلش چیست؟ خیلی ساده ،
بی مسئولیتی
های شعار دهندگان در مقابل حرف و قول شان و مردم پیگیر
نبودن و نه پرداختن مردم به چرایی عدم صدق در وعده ها
و عدم حمایت رسانه ها از حقوق مردم و انقلاب و در
مجموع نبود باور به آنچه که گفتند و شعار دادند؟
عجب داستان ادامه دار جالبی است و معلوم نیست که
کی قرار است به پایان برسد و نتیجه دهد؟
اما
چه باید کرد؟ چقدر باید نشست و تکرار این داستان ها را
دید و ساکت بود؟ پس کی قرار است روزی مقتدرانه بگوییم
کشور ایران و مردم ایران ملبس به اخلاق اسلامی ،
کشورتوسعه یافته اسلامی شده اند؟
عزیزان
هموطنم و مخاطبان عزیز. مشکل خودمانیم؟ فقط انتقاد
میکنیم. آن هم بدون راهکار و برنامه؟
کمی وقت بگذاریم و فکر کنیم چه باید کرد؟
فکر کنیم از کجا باید شروع کرد تا فقر و محرومیت و
فساد و نابرابری در کشور نیست و نابود شود؟ فکر کنیم
چکونه میتوانیم به دولت و مجلس کمک کنیم و اگر کمک
نمیخواهند چگونه ایشان را تحت فشار بگذاریم که مردم را
در فرآیند بازی خدمت بکار گیرند و از کمک مردم برای
سازندگی کشور استفاده کنند. فکر کنیم چکونه دولت و
مجلس میتواند بجای حاشیه های صد من یک غاز ، توسعه
یافتگی و پیشرفت که حق مردم و انقلاب است و این حداقل
مطالبه مردم و انقلاب میباشد را سرلوحه کارشان بگذارد
و به مردم پاسخگو باشند. فکر کنیم چکونه دولت و مجلس
میتواند به مردم گزارش رسمی همراه با نمودار و آمار
دهند که چه میکنند و در کجای کار هستند و سهم مردم در
این کار و حرکت دولت و مجلس چیست و در کجا از مردم
خواستند و پاسخ و اجابت ها از مردم چه بود و چرا؟ بجای
سرگرم شدن با موضوعات پیش پا افتاده برجام و ... و
اینکه من که هستم و تو که هستی به اصل موضوعات کشور
بچسبیم ، یعنی توسعه یافتگی ایران اسلامی
یعنی :
- فقر زدایی و / - محرومیت زدائی و / - شایسته سالاری
و برنامه محوری تا نشنویم نشد چون ضعف و غفلت های
مدیریتی در اجرای کار و اداره امور بود. / - گزینش
اصلح برای مبارزه با فساد و مرد رندی و نامردی و خیانت
در امانتداری یک سری آدم های مسلط به قدرت نقش اصلی در
تمامی این گفتمان ها را داشته و دارد؟
دیگر
نباید وقت کشی کرد و با حسرت به دیگران نگاه کرد.
به نظر میرسد شروعش باید از صدا و سیما و رسانه های با
نگاهی ملی بی طرف برای مردم و جمهوری اسلامی ایران و
انقلاب باشد . البته با حفظ منافع و مصالح و امنیت ملی
کشور.
با اقتباس از آیه 105 سوره انبیاء : َلَقَدْ کَتَبْنا فى الزَّبُورِ مِنْ
بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ
الصّالِحُونَ ـ اِنَّ فى هذا لَبَلاغاً لِقُوم عابِدین.
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته ام
وارث (حکومت) زمین خواهند شد.
جان کلام این است :
در حکومت
انقلابی صالحان جایی برای معاویه صفتان وجود ندارد.
یا علی. با حترام - سید جمشید اوشال.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
رییس
دیدهبان شفافیت و عدالت گفت: برای آخرین بار به
دریافتکنندگان تسهیلات از
موسسه ثامنالحجج که اکثرا
از فرزندان علما، قضات با سابقه و شخصیتهای سیاسی
هستند هشدار میدهیم که اقدامی کنند در غیر این صورت
اسامی آنها را منتشر میکنیم.
ایسنا نوشته: احمد توکلی ظهر امروز (سهشنبه) در نشستی
خبری ابتدا با اشاره به روند کار موسسات مالی، گفت:
بانک با پول مردم به صاحبان کسب و کار تسهیلات میدهد
و سود میگیرد. بخشی از سود را به سپردهگذاران داده و
بخشی را نیز خود بر میدارد. در واقع بانکها با
اعتبار دولت این کار را میکنند به همین خاطر وزارت
صنایع هیچ وقت ضمانتی دریافت نمیکند اما بانکها باید
ذخیره قانونی داشته باشند
یعنی اگر موسسه مالی بشکند،
بانک مرکزی میتواند بخشی از طلب مردم را بدهد.
وی افزود: بانک مرکزی به همین دلیل اختیارات گستردهای
مانند صدور جواز، کنترل مسیر، تشخیص تخلفات، اعمال
ضوابط و بازخواست از متخلفان را دارد. یعنی از صفر تا
صد یک بنگاه پولی به بانک مرکزی سپرده شده و وقتی بانک
مرکزی متصدی حفظ ارزی پول به مقدار متناسب است، بانکها
خلق پول میکنند و بانک مرکزی نیز باید دخالت داشته
باشد.
توکلی با بیان اینکه بانک مرکزی مسئولیتها و اختیارات
ویژهای دارد، تصریح کرد: بانک مرکزی نمیتواند از
مسئولیت خود شانه خالی کند اما آیا به این معناست که
اگر بانکی تبدیل به بنگاهی ورشکسته شد، خسارت تک تک
سپردهگذاران را باید بانک مرکزی پرداخت کند؟ خیر این
معنا را نمیدهد اما نمیتواند از زیر بار مسئولیت
شانه خالی کند.
وی تاکید کرد: ما نباید از بانک مرکزی انتظار داشته
باشیم که اسکناس چاپ کند و پول سپردهگذاران را بدهد
اما در برابر جامعه مسئول است بنابراین چون وزارت
تعاون و بانک مرکزی غیرعقلایی کار کردند، باید پاسخگو
باشند.
رییس دیدهبان شفافیت و عدالت یادآور شد: بانک مرکزی
طبق قانون معاون جرم است چون در اقدام به موقع اهمال
کرده است.
توکلی در ادامه گفت:
تخلفات اصلی ثامنالحجج از سال 86
به بعد است که اتفاقا توسط بانک مرکزی نیز حمایت شد به
ویژه در زمان مسئولیت آقای بهمنی. در حالیکه این موسسه
بازرسان را راه نمیداد اما از سوی بانک مرکزی تشویقنامه
دریافت میکرد.
وی گفت: زمانیکه دولت عوض شد و دولت یازدهم روی کار
آمد بانک مرکزی نسبت به موضوع جدیتر شد اما باز هم
تعلل کرد به طوریکه مدیرعامل ثامنالحجج در خانهاش و
تحتالحفظ، محصور شد در حالیکه
اگر به زندان و انفرادی
میرفت قول میدهم که اموال خود را تحویل میداد.
این فعال سیاسی اصولگرا عنوان کرد: نهایتا ما در
سازمان دیدهبان پیشنهاد دادیم که به موضوع ورود کنیم
و یک نفر از ما و نمایندهای از سپردهگذاران وارد
موضوع شوند چون اینگونه فشار مردم را کم خواهیم کرد.
مسئولین از این موضوع استقبال کردند اما عمل نکردند.
بعد هم هیات اجرایی متشکل از نمایندگانی از وزارت
اطلاعات، دادستانی و بانک مرکزی تعیین کردند که این
هیات اخیرا استعفا داده است.
توکلی تاکید کرد: در حال حاضر بانک مرکزی باید به چند
سوال پاسخ دهد، اول اینکه چرا در انحلال ثامنالحجج
تاخیر کرد؟ دوم اینکه چرا کمیته اجرایی استعفا داده
است؟ و در عین حال چرا در وصول تسهیلات پرداختی در
اختیار مردم کوتاهی میشود؟
(((
آیا قوه-ی
قضائیه وَ زیز-مجموعه-های آن همچون «بازرسی کل کشور»
نمی-تواند در این قانون-گریزی دخالتی کند؟! ...
_
عـبـــد عـا
صـی
)))
وی افزود:
اخیرا نیز شنیدهایم که میخواهند کار را به
بانک پارسیان بسپارند تا پاسخگو باشد اما بانک پارسیان
به چه کسی تعهد میدهد که این کار را انجام دهد و چه
کسی ضامن پارسیان میشود؟ چرا که سرمایه اجتماعی در
این رابطه به شدت ضربه دیده است.
رییس دیدهبان شفافیت و عدالت گفت: ما آمدیم و به مردم
با توجه به شرایطی که پیش آمده میگوییم که مسئولیت
پولی که به بنگاه مورد تایید بانک مرکزی ما سپردید به
ما مربوط نیست.
توکلی یادآور شد: ما از رسانهها انتظار داریم برای
شفافسازی این موضوع تلاش کنند تا بانک مرکزی نیز
مسئولیت خود را بپذیرد و با شفافیت به مردم توضیح دهد.
در عین حال برای آخرین بار به دریافتکنندگان تسهیلات
از موسسه ثامنالحجج هشدار میدهیم که اقدامی کنند در
غیر این صورت اسامی آنها را منتشر میکنیم. اکثر آنها
نیز از فرزندان علما، قضات با سابقه و شخصیتهای سیاسی
هستند.
وی همچنین اظهار کرد:
آقای آملی لاریجانی رییس قوه
قضاییه نیز در سخنانی گفته بودند دنبال مقصر نیستیم
اما به نظر من منظور ایشان این بوده که باید ضرر و
زیان مردم را کاهش دهیم و پرداخت کنیم و بعد به دنبال
مجازات مجرمین باشیم.
رییس دیدهبان شفافیت و عدالت همچنین در پاسخ به این
پرسش که آیا در زمان حضور خود در مجلس اقدامی در این
رابطه کرده یا خیر؟ گفت:
آدمهای فاسد در دستگاههای
حکومت یار دارند که به کمکشان میآیند به طوریکه
مدیرعامل ثامنالحجج یک زمان با حکم جلب آقای بهمنی به
بانک مرکزی رفته بود چرا که فاسدها یارگیری کرده و
مانند خودشان را تکثیر میکنند.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا بعضی ها تحمل درد را ندارند؟
جهت مراجعه به مرجع متن،
یا عنوان اصلی، به پیوند فوق
اشاره کنید
میگنا: به لحاظ پزشکی این امر چند علت دارد که در این
مطلب به بررسی آن میپردازیم.ژنها
تعیینکننده آستانه تحمل درد هستند
تحمل درد در
افراد مختلف متفاوت است. میزان تحمل درد یک فرد به بسیاری از عوامل بیولوژیک و
روانشناختی بستگی دارد.
پزشکا آستانه ن تاکید دارند که چهار ژن میتوانند در
توجیه علت تفاوت در تحمل درد در افراد مختلف نقش داشته باشند.
تشخیص اینکه آیا فردی دارای این چهار ژن است
میتواند به پزشکان کمک کند تا در مورد میزان تحمل درد در بیماران درک بهتری پیدا
کنند.
در یک بررسی، از بیش از 2700 شرکتکننده درخواست شد برای درمان دردهای
مزمن از داروهای مسکن که با عنوان «نارکوتیک» شناخته میشوند، استفاده کنند. همچنین
از آنان درخواست شد تا میزان درد را از صفر تا 10 اعلام کنند. سپس با خارج کردن
افرادی که میزان درد در آنان صفر بود، مابقی شرکتکنندگان را براساس شدت درد در
آنها به سه گروه تقسیمبندی کردند.
همچنین پزشکان در این مطالعه به بررسی ژنهای
COMT ،DRD2 ،DRD1 و OPRK1 در این افراد پرداختند. به گفته
پزشکان، ژن DRD1 در افرادی که میزان احساس درد در آنان پایینتر بود، بیشتر دیده
شد. علاوه بر این در افرادی که میزان احساس درد در آنان در حد متوسط بود، ژنهای
COMT و OPRK1 بیشتر مشاهده شد و ژن DRD2 در افراد با احساس درد زیاد به مراتب بیشتر
بود.
دردهای مزمن و طولانی مدت بر جنبههای
مختلف زندگی انسان تاثیر میگذارند و شناسایی ژنهایی که تعیینکننده میزان تحمل
درد هستند، میتواند راهی برای کشف روشهای درمانی جدید باشد و به پزشکان در درک
بهتر مکانیسم درد در بیماران کمک کند. احساس درد
دو مرحله در احساس کردن درد وجود
دارد:
مرحله ی اول، مرحله ی بیولوژیک است. برای مثال
وقتی شما دچار سردرد می شوید، این مرحله از احساس درد به مغز شما سیگنال هایی می
دهد که نشاندهنده ی بروز مشکلی در بدن انسان است.
دومین
مرحله، درک مغز از دردی است که در ناحیه ای از بدن وجود دارد. در این مرحله است که
انسان نسبت به درد خود بی اعتنا می شود و به کارهایش ادامه می دهد و یا در نتیجه ی
درد، دست از کار می کشد و بر روی درد خود تمرکز می شود. عوامل تاثیرگذار بر میزان تحمل درد
- احساسات،
قدرت جسمانی و شیوه ی زندگی فرد در میزان تحمل درد نقش دارد.
- افسردگی و اضطراب
می تواند افراد را نسبت به احساس درد حساس نماید.
- ورزشکاران به نسبت افراد
عادی بیشتر می توانند درد را تحمل کنند.
- افراد سیگاری و چاق کمتر می توانند
درد را تحمل کنند.
علل کاهش
توانایی تحمل درد
بیخوابی
مشکل
بیخوابی میتواند تحمل درد را کاهش دهد. محققان
دریافتند در افرادی که بیش از یک بار در هفته دچار بیخوابی میشوند، در مقایسه با
افرادی که مشکل خواب ندارند، به طور چشمگیری میزان تحمل درد پایین
است. افسردگی
اگرچه مشخص نیست که چرا افسردگی خود را به
شکل درد جسمی نشان میدهد، اما احتمال دارد به دلیل ایجاد اختلال در مسیر درک درد
در مغز باشد. نتیجه یک بررسی نشان میدهد افرادی که
افسردگی دارند، با درد مکرر و شدیدتری مواجه هستند.
دارو
مصرف برخی داروها به جای از بین بردن درد، آن را
بیشتر میکنند، زیرا بدن به دارو مقاوم میشود و نیاز به میزان بالاتری پیدا
میکند. یعنی در ابتدا تنها یک عدد قرص درد را کنترل
میکرد، اما به مرور زمان، قرص تأثیر خود را از دست میدهد و لازم است فرد دوز
بالاتری مصرف کند. افزایش دوز دارو به تغییرات مغزی منجر میشود و افراد نسبت به
درد حساستر میشوند. جنسیت
نتایج بررسیها نشان میدهد پس
از عمل جراحی مردان در مقایسه با زنان درد کمتری میکشند، زیرا آستانه تحمل درد در زنان پایینتر
است.
مغز
نتایج بررسیها نشان میدهد افرادی که استرس و اضطراب
دارند، میزان تحمل درد پایینتری دارند
نتایج
بررسی که در سال 2014 انجام شده است، نشان میدهد بین حساسیت به درد و ضخامت کورتکس
مغز ارتباط وجود دارد.
MRI نیز نشان میدهد کمتر بودن ماده خاکستری در مغز را
میتوان با حساسیت بیشتر به درد مرتبط دانست. ورزش
محققان در مطالعات خود دریافتهاند که پس از ورزش
کردن، افراد سالم تحمل بیشتری نسبت به درد دارند.
رنگ مو
شاید عجیب به نظر برسد اما
نتایج بررسیها نشان میدهد، افرادی که رنگ مویشان (به
صورت مادرزادی) قرمز است، به درد حساسترند و نسبت به دیگران به ماده بیهوشی بیشتری
نیاز دارند. علت این امر میتواند جهش ژنی به نام MCIR باشد
که باعث قرمزی مو میشود. استرس
استرس بالا باعث مشکلات جسمی و روحی متعددی
میشود؛ از جمله افزایش وزن، افسردگی و بیماری قلبی. از طرفی استرس طولانی مدت میتواند ایجاد درد کند و حساسیت
بدن را نسبت به درد افزایش دهد.
نتایج بررسیها نشان میدهد افرادی که استرس و اضطراب دارند، میزان تحمل درد
پایینتری دارند. هورمون
استرس باعث بالا رفتن حساسیت به درد در رودهها میشود که احتمالاً به سندرم روده
تحریک پذیر منجر میشود. ژنها
تعیینکننده آستانه تحمل درد هستند
آستانه تحمل درد در افراد مختلف متفاوت است. میزان
تحمل درد یک فرد به بسیاری از عوامل بیولوژیک و روانشناختی بستگی
دارد.
پزشکان تاکید دارند که چهار ژن میتوانند در توجیه
علت تفاوت در تحمل درد در افراد مختلف نقش داشته باشند.
تشخیص اینکه آیا فردی
دارای این چهار ژن است میتواند به پزشکان کمک کند تا در مورد میزان تحمل درد در
بیماران درک بهتری پیدا کنند.
در یک بررسی، از بیش از 2700 شرکتکننده درخواست
شد برای درمان دردهای مزمن از داروهای مسکن که با عنوان «نارکوتیک» شناخته میشوند،
استفاده کنند. همچنین از آنان درخواست شد تا میزان درد را از صفر تا 10 اعلام
کنند. سپس با خارج کردن افرادی که میزان درد در آنان صفر بود، مابقی شرکتکنندگان
را براساس شدت درد در آنها به سه گروه تقسیمبندی کردند.
همچنین پزشکان در این
مطالعه به بررسی ژنهای COMT ،DRD2 ،DRD1 و OPRK1 در این افراد پرداختند. به گفته
پزشکان، ژن DRD1 در افرادی که میزان احساس درد در آنان پایینتر بود، بیشتر دیده
شد. علاوه بر این در افرادی که میزان احساس درد در آنان در حد متوسط بود، ژنهای
COMT و OPRK1 بیشتر مشاهده شد و ژن DRD2 در افراد با احساس درد زیاد به مراتب بیشتر
بود.دردهای مزمن و طولانی مدت بر جنبههای
مختلف زندگی انسان تاثیر میگذارند و شناسایی ژنهایی که تعیینکننده میزان تحمل
درد هستند، میتواند راهی برای کشف روشهای درمانی جدید باشد و به پزشکان در درک
بهتر مکانیسم درد در بیماران کمک کند.
احساس درد
دو مرحله در احساس کردن درد وجود
دارد:
مرحله ی اول، مرحله ی بیولوژیک است. برای مثال وقتی شما دچار سردرد می
شوید، این مرحله از احساس درد به مغز شما سیگنال هایی می دهد که نشاندهنده ی بروز
مشکلی در بدن انسان است.
دومین مرحله، درک مغز از دردی است که در ناحیه ای از
بدن وجود دارد. در این مرحله است که انسان نسبت به درد خود بی اعتنا می شود و به
کارهایش ادامه می دهد و یا در نتیجه ی درد، دست از کار می کشد و بر روی درد خود
تمرکز می شود. عوامل تاثیرگذار
بر میزان تحمل درد
- احساسات،
قدرت جسمانی و شیوه ی زندگی فرد در میزان تحمل درد نقش دارد.
- افسردگی و اضطراب
می تواند افراد را نسبت به احساس درد حساس نماید.
- ورزشکاران به نسبت افراد
عادی بیشتر می توانند درد را تحمل کنند.
- افراد سیگاری و چاق کمتر می توانند
درد را تحمل کنند.
علل کاهش توانایی تحمل درد
بیخوابی مشکل بیخوابی میتواند تحمل درد را کاهش دهد.
محققان دریافتند در افرادی که بیش از یک بار در هفته دچار بیخوابی میشوند، در
مقایسه با افرادی که مشکل خواب ندارند، به طور چشمگیری میزان تحمل درد پایین
است.
افسردگی
اگرچه مشخص نیست که چرا
افسردگی خود را به شکل درد جسمی نشان میدهد، اما احتمال دارد به دلیل ایجاد اختلال
در مسیر درک درد در مغز باشد. نتیجه یک بررسی نشان میدهد افرادی که افسردگی دارند،
با درد مکرر و شدیدتری مواجه هستند.
دارو
مصرف برخی داروها به جای از بین
بردن درد، آن را بیشتر میکنند، زیرا بدن به دارو مقاوم میشود و نیاز به میزان
بالاتری پیدا میکند. یعنی در ابتدا تنها یک عدد قرص درد را کنترل میکرد، اما به
مرور زمان، قرص تأثیر خود را از دست میدهد و لازم است فرد دوز بالاتری مصرف کند.
افزایش دوز دارو به تغییرات مغزی منجر میشود و افراد نسبت به درد حساستر
میشوند.
جنسیت
نتایج بررسیها نشان میدهد پس از عمل جراحی مردان در
مقایسه با زنان درد کمتری میکشند، زیرا آستانه تحمل درد در زنان پایینتر
است.
مغز نتایج بررسیها
نشان میدهد افرادی که استرس و اضطراب دارند، میزان تحمل درد پایینتری دارند
نتایج بررسی که در سال 2014
انجام شده است، نشان میدهد بین حساسیت به درد و ضخامت کورتکس مغز ارتباط وجود
دارد.
MRI نیز نشان میدهد کمتر بودن ماده خاکستری در مغز را میتوان با حساسیت
بیشتر به درد مرتبط دانست.
ورزش
محققان در مطالعات خود دریافتهاند که پس
از ورزش کردن، افراد سالم تحمل بیشتری نسبت به درد دارند.
رنگ مو
شاید
عجیب به نظر برسد اما نتایج بررسیها نشان میدهد، افرادی که رنگ مویشان (به صورت
مادرزادی) قرمز است، به درد حساسترند و نسبت به دیگران به ماده بیهوشی بیشتری نیاز
دارند. علت این امر میتواند جهش ژنی به نام MCIR باشد که باعث قرمزی مو
میشود.
استرس
استرس بالا باعث مشکلات جسمی و روحی متعددی میشود؛ از جمله
افزایش وزن، افسردگی و بیماری قلبی. از طرفی استرس طولانی مدت میتواند ایجاد درد
کند و حساسیت بدن را نسبت به درد افزایش دهد. نتایج بررسیها نشان میدهد افرادی که استرس و اضطراب
دارند، میزان تحمل درد پایینتری دارند. هورمون استرس باعث بالا رفتن حساسیت به درد
در رودهها میشود که احتمالاً به سندرم روده تحریک پذیر منجر
میشود.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
روستاهای خراسان رضوی 8 ماه
پس از زلزله ...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
جام جم - هفت ماه و 18 روزا ز وقوع زلزله 6 ریشتری سفید سنگ شهرستان فریمان در نزدیکی مشهد گذشته، اما چادرهای سفید رنگ هلال احمر هنوز کم و بیش در روستاها برپاست. کنار هر چادر، روی خانه های کاهگلی آوار شده روستاییان هم البته خانه ای نوساز جان گرفته است.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
سـپـَر ِ بــــلا ...
مردی
به پیامبر خدا ، حضرت سلیمان ، مراجعه کرد و گفت ای
پیامبر میخواهم ، به من زبان یکی از حیوانات را یاد
دهی.
سلیمان گفت : توان تحمل آن را نداری.
اما مرد اصرار کرد ،
سلیمان پرسید ، کدام زبان؟ جواب داد زبان گربه ها، چرا
که در محله ما فراوان یافت می شوند. سلیمان در گوش او
دمید و عملاً زبان گربه ها را آموخت.
روزی دید دو گربه باهم سخن میگفتند. یکی گفت غذایی
نداری که دارم از گرسنگی میمیرم . دومی گفت ،نه ، اما
در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را
میخوریم.
مرد شنید و گفت ؛ به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا خواهم فروخت، و فردا صبح زود آنرا فروخت.
گربه امد و از دیگری پرسید آیا خروس مرد؟ گفت نه،
صاحبش فروختش، اما، گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را
خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه
گرسنه آمد و پرسید ایا گوسفند مرد؟
گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحب خانه خواهد مرد،
و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن
میخوریم!
مرد شنید و به شدت برآشفت.
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن!
پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا
فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی ،
پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! ...
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
به
گزارش باشگاه خبرنگاران سیما فردوسی روانشناس،
جعفر بوالهری
روانپزشک
و رئیس دانشکده روانپزشکی دانشگاه علم پزشکی ایران و
همچنین
دکتر علی
ناظری آستانه متخصص اعصاب و روان
به سئوالات کاربران در زمینه «افسردگی،استرس و وسواس»
پاسخ دادند:
افسردگی
خفیف چیست و چه مخاطراتی در آینده برای فرد دارد ؟
جعفر بوالهری روانپزشک اظهار کرد:
افسردگی شایع
ترین اختلال روانی در جهان است، به طوری که سازمان
بهداشت جهانی اولویت های شعار امسال را رویارویی با
افسردگی مطرح کرده است اما به طور کلی افسردگی علامت
های بالینی مختلفی دارد که برای مثال
حس غمگینی،
زودرنجی،
کاهش
اشتها،
حس
تکراری شدن،
خلاء
داشتن،
کاهش
میل جنسی،
حالت سرحالی و شادابی صبحگاهی به همراه بروز یک باره
حالت
بی میلی کاری، خستگی و بی حوصلگی در نزدیکی ظهر
تا ایجاد
حس دلتنگی و
دل گرفتی نزدیک غروب و همچنین احساس پوچی و بی انگیزگی
برای ادامه زندگی از جمله شایع ترین علائم بروز
افسردگی در افراد به شمار می روند که در این میان بروز
چند علامت در یک فرد می تواند از حاد شدن افسردگی در
او خبر دهد، البته همه این علائم در مراحل خفیف تا
شدید می تواند تا مدت ها طول بکشد و یا در بازه زمانی
کوتاه برطرف شوند اما خبر خوش اینکه این اختلال روحی و
روانی درمان پذیر است.
وی با اشاره به تاثیرات افسردگی در افراد، گفت: موارد فوق در واقع به نوعی هم
علائم و هم تاثیرات افسردگی در افراد هستند، بنابراین
بهترین راهکار کنترل و درمان افسردگی این است که در
مرحله نخست ریشه این عارضه روحی روانی توسط روانشناسان
یا روانپزشکان بررسی و شناسایی شود و بعد از آن متناسب
با شرایط فعلی هر فرد درمان های موثر اعم از درمان های
دارویی، غیر دارویی و یا توامان تجویز شود.
نسخه
ای عمومی برای کنترل و درمان افسردگی
این روانپزشک با اشاره به نسخه ای همگانی برای کنترل و درمان غیر دارویی
افسردگی، گفت :
افراد افسرده
به طور کلی گوشه گیر و غمگین تر از دیگران هستند،
بنابر این باید تا حدی که امکان دارد این افراد باید
ورزش و حتی کارهای هنری همچون نقاشی و یا موسقی درمانی
انجام دهند، مسافرت برای این افراد تاثیر مثبت روحی
خیلی خوبی دارد اما اصلی ترین نسخه این است که خود فرد
بیش از دیگران و اطرافیان می تواند به درمانش کمک کند
یعنی اگر احساس افسردگی کرد به روانشناس و یا روانپزشک
مراجعه کند و از این ارجاع استرس و غصه نگیرد زیرا
افسردگی در سراسر دنیا موضوعی حیاتی و مهم است، کنترل
و درمان به موقع این بیماری زندگی تازه ای به فرد و
اطرافیانش می بخشد.
وی با اشاره به مصرف دارو در برخی از موارد افسردگی که گاهی حتی با حملات
عصبی نیز می تواند همراه شود، افزود: در برخی موارد
فرد باید تا سالیان سال دارو مصرف کند، اما به طور کلی
افراد افسرده باید بدانند دنیا به آخر نرسیده است،
باید به خودشان بگویند که من قوی تر از همه این مشکلات
هستم زیرا در این میان قدرت تلقین به قدری قوی و
قدرتمند عمل می کند که حتی بارها دیده شده افراد را در
شدید ترین مرحله افسردگی دوباره به زندگی نو و روحیه
ای قوی تر و شاد برگردانده است، بنابر این ادامه مصرف
داروهای تجویزی و یا رفتن به روانشناس و روانپزشک برای
درمان نگرانی و ناراحتی ندارد، زیرا این اقدام در واقع
ارزش گذاشتن و بها دادن به جسم و روح است و در واقع
فرد با پیگیری های درمانی و تلاش های خودش نشان می دهد
که زندگی برایش مهم است.
به گفته وی
به طور کلی
افسردگی دارای درمان های دارویی، غیر دارویی و یا
ترکیبی است که در میان درمان های دارویی فلوکستین ،
کلونازپام و آلپرازولام بهترین دارو های تجویزی هستند
که میزان و دوز مصرفی باید توسط پزشک معالج مشخص شود و
حتی در دوران بارداری نیز با تشخیص پزشک استفاده از
فلوکستین مانعی ندارد.
وسواس
فکری و عملی چیست و آیا به طور ارثی هم منتقل می شود؟
وی
در ادامه با اشاره به شیوع بالای وسواس فکر و عملی در
افراد ادامه داد: وسواس یکی دیگر از شایع ترین
اختلالات روانی در افراد است که در این میان فاکتور
های ژنتیکی و مسائل ارثی در انتقال آن از والدین به
فرزندان بسیار دخیل هستند اما به طور کلی هر وسواسی با
اضطراب و عصبی شدن نوعی همپوشی دارد و به سه فرم وسواس
فکر، عملی و یا ترکیبی از این 2 نوع در افراد بروز می
کند. بوالهری در خصوص تاثیر تلقین در درمان انواع
وسواس و راهکار های مهم درمان وسواس عملی، گفت:
از نگاه کلی
فرد وسواسی بی جهت دچار نوعی تلقین منجر به عادت و
تکرار شده است، بنابر این رفتار درمانی، تمرین کردن و
در مواردی تجویز دارو می تواند به خوبی وسواس عملی را
در افراد و حتی نوجوانان کنترل و درمان کند.
وی در مورد انواع وسواس فکری و راه های کنترل و درمان آنها نیز اظهار کرد: در
وسواس فکری که حتی بیشتر پشت کنکوری ها نیز در کنار
استرس و اضطراب درگیرش هستند، مدام تصویر موضوعی در
ذهن فرد تکرار می شود، بهترین راه تمرین کردن برای
داشتن مشغولیت فکری، ورزش کردن و افزایش فعالیت های
روزانه است زیرا این اقدامات فضای فکری فرد مبتلا به
وسواس را از موضوعی که ذهنش را احاطه کرده دور می کند
و تکرار و مداومت به این اقدام علیرغم سختی هایی که
دارد به طرز چشمگیری وسواس فکری توام با استرس و
اضطراب در او را از بین می برد، در ضمن استفاده زیاد
از کافئین همچون قهوه میزان اضطراب و استرس را به ویژه
در افراد وسواسی افزایش میدهد.
ترس
های ناشی از مرگ و یا وقوع یک اتفاق بد را چگونه از
خود درو کنیم؟
سیما فردوسی روانشناس با اشاره به وجود ابعاد مختلفی از استرس ها و اضطراب
ها،افزود:
به طور کلی
اضطراب و استرس حالت روحی است که در نتیجه کاهش ترشح
هورمون هایی در مغز و عموما متاثر از عوامل محیطی در
افراد به وجود می آید، حالتی که در بسیاری از موارد بی
قراری، نگرانی ، ترس و هراس از چیزی و یا همه این
علائم را باهم در افراد به همراه می آورد، بنابراین
پیدا کردن ریشه این ترس ها و استرس ها در تک تک افراد
بسیار حیاتی است.
وی با تاکید بر اینکه شناسایی ریشه های استرس در کودکان بسیار حیاتی است، گفت:
از خانواده ها می خواهم که این موضوع را جدی بگیرند
زیرا
در بیشتر
موارد همه ترس ها، نگرانی ها، گوشه گیری ها و حتی کاهش
اعتماد به نفس در همان اتفاقات دوران کودکی ریشه دارد.
آیا حواسپرتیهای اضطرابی درمانپذیر هستند؟
علی ناظری آستانه متخصص
اعصاب و روان
با اشاره به اینکه حواس پرتیهای اضطرابی از جمله
موارد شایع به ویژه در بین افراد شاغل و دانشجویان است
گفت:
مدلی از حواسپرتیها
هستند که در نتیجه استرسها و اضطرابهای زیاد موقتی
همچون نگرانی از دیر رسیدن به محل کار و یا نظایر آن
ایجاد میشود و در نتیجه این حالت روحی روانی گاهی
افراد دچار حواس پرتی و یا فراموشیهای موقتی همچون
جا گذاشتن وسایلشان در اماکن مختلف میشوند؛ برخلاف
تصور عموم افراد این گروه از حواس پرتیها ارتباطی با
آلزایمر ندارند
اما در صورت تکرار آن باید این دست از حواس پرتی از
نظر زمینههای استرسی و اضطرابی مورد بررسی قرار
بگیرد.
وی ادامه داد:
افراد زیادی
به طور مداوم دچار حواسپرتی میشوند در حالی که با
بررسیهای روانشناسی مشخص میشود که این حواسپرتیها
در ایجاد نوعی اختلال روی حافظه کوتاه مدت افراد و
عموما به علت فشارهای روحی همچون افسردگی و استرس روی
میدهد؛ به همین علت یکی از بهترین راهکارهای رفع حواس
پرتیهای استرسی تمرین مداوم و بهرهمندی از مشاورههای
روانشناسان یا روانپزشکان است.
اضطراب
کنکوریها
این
متخصص اعصاب و روان همچنین در پاسخ به سوال کاربرانی
که به علت مشکلات استرسی و اضطرابی تمرکز خوبی بر درسهایشان
ندارند و از نظر میزان موفقیتشان در کنکور به شدت
نگرانند یادآور شد:
یکی از استرسها و اضطرابهای بسیار شایع بین افراد
پشت کنکوری که ناخودآگاه در کنار آن دچار نوعی وسواس
فکری هم میشوند به گونهای که احساس میکنند مطلبی را
باید چندین بار بخوانند یا اینکه فکر میکنند هر چقدر
درس میخوانند اما باز چیزی خاطرشان نیست.
وی افزود: یکی از بهترین راهکارها برای کنترل استرس در پشت کنکوریها استفاده
از مشاوران تحصیلی در طول دوران مرور درسهایشان است
زیرا به طور طبیعی نگرانیهایی مبنی بر حفظ دروس و
یادگیری آنها در این افراد بروز میکند بنابراین
بهرهمندی از
تجربیات مشاوران تحصیلی و حتی استفاده از مشاورههای
روانشناسی در چندین نوبت مختلف برای این افراد بسیار
ضروری و راهگشاست.
کمبود
اعتماد به نفس در زمان صحبت در میان جمع
ناظری
آستانه در ادامه در پاسخ به سوال دیگر کاربرانی که از
مشکل کمبود اعتماد به نفس، استرس در زمان صحبت کردن
بین جمع و همچنین خجالتی بودن رنج میبند اظهار کرد:
قطعا چنین
مسائلی دارای ریشههای روانشناسی در طول زندگی این
افراد هستند به گونهای که شاید فردی از دوران کودکی
خجالتی و یا بسیار کمرو تربیت شده است و همین مسئله
وی را در جامعه منزوی و گوشهگیر میکند به نحوی که
هنگام قرارگیری در یک جمع ساده خانوادگی اعتماد به نفس
کافی را برای صحبت کردن ندارند بنابراین همه این موارد
با رفتار درمانی، تمرین و استفاده از مشاورههای
روانپزشکان و یا روانشناسان حل شدنی است اما نباید به
هیچ عنوان به آنها کم توجهی کرد.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
زمانی
بر سر مسند نشستی / و گردو با دُم خود می شکستی
در آن نوبت که بودی تو سر کار / خلایق را نهادی بر سرِ کار!
گهی در قهر بودی چند روزه / گهی گفتی از اونجا که می سوزه!
در آن دوران که می کردی تو تهدید / به اسناد درون جیب تاکید
سخنرانی نمودی بی شماره / وَ تحریمی که کردی پاره پاره
شدی بر سر اسیر هاله نور / تکان دادی دو دست خویش از دور
رفیقان را به پشت میز بُردی / رقیبان را تو خار وُ خَس شمردی
در آن دوران چرا افشا نکردی؟ / چرا مشت کسی را وا نکردی؟
نگفتی یک کلام از رانت خواری / نگفتی از مدیر انحصاری
نگفتی از خیانتهای بسیار / چرا حالا شدی اینگونه غمخوار؟!
کنون که رفته از کف، قدرت تو / فزون گشته به هر دم حسرت تو
زنی هر دم صَلای وا مصیبت / از این وُ آن کنی هر لحظه غیبت!
اگر تو واقعا خدمت گذاری / چرا هرگز نکردی پا فشاری؟
برو حالا که کُل این خلایق / همه دانند تشخیص حقایق
نزن بیهوده دست و پا که دیگر / ندارد هیچ تاثیری برادر
«مجید
مرسلی»
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
ما کاشتیم وُ دیـگـــران خـــوردنـــد،
ما بکاریم وُ دیگران بخورند! ...
همسَنگـــری ِ اسرائیل وَ داعـش! ...
رقابت دوستانه! ...
فریادگران آزادی وُ استقلال ...
بازرسی امنیتی!!! ...
نَفَس آتش-افـــروزی ِ صَهیونیسم! ...
سقوط یک مُـسـتـبـــد وَ ظهـــور ِ مُـسـتـبـــدی دیگـــر ...
عَـدَم تـحـمـــل ِ شهدای ِ آزادی وُ استقلال! ...
ما کاشتیم وُ دیـگـــران خـــوردنـــد،
ما بکاریم وُ دیگران بخورند! ...
زیرنویسی وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به متن
کامل ،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
به گزارش خبرآنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی
ریاست جمهوری، حجت الاسلام حسن روحانی رییس جمهور، آیتالله
صادق آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه و علی لاریجانی
رییس مجلس شورای اسلامی نشستی درباره مهمترین
مسائل کشور و منطقه داشتند.
رییس جمهور روحانی :
بسیاری از مسایل در دستگاه اجرایی، یا قضایی و یا
مقننه مورد بررسی قرار میگیرند که بهم مرتبط هستند و
چنانچه به طور طبیعی و عادی مورد رسیدگی قرار بگیرند،
چه بسا نیازمند زمان بسیار طولانی است و این به نفع
کشور نیست. لذا در جلسه روسای قوا چنین مسایل مهمی
مورد بحث و بررسی قرار گرفته و تصمیماتی اتخاذ میشود
که سرعت عمل را بیشتر کند.
رییس جمهور با بیان اینکه در جلسه امروز "امیدواری
مردم کشورمان نسبت به آینده کشور، شرایط اقتصادی،
سیاسی و فرهنگی" مورد تأکید قرار گرفت، گفت: همه رسانهها
از جمله رسانه ملی، گردانندگان فضای مجازی و تریبونهای
مختلف، باید متوجه این نکته مهم باشند که تصمیم و هدف
قدرتهای بزرگ بویژه آمریکا و آنچه در منطقه شاهدیم
نسبت به ایران، نهایتاً برای این است که مردم را به
آینده ناامید و کمامید کرده و در فعالیتها و سرمایهگذاریها
دچار تردید کنند؛ لذا همه باید هوشیار باشند که در
زمین دشمن بازی نکرده و در این دام نیافتند.
(((
جناب آقای
روحانی،
فکر نمیکنید که وعده-های کلان شما به مردم همچون "ریشه-کن
کردن فقر وَ بیکاری در دولت دواردهم" با وجود این همه
مشکلات داخلی وَ خارجی، بیشتر از تبلیغات وَ تهاجمات
آمریکا وَ مزدورانش، این مردم شریف را نا-امید میکند؟!
...
«
لـیـنـــک
».
_
عـبـــد عـا
صـی
)))
.
روحانی، بررسی موضوع مالباختگان موسسات اعتباری را یکی
دیگر از جلسات سران سه قوه برشمرد و گفت: در این خصوص
اولاً اینکه پیش از این مجوز چنین مؤسساتی را دستگاههای
مختلف میدادند، لذا اگر از این به بعد، این مؤسسات
صرفاً از بانک مرکزی مجوز بگیرند و کاملاً مراقبت و
نظارت شود، بخش بزرگی از مشکلات حل و فصل خواهد شد.
روحانی گفت: اگر مؤسسات دچار مشکلاتی شدند، ضمن اینکه
وظیفه داریم مشکلات مردم را برطرف کنیم؛ از طرف دیگر
بانک مرکزی هم محذوراتی ((( مَعـذوراتی_
عـبـــد عـا صـی
))) دارد و نمیتوان گفت که از پول
بانک مرکزی برای حل این مشکلات استفاده کند. البته
برای این مسایل میتوان اعتباراتی در نظر گرفت، ضمن
اینکه در این زمینه سه قوه باید با یکدیگر همکاری
داشته باشند.
روحانی : مردم منطقه موفقیتهای بسیار بزرگی به دست آوردند این
در حالی است که در خرداد سال 93، شاهد بودیم که
تروریستها در عراق جولان داده و داعش شهر بزرگ موصل
را تصرف کرد. این خطر برای کل عراق از جمله بغداد نیز
متصور بود و در سوریه نیز همین شرایط جریان داشت،
...
رییس جمهور گفت: از سوی دیگر به دنبال تجزیهطلبی و بر
هم زدن مرزهای جغرافیایی در منطقه برآمدند که در این
مسیر هم ناموفق بودند. لذا امروز شاهد موفقیتهای
بزرگی در سطح منطقه هستیم و با این موفقیتها طبیعی
است که آمریکا و رژیم صهیونیستی و اذناب آن ناراحت و
عصبانی باشند.
روحانی اضافه کرد: در مسأله یمن سالهاست که مردم فقیر
این کشور را بمباران میکنند و بیماری وبا شیوع پیدا
کرده و مردم در قحطی و گرسنگی بسر میبرند و فضای دریا
و هوا را برای کمک به مردم این کشور بستهاند و این
غیرقابل تحمل است.
رییس شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد: شرایط امروز
منطقه نشان میدهد که توطئههایی که وجود داشت، نقش بر
آب شده، لذا دنبال نقشهها و توطئههای دیگری در منطقه
هستند و مردم لازم است که در این زمینه هوشیار باشند و
مسئولین هم توجه و برنامهریزیهای لازم را انجام دهند.
روحانی در پایان از مردم
بزرگوار ایران بخاطر عشق به اهل بیت(ع) و فداکاری در
مسیر امام حسین(ع) قدردانی و از مردم و دولت عراق نیز
بخاطر میزبانی از زائران ابا عبدالله(ع) سپاسگزاری می
کنیم.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
امام رأفت دوران بی-مرامی ها ...
خدا به
طالع تان مُهر پادشاهی زد / به سینه ی احدی دست رد
نخواهی زد
در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی / تمام زندگی ات را سه بار بخشیدی
گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی / عزیز فاطمه! ازبسکه دست و دل بازی
مدینه شاهد حرفم : فقیر سرگشته / همیشه دست پر از محضر تو برگشته
به لطف خنده تان شام غم سحر گردد / نشد که سائل تان نا امید برگردد
خدا به شهد لبت مزه ی رطب داده / کریم آل محمد تو را لقب داده
تبسم نمکینت چقدر شیرین است / دوای درد یتیم و فقیر و مسکین است
خوشا به حال گدایی که چون شما دارد / در این حرم چقدر او برو بیا دارد
به هر مسافر بی سر پناه جا دادی / به دست عاطفه حتی به سگ غذا دادی
گره گشایی ات از کار خَلق،ارث علی است / مقام اولی جود و بخششت ازلی است
به حج خانه ی دلبر چه ساده می رفتی / همه سواره ولی تو، پیاده می رفتی
شما ز بسکه کریم و گره گشا بودی / دل کویر به فکر پیاده ها بودی
امام رأفت دوران بی مرامی ها / نشسته ای سر یک سفره با جذامی ها
خیال کن که منم یک جذامی-ام آقا / نیازمند نگاه و سلامی ام آقا
چقدر مثل علی از زمانه رنجیدی / سلام داده، جواب سلام نشنیدی
امام برهه-ی تزویرهای بسیاری / به وقت رفتن مسجد، زره به تن داری
کریم شهر مدینه غریب افتادم / به جان مادرت آقا، برس به فریادم
خودت غریبی و با دردم آشنا هستی / رفیق واقعی روزهای بی دستی
قسم به حُرمت این ماه حق، نگاهی کن / به دست خالی این مستحق نگاهی کن
بگیر دست مرا ، دست بسته-ام آقا / ضرر زدم به خودم، ورشکسته-ام آقا
دل از حساب قنوت تو سود می گیرد / دعای دست رحیمت چه زود می گیرد!
برای مدح تو گویند شعر احساسی / به واژه های «دَر» وُ«میخ» وُ«کوچه» حساسی
چه شد غرور تو آقا شکست در کوچه / بگیر دست مرا با خودت ببر کوچه
چه شد که بغض گلوگیر گوشه گیرت کرد / کدام حادثه این گونه زود پیرت کرد
چگونه این همه غم در دل شما جا شد / بگو که عاقبت آن گوشواره پیدا شد؟
« وحید قاسمی »
***
ای محمد (ص) ای رسول بهترین کردارها / حسن خلقت
شهره در اخلاقها ، رفتارها
در بیانت بند می آید زبان ناطقان / قامت مدحت کجا و خلعت گفتارها
بال رفتن تا حریمت را ندارد این قلم / قاب قوسینت کجا وُ مرغک پندارها
طفل ابجد خوان تو سلمان سیصد ساله است / استوار مکتب ایثار تو عمارها
تا نفس داریم و تا خورشید می تابد به خاک / دل به عشق بی زوالت می کند
اقرارها
پای بوسی تو عزت داده ما را اینچنین / گل نباشد کس نمی آید سراغ خارها
کی رود از خاطرتم یادت که در روز ازل / کنده-اند اسم تو را بر سنگ دل حجارها
داغ تو در سینه-ی ما هست چون خاک تواییم / لاله کی روییده در آغوش شوره زارها
گل که منسوب تو گردد رنگ و بویش می دهند / شاهد حرفم گلاب و شیشه ی عطارها
وقت رزمت آنچنانی که میان کارزار / رو به تو آرند وقت خستگی کرارها
ای که با خون دلت پرورده- ای اسلام را / چشم واکن که نهالت داده اکنون بارها
سنگ می خوردی و می گفتی که ایمان آورید / کس ندیده از رسولی اینچنین ایثارها
با عیادت از کسی که بارها آزرده-ات / روح ایمان را دمیدی بر دل بیمارها
خم به ابرویت نیاوردی در این بیست و سه سال / بر سرت گرچه بلا بارید چون
رگبارها
رفتی و داغ تو پشت دین رحمت را شکست / جان به لب شد از غمت ، شهرت مدینه ،
بارها
تا که چشمت بسته شده ای قافله سالار عشق / رم نمودند عده-ای وُ پاره شد
افسارها
آنقدر گویم پس از تو میخ در هم خون گریست / ناله ها برخواست بعدت از در و
دیوارها
«محسن عرب خالقی»
***
خادمت
پشت در قصر خبر می خواهد / از شب مبهم این فتنه سحر می
خواهد
کاش آن خوشه مسموم زبانش می گفت: / لب شیرین تو انگور مگر می خواهد؟
تو عبا روی سرت می کشی و پا به زمین / رفتنت تا به در خانه هنر می خواهد
ای جگر گوشه که در حجره غم تنهایی / زهر از جان تو انگار جگر می خواهد
دل تو سوخته از درد به خود می پیچی / لب خشکیده تو دیده تر می خواهد
خوب شد اینکه جوادت به کنارت آمد / پدر از نفس افتاده پسر می خواهد
لحظه رفتن خود در نظرت می آمد / روضه مرد غریبی که نفر می خواهد
یاد آن حرف تو با ابن شبیب افتادم / یاد آن دشنه که از جد تو سر می خواهد
«محمد امین سبکبار»
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
وقوع
بحرانهای ناگهانی و حوادث غیرمترقبه بسترهای مناسبی
برای بروز آسیبهای روانی در میان خیل آسیب دیدگان
هستند به همین دلیل هم هست که روانشناسان معتقدند
برای جلوگیری از ادامه یافتن آسیبهای روانی در سالهای
بعد، خصوصا در دوران بزرگسالی باید از خدمات سلامت
روان حرفه ای و تکنیکهای مداخله در بحران، به شکل
تخصصی بهره برد. همزمان با وقوع زلزله در غرب کشور و
استان کرمانشاه یکی از متخصصان روانشناسی کودک به
ارائه توصیههایی در خصوص نوع مواجهه با شرایط بحرانی
و کمکرسانی به آسیب دیدگان پرداخته است.
چگونه
با کودکان و بازماندگان زلزله رفتار کنیم؟
به
گزارش میگنا «گوهر یسنا انزانی» در گفتوگو با ایسنا،
با اشاره به اینکه شرایط بعد حوادثی مانند بلایای
طبیعی یک PTSD یا اختلال استرس پس از یک ضایعه است گفت:
حوادثی مانند سیل یا زلزله در این دسته بندی قرار می
گیرند.
این سندرم در واقع زمانی پیش می آید که رویداد رخ داده
از سطح توان روانی فرد بالاتر است. برای مثال فرد خانه
و نزدیکانش را از دست میدهد و این مساله آسیبهای
زیادی برای او باقی میگذارد.
این روان
شناس کودک با بیان اینکه بر خلاف تفکر عموم درباره
اینکه وجود تعداد زیادی از افرادی که در مصیبت حادثه
قرار دارند باعث آرامش و تسکین روانی فرد نمی شود،
اظهار کرد: چنین حوادثی اگرچه برای افراد زیادی اتفاق
میافتد اما همین مساله باعث می شود تمرکز دیگران از
روی یک فرد که امکان دارد یک کودک باشد، برداشته شود و
همین مساله میزان آسیب را افزایش می دهد. وقتی فرد در
شرایط سوگ قرار می گیرد و برای مثال پدر یا مادرش را
از دست می دهد زمانی که به آنها فکر می کند و
خاطراتشان را یادآوری می کند، نزدیکانش در کنار او
هستند و دلداری میدهند، اما
در شرایطی مانند زلزله فرد، نه تنها چندین نفر را از
دست می دهد بلکه خانهاش نیز که محل امن اوست، ویران
میشود و هر کسی به فکر داغ خود است.
رئیس کلنیک تنفس دوباره در ادامه تصریح کرد:
وقتی یک فرد
با یک مشکل مواجه می شود او را درمان می کنیم اما وقتی
افراد زیادی با مشکل مواجه می شوند به احساسات تک تک
آنها توجه نمیشود. چراکه همه به دنبال رفع نیازهای
جسمی آسیب دیدگان هستند و فرصتی برای رفع نیازهای روحی
و روانی وجود ندارند، بنابراین امنیت روحی برای افراد
تامین نشده و ترسها و اضطرابهای آنها باعث می شود
آسیب پذیر شوند.
انزانی با اشاره به اینکه در این شرایط حتی برای افرادی امکانات و غذا نیز به
اندازه کافی فراهم نیست، توضیح داد:
وقتی فرد در مرحله اول که انکار واقعیت است قرار دارد
تلاش میکند تا خودش را صرفا زنده نگه دارد، آرامشش را
حفظ کند و به اطرافیان رسیدگی کند، بنابراین فرد مجبور
است حجم مشکلات را انکار کند و در نهایت خشم زیادی در
درونش انباشته می شود.
این خشم باعث ایجاد کابوس، رفتارهای تهاجمی و برهم
خوردن تمرکز او خواهد شد.
گاهی فرد به این دلیل که کسی نیست با او درباره این
خشم صحبت کند نوعی احساس انتقام گیری نسبت به افرادی
که در مکان های دیگر زندگی می کنند و خانه هایشان خراب
نشده است، پیدا میکند.
وی با اشاره به اینکه
گاهی حجم
ناراحتی کودکان در بزرگسالی تبعاتی مانند ترس، ناخن
جویدن یا شب ادراری به همراه خواهد داشت گفت: حتی ممکن
است کودک دوستی را ببیند که مادرش در کنارش است در
حالیکه او مادرش را از دست داده؛ این غم باعث میشود
کودک نسبت به او احساس حسادت پیدا کند. فرد آسیب دیده
گاهی مدت کوتاهی به متخصصان مراجعه میکند اما اغلب
نیاز است تا تحت درمان طولانی مدت و مداوم قرار گیرد،
شاید چندین
سال و ماه نیاز باشد تا فرد با حادثه رخ داده کنار
بیاید.
این روان شناس کودک با بیان اینکه معمولا بعد از این
حادثه در ذهن فرد یک «ای کاش» برای بازگشت به گذشته
باقی می ماند، اضافه کرد: این مساله منجر به افسردگی
فرد می شود و امکان دارد تا سالها با او باقی بماند.
وی
مختل شدن حس
امنیت را مشکل دیگری عنوان کرد که در این شرایط به فرد
دست می دهد
و تصریح کرد:
در این شرایط
فرد دچار شوک، تحریک پذیری، ناباوری و خودسرزنشی می
شود. او فکر می کند « حتما کار بدی کرده ام که خدا
جوابم را اینطور داده است» و در اثر همین افکار به او
بیخوابی، ضربان قلب بالا، شوک ، میگرن، معده درد و
... دست می دهد. آسیب دیدگان در این مرحله حتی امیدی
ندارند. تا زمانی که خانههایشان دوباره ساخته شود مدت
ها زمان نیاز است، این درحالیست که حتی با وجود برگشت
شرایط زندگی به حالت قبل، عزیزانشان دیگر در کنارشان
حضور ندارند.
وی با اشاره به اینکه در کودکان «ترس از جدایی» در
حوادثی مانند زلزله باعث می شود آنها مدام به پدر و
مادرشان چسبیده باشند افزود:
کودکان آسیب دیده بعد حوادثی مانند زلزله از تمام
بیگانه ها میترسند و نسبت به دیگران بیاعتمادند چرا
که فکر میکنند اگر پدر و مادرشان قویتر بودند آنها
را حفظ میکردند اما حالا با این اتفاق دیگر به کسی
اعتماد نمیکنند. ترسهای آنها از تاریکی، اشیاء و ...
افزایش مییابد و دائم دچار رویاهای ترسناک می شوند.
همچنین آنها برگشت پذیری به دوران نوزادی دارند. برای
مثال رفتارهایی ماند ناخن جویدن، شب اداری، جیغ زدن و
... را از خود بروز می دهند. حتی گاهی برخی از آنها
دچار لکنت زبان می شوند. ابتلا به غمگینی و افسردگی
شدید در کودکان سنین دبستان بیشتر است.
رئیس کلنیک روانشناسی تنفس دوباره با بیان اینکه در
همه افراد ترس از دست دادن والدین وجود دارد گفت:
برای این کودکان ترس از دست دادن عزیزان خیلی شدیدتر
است و مشکلات تحصیلی و برهم خوردن تمرکز در آنها شیوع
بیشتری دارد. همچنین امکان دارد کودک دچار علائم بیش
فعالی شود و به او داروهایی داده شود که نباید استفاده
کنند. شکم درد، سرگیجه، اسهال ،استفراغ یا یبوست،
رفتارهای خشن مثل کوبیدن سر به دیوار و پرخاشگری در
کودکان افزایش می یابد.
این روانشناس
کودک با نادرست دانستن این عقیده که فرد این آسیب ها
را فراموش خواهد کرد اظهار کرد: اغلب این آسیب تا
بزرگسالی ادامه می یابد و در صورت درمان نشدن زندگی او
را تباه می کند.
در نوجوانان با بیشترین آسیب روبهرو هستیم و این آسیب
حتی از کودکان بیشتر است. زیرا از نوجوان انتظار
بیشتری وجود دارد که «تو بزرگ شده ای» و به او گفته می
شود «گریه نکن، درست میشود».
این درحالیست
که نوجوان درک انتزاعی را ندارد و نمی تواند آینده را
تصور کند. بنابراین چون اطرافیان به اشتباه یک نوجوان
12 ساله را در حد یک بزرگسال میدانند،اجاره نمی دهند
تا او با صحبت درباره احساساتش، تخلیه هیجانی شود و یا
گریه کند. این نوجوانان در آینده احساس انتقام گیری،
دردهای بدنی شدید، تیک های بدنی و پرخاشگری پیدا می
کنند.
وی با
انتقاد از اینکه معمولا در این حالت کسی فکر نمی کند
زلزله چنین آسیب های عمیق روحی به همراه دارد و کسی به
آسیب دیدگان کمک های تخصصی ارائه نمیکند افزود: گاهی
افراد متخصص هم به محل حادثه می رود اما درباره اصول
مداخله در بحران چیزی نمی داند.
افرادی که برای کمک به این مناطق می روند باید از قبل
مداخله در بحران را آموخته باشند. برای مثال نباید با
افراد آسیب دیده «هم دردی» کنند بلکه باید با او «همدلی»
داشته باشند. یعنی اگر مشاور هم شروع به گریه با فرد
آسیب دید ه کند فرد فکر می کند چه بدبخت است که مشاور
هم به خاطر او گریه می کند.
انزانی در ادامه گفت: فرد متخصص نباید کسی را قضاوت
کند. بلکه باید بپذیرای حس آسیب دیدگان باشد. وقتی
اعلام می کنیم به کمک روانشناسان احتیاج داریم
روانشناسان باید بدانند که اگر مداخله در بحران را نمی
دانند به این مناطق نروند چرا که آسیب های بیشتری برای
افراد ایجاد خواهند کرد.
متخصصان
توصیه می کنند کودک را نباید از والدین یا فرد امنی که
برای او باقی مانده جدا کرد. باید اجازه داد بچه ها
حرف بزنند و بازی کنند. کودکان قبل 12 سال با بازی
کردن می تونند هیجاناتشان و خشم هایشان را تخلیه کنند.
رئیس
کلنیک روانشناسی تنفس با تاکید بر اهمیت ابراز محبت به
کودکان در شرایط بحرانی اظهار کرد: کودکان را باید در
آغوش بگیریم. فکر نکنیم یک پسر نوجوان 12 ساله دیگر
بزرگ شده است و به آغوش گرفتن نیازی ندارد. حتی توصیه
می کنیم تا والدین و نزدیکان کودک و نوجوان را سریع از
خود جدا نکنند و اجازه دهند در آغوش آنان آرام بگیرد.
وی در ادامه تصریح کرد:
در این شرایط اگر مدرسه ای در چادر دایر شد، نباید
انتظار زیادی برای انجام تکالیف و ... از بچه ها داشت.
شاید کودک بخواهد درباره اتفاقی بارها و بارها صحبت
کند و باید اجازه داد او تا زمانیکه می خواهد درباره
کابوس و مشکلات صحبت کند. باید ترس و اضطراب کودک را
درک کرد. همچنین کودکان قبل 5 سال درک درستی از مرگ
ندارند، بنابراین نباید با آنها با استفاده از کلمات و
مفاهیم دشوار صحبت کرد. نباید از آنها مدام سوال کرد
الان چه حسی داری؟ بلکه باید اجازه داد خودشان صحبت
کنند. حتی یک جمله ساده ولی اشتباه برای یک کودک قبل
12 سال و نوجوان قبل 18 سال ممکن است یک فاجعه در
بزرگسالی خلق کند.
انزانی در ادامه با اشاره به اینکه
باید بپذیریم ممکن است کودک به دلیل ترس ها نتواند در
جمع حاضر شود و با سایر کودکان بازی کند توضیح داد:
باید اجازه دهیم کودک حتی حسادتهایش را بیان کند.
همچنین نباید او را مجبور کنیم به مکانی که قبلا بوده
دوباره برگردد. می توان کودکان را با چیزهای کوچک
مانند یک هدیه کوچک دل خوش کرد. همچنین باید احساس
گناه او را بپذیریم. مثلا اگر کودک فکر می کند که فرد
خوبی نبوده است که پدر و مادرش را از دست داده، نباید
به او بگوییم: « تو خیلی پسر خوبی بودی و این خواست
خدا بوده است»
بلکه باید احساس او را بپذیریم چراکه کودکان کوچک
معمولا درکی از خداوند ندارند.
این روان شناس کودک در ادامه توصیه کرد: ناآرامی
کودکان و بزرگسالان را باید پذیرفت. آنها حتی گاهی
دچار دردهای عضلانی می شوند به همین دلیل باید از آنها
بخواهیم نفس های عمیق بکشند. در این شرایط معمولا
بیشتر از روان پزشکی کمک گرفته می شود و برای آسیبدیدگان
دارو تجویز می شود. این حیطه اگرچه به شکل مقطعی می
تواند کمک کند اما روان شناسی با گفتگو، هنردرمانی،
بازی درمانی و... به بهبود رفتارها و شناخت افراد کمک
می کند تا فرد دیگر تنها با دارو به دنبال حل مشکلاتش
نباشد. با دارودرمانی فرد مجبور می شود در سالهای بعد
تنها دوز داروهایش را بدون حل مشکل افزایش دهد. دارو
گرچه روی وضعیت خواب افراد تاثیر می گذارد اما آنها را
به وضعیت انکار می برد و باعث می شود برای مثال کودک
دیگر درباره هیجانش صحبت نکند. بنابراین حضور یک روان
پزشک در کنار روانشناسان کمک کنندهتر خواهد بود.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
«من تو را دوست داشتم. کاش میفهمیدی محمود.» این دو خط،
آخرین نوشتهای است که از دختر جوان به جا مانده. همان
که سالها پیش، قبل از تکمیل برج میلاد تهران، خودش را
از آن بالا پرت کرد و کشته شد. نوزدهم شهریور روز جهانی
پیشگیری از خودکشی-ست.
روزنامه
ایران
نوشته : خودکشی در میان دختران دانش آموز و زنان متاهل
بیشتر است. همچنین افراد بیکار و کم سوادها. بعضیها هم
البته نمیخواهند بمیرند؛ عصبی میشوند و به خودشان آسیب
میزنند. روی دستشان اثرات چاقو دیده میشود. در واقع
خودزنی میکنند. در زنان اقدام به خودکشی با اختلاف دو سه
برابر بیشتر از مردان است و در مردان تعداد فوتیها با
اختلاف دو سه برابر بیشتر. البته در غرب کشور میزان مرگ
در اثر خودکشی در میان مردان و زنان تقریباً یکسان است.
مرد داخل کوپه میشود، روبهروی زن مینشیند. زن جوان، بیرون را تماشا میکند.
مرد، میانسال است. بارانی بلند به تن کرده و کلاه شاپو
را تا روی ابروها پایین کشیده. چهرهاش روی هم رفته سرد
است. بیآنکه تغییری در چهرهاش، اثری از هیجان یا
خرسندی، مشهود شود، شروع به صحبت میکند. یکی دو جمله
کوتاه و شاید بیاهمیت. زن، توجهی نشان نمیدهد. علاقهای
به صحبت ندارد. مرد ساکت میشود. زن اصلاً نمیفهمد مرد
چه زمانی از کوپه خارج میشود. به نظرش اصلاً اهمیتی
ندارد. صدای آژیر بلند میشود. کسی خودش را از قطار
بیرون پرت کرده، همان مرد. زن باقی عمرش را با این فکر
سپری میکند: «شاید اگر با او حرف میزدم ... شاید...»
قضیه گاهی به همین راحتی است. مثل داستان همین فیلم که
دهه 80 میلادی، جایی در اسپانیا اتفاق میافتد. آدمها
هرجای دنیا که باشند، کم و بیش مثل هماند. حداقل در این
موضوع؛ خودکشی.
«یک دقیقه وقت بگذارید، یک زندگی را تغییر دهید.» این شعار امسال روز جهانی
پیشگیری از خودکشی است. طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی،
در هر 40 ثانیه یک نفر خودکشی میکند. به عبارتی 3 هزار
خودکشی در هر روز. بر همین اساس در کنار هر یک خودکشی
موفق، ۲۰ خودکشی ناموفق هم صورت میگیرد؛ این یعنی در هر
۳ ثانیه یک خودکشی ناموفق در جهان انجام میشود.
آدمها گاهی به نقطهای میرسند که تصمیم میگیرند به همه چیز پایان دهند؛
نقطه جوش. بعضیها مدتها به آن فکر میکنند و برخی دیگر
به یک باره عمل میکنند.
«من تو را دوست داشتم. کاش میفهمیدی محمود.» این دو خط، آخرین نوشتهای است
که از دختر جوان به جا مانده. همان که سالها پیش، قبل
از تکمیل برج میلاد تهران، خودش را از آن بالا پرت کرد و
کشته شد. گویا دختر با دانشجویان معماری که برای بازدید
برج نیمه کاره رفته بودند، همراه شده بود. از قبل تصمیم
داشته یا نه؟ شاید همان لحظه تصمیماش را گرفته. شاید
تردید داشته. کسی چه میداند. برای خیلیها همینطور است.
تا زمانی که اتفاق نیفتد، معلوم نمیشود. برای آنها که
میروند، فهمیدن اصل قضیه پیچیدهتر است. نجات یافتگان
اما خوش شانستر بودهاند. هنوز فرصت زندگی دارند. فرصت
گفتوگو کردن. بستگی دارد به اینکه چه راهی را برای
خودکشی انتخاب کرده باشند. بعضی راهها، برگشتی ندارد.
خودسوزی، گلوله، دار... حتی شنیدن نامشان هم تن آدم را
میلرزاند. حتی تصور اینکه برای عزیزی، عزیزترینی پیش
بیاید... نه... اصلاً قابل تصور نیست. حتی اگر هفت پشت
غریبه باشد، باز هم نمیتوانی از کنار خبر خودکشیاش
براحتی عبور کنی. با تمام این احوال، خودکشی قابل
پیشگیری است. نخستین شعار روز جهانی پیشگیری از خودکشی
هم همین بود؛ 10 سپتامبر 2003.
دکتر سیدکاظم ملکوتی، رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی
ایران
هم بر این جمله تأکید دارد. انجمنی که از سال 91 راهاندازی
شده و نماینده علمی وزارت بهداشت است و به این وزارتخانه
در راه پیشگیری از خودکشی کمک میکند.
ملکوتی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «اینکه میگوییم خودکشی قابل پیشگیری
است، تنها یک شعار نیست و میتوان از خودکشی پیشگیری کرد.
در حال حاضر مداخلاتی که به پیشنهاد جامعه جهانی بهداشت
به کشورها معرفی شده، توانسته میزان اقدام به خودکشی را
در کشورها کم کند. این برنامه در کشورهای مختلف اجرا شده
و نشان داده که مداخلات سازمان بهداشت جهانی در رابطه با
پیشگیری از خودکشی مؤثر است. البته خودکشی یک موضوع
اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و بهداشت روانی در آن
تأثیر زیادی دارد.
طبعاً اقداماتی که برای پیشگیری از این پدیده انجام میشود در کشورهای مختلف
با چالشهایی مواجه است و ممکن است ویژگیهای خاص خودش
را داشته باشد. اما کلاً توصیههای سازمان جهانی بهداشت
برای همه کشورها از جمله کشورهای در حال توسعه مثل ما،
تقریباً مشابه و از این قرار است:
اول، داشتن برنامه ملی پیشگیری از خودکشی که کشور ما در
حال اجرای آن است.
دوم، ارائه خدمات بعد ازاقدام به خودکشی؛ یعنی خانواده و
مریض را با پیگیری و ارائه خدمات به حال خودشان رها
نکنیم.
سوم، کنترل روشهای اقدام به خودکشی است. مثلاً یکی سم
میخورد، یکی قرص برنج و یکی هم با گلوله خودش را میکشد.
ممکن است کمی کمیک به نظر برسد و بگویند کسی که میخواهد
خودش را بکشد، خب اسلحه نباشد، از بلندی میپرد یا خودش
را دار میزند. اما اینطور نیست. اگر جلوی روشهای
خودکشی را بگیریم میتوانیم خیلی از موارد را نجات دهیم.
خیلی مریضها آن موقع که به فکر خودکشیاند، بعد از چند ساعت و چند روز تمایلشان
به مردن کم میشود بخصوص کسانی که ایمپالسیو یا تکانشی
هستند و یک باره میخواهند این کار را بکنند. اصولاً
ایمپالسیویتی در کشورهای شرقی خیلی بیشتر است. بعضیها
به خاطر یک اتفاق ناگهانی، یک دعوا، یک درگیری، یک نمره
بد در مدرسه، به صورت ناگهانی تصمیم به خودکشی میگیرند.
مثلاً در مورد دانشآموزان مهارتهای روانی کم است. در
بحث با پدر و مادر و معلمها، ارتباط با جنس مخالف یا
مشکلات درسی ممکن است دست به این کار بزنند یا در مورد
خانمهای متأهل در 5، 6 سال اول زندگی احتمال خودکشی به
خاطر درگیریها و مشاجرات خانوادگی بیشتر است.
چهارم، کنترل رسانه و ارتباط با رسانه است. باید در این
رابطه ارتباط خوب با رسانهها ایجاد شود و آموزش درست
داده شود. پنجم، ثبت کردن آمار است، آمارهای اقدام به
خودکشی. ما در حال حاضر همه آمارها را داریم. در بعضی
کشورهای در حال توسعه آمار دقیق ثبت نمیشود. بعضیها را
پلیس ثبت میکند و بعضیها را وزارت بهداشت. در کشور ما
ثبت آمار منظم است. اقدام به خودکشی را وزارت بهداشت ثبت
میکند و فوتیها را پزشکی قانونی و وزارت بهداشت باهم.
با وجود این موارد و به خاطر داشتن این استراتژی بر اساس
اعلام سازمان بهداشت جهانی، خودکشی در هر فرهنگی قابل
پیشگیری است.»
هات لاین را به خاطر بسپار
میشود
جلوی اقدام به خودکشی را گرفت. خیلیها حتی نمیدانند
وقتی به لحاظ روحی مستأصل شدهاند، وقتی هیچ کس را سراغ
ندارند که بار فشار را از روی ذهنشان بردارد، میتوانند
با گرفتن یک شماره، فاصله زیادی از مرگ بگیرند. از جمله
خدماتی که از سوی بهزیستی ارائه میشود، هات لاین است.
هدی فرحپور، مددکار سازمان بهزیستی از تلفن 123 اورژانس
اجتماعی میگوید: «بعضی کسانی که فکر میکنند تفکرات
خودکشی دارند با این شماره تماس میگیرند. همچین خانوادههای
این افراد میتوانند با تلفن اورژانس اجتماعی تماس
بگیرند تا مشاور با فرد صحبت کند و اگر لازم بود
آمبولانس به محل فرستاده شود. بعد از آن هم مشاور به فرد
و خانواده معرفی میشود و مددکار فرد را رها نمیکند و
تلفنی، پیگیر وضعیت او خواهد بود.
تماسها معمولاً در شب و در فصل بهار بیشتر است. یعنی بیشترین اقدام را در
این محدوده زمانی داریم. متأسفانه خیلیها از وجود این
شماره اطلاعی ندارند مگر اینکه قبلاً به خودکشی اقدام
کرده باشند. در بیمارستانهایی که موارد مسمومیت به آنجا
مراجعه میکنند مثل لقمان و بهارلو، اطلاعات مربوط به
این شماره داده میشود و بیماران از وجود خط 123 آگاه میشوند.»
شماره 1480 هم هات لاین دیگری مربوط به بهزیستی است که میتوان مثل خط 123 در
مورد هر آسیبی با آن تماس گرفت که از جمله موارد، خودکشی
است. یکی از چیزهایی هم که سازمان بهداشت جهانی میگوید
همین است که کشورها حتماً هات لاین داشته باشند. خیلیها
دم آخر که میخواهند خودشان را بکشند، با 10 دقیقه صحبت
آرام میشوند.
به گفته دکتر ملکوتی، در حال حاضر خدمات خوبی در این
رابطه ارائه میشود و خدمات، بیشتر از مراجعه مردم است.
خصوصاً در استانهای غربی اقدامات خوبی در حال انجام است.
ایلام، لرستان، آذربایجان غربی و کردستان استانهایی
هستند که بیشترین آمار خودکشی در کشور را به خود اختصاص
دادهاند. آمار خودکشی در غرب کشور، بالاتر از نرم جهانی
است. آمار جهانی 15 درصد است و حتی اگر میزان اقدام به
خودکشی در این مناطق کم شده باشد هنوز از نرم جهانی
بالاتر است.
کسی که یک بار اقدام به خودکشی میکند، 23 برابر مستعد است که دوباره اقدام
کند. این را ملکوتی میگوید و ادامه میدهد: «ریزفکتوهای
اقدام به خودکشی متفاوت است. ریز فکتو بهداشت روانی
داریم، خانوادگی داریم، اجتماعی و اقتصادی هم داریم. ریز
فکتو بهداشت روانی بیشترین احتمال را برای خودکشی دارد.
افسردگی 6 برابر، بیکاری 2 برابر، مصرف سیگار 5/2 برابر
و مصرف الکل 2 برابر احتمال اقدام به خودکشی را افزایش
میدهد. یکی از مهمترین موارد برای افزایش احتمال
خودکشی، سابقه خانوادگی است. یعنی فرد در خانواده کسی را
داشته باشد که سابقه اقدام به خودکشی یا فوت در اثر آن
را داشته باشد. حالا یا تأثیر ژن است یا یادگیری.»
وقتی
ساقیها قرص برنج میفروشند
بیشترین
آمار خودکشی در رده سنی 15 تا 30 سال است. خودکشی در
سالمندان کمتر، اما خطر مرگش بیشتر است. الان بیشتر به
روش دار زدن خودکشی میکنند. این، گفته رئیس جمعیت
پیشگیری از خودکشی است. خودکشی با داروهای طبی، سموم از
جمله قرص برنج و خودسوزی، در ردههای بعدی قرار دارند و
اقدام با باقی روشها با فاصله از اینها کمتر است.
ملکوتی میگوید: «البته در شهرهای مختلف این مسأله متفاوت است. کسانی که
خودکشی میکنند به نقطه انفجار میرسند و بستگی دارد به
اینکه به چه روشی خودکشی کنند تا امکان زنده بودنشان
باشد. کسی که خودسوزی میکند یا خودش را دار میزند یا
بوسیله گلوله خودکشی میکند، دیگر امکان برگشت ندارد ولی
کسی که با قرص خودکشی کند، امکان زنده ماندنش بیشتر میشود.
بیشتر کسانی که در اثر خودکشی مردهاند، با دار زدن و سم
بوده. منظور از سم هم سم فسفره است نه قرص طبی. سم فسفره،
همان سم درخت و در واقع سم گیاهی است. این نوع سم بیشتر
در دسترس روستاییان است. قرار است با کشاورزان همکاری
کنیم که سمومشان را کنترل کنند. در روستاها اقدام به
خودکشی منجر به مرگ، بیشتر است. چون سمهای فسفره در
اختیارشان هست و همینطور به مراکز درمانی هم دسترسی
کمتری دارند. باید وارد کار کشاورزی شویم و مداخلاتی را
در رابطه با استفاده از سموم انجام دهیم. مثلاً به سموم،
استفراغآور اضافه کنیم، مثل کاری که هندیها میکنند.
سم ارزان است و در خانه کشاورزان براحتی پیدا میشود.
در مورد شهرنشینان هم قرص برنج باعث مرگ و میر میشود که آن هم برگشت پذیر
نیست. در ایران حدود 180 نفر در سال در اثر مصرف قرص
برنج میمیرند. کنترل کردن این قضیه کمی سخت است. ما
جایی مثل الشتر در استان لرستان را داشتیم که میزان
اقدام با قرص برنج در آنجا زیاد بود. مسئول بهداشت حرفهای،
دادستان را مجاب کرد که فروش قرص برنج خلاف است و نامه
وزارتخانه را برد. بعد دو مغازهداری را که قرص برنج میفروختند
24 ساعت با هماهنگی دادستان زندانی کرد. همین کار قرص
برنج را در آن شهر ریشه کن کرده. این مسأله به پیگیری
آدمها خیلی بستگی دارد. در ارومیه 2 دختر جوان 2 هفته
پیش با قرص برنج خودکشی کردند. یکی مرد و یکی زنده ماند.
از آنکه زنده ماند، پرسیدند قرص را از کجا تهیه کردهای
که گفت مواد فروش. این فاجعه است که مواد فروشها قرص
برنج بفروشند. در بعضی شهرها که مراجعه کردهایم، قرص
برنج را عطاریها براحتی میفروختند. قرص برنج را یک سری
رسمی وارد میکنند و یک سری غیر رسمی و قاچاق. نمیدانم
قرص برنج چقدر سود دارد که آن را قاچاقی وارد میکنند.»
به گفته ملکوتی، کسانی که با قرصهای طبی خودکشی میکنند بیشتر با قرص اعصاب
به این کار اقدام میکنند و کلاً هر قرصی که در خانه دم
دستشان باشد، میتواند وسیلهای برای خودکشی آنها شود.
در خانه همه ما هم انواع قرصها به وفور پیدا میشود. در
خارج از کشور اینطور نیست و داروخانهها به این راحتی
دارو نمیفروشند. باید روی عرضه داروها نظارت کنیم.»
میخواهید بدانید شیوع خودکشی بین چه گروههایی بیشتر
است، ادامه گفتههای دکتر ملکوتی را بخوانید: «خودکشی در
میان دختران دانشآموز و زنان متأهل بیشتر است. همچنین
افراد بیکار و کم سوادها. بعضیها هم البته نمیخواهند
بمیرند؛ عصبی میشوند و به خودشان آسیب میزنند. روی دستشان
اثرات چاقو دیده میشود. در واقع خودزنی میکنند. در
زنان اقدام به خودکشی با اختلاف دو سه برابر بیشتر از
مردان است و در مردان تعداد فوتیها با اختلاف دو سه
برابر بیشتر. البته در غرب کشور میزان مرگ در اثر خودکشی
در میان مردان و زنان تقریباً یکسان است.»
میشود آن تصویر مخدوش زجرآور را از ذهن پاک کرد. آخرین دقیقههای زندگی یک
انسان که خودخواسته به زندگیاش پایان میدهد. میشود
چند دقیقه با او صحبت کرد؛ شاید آخرین و تنها کاری باشد
که میتوان برای نجاتاش انجام داد. یک دقیقه وقت
بگذارید، یک زندگی را تغییر دهید.
کلمات کلیدی: خودکشی،پیشگیری،روز جهانی خودکشی،دکتر سیدکاظم ملکوتی،پیشگیری
از خودکشی ایران
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
«خوب مُردن» فقط
«هـنـــر ِ مَـــردان خـــداسـت» ...
حـقـــوق بـشـــر وَ دموکراسی ِ گـــازانـبـــری! ...
فـــرصـت-طـلـبـــی ...
استکبار جهانی از این بازیها زیاد داشته ...
بازی کودکان هم همیشه به نظام طبقاتی بستگی داشته ...
«خوب مُردن» فقط «هـنـــر ِ مَـــردان خـــداسـت» ...
ناخواسته به یاد جنگ ویتنام وُ کره وُ افغانستان وَ ... می-افتم ...
پذیرایی وَ استقبال ِ «سازمان ملل متحده-ی
زَر وُ زور وُ تزویر» ...
غَـریـــق به هر خَس وُ خاشاکی پناه می-بَرد ...
«هر کس باد بکارد، توفان درو میکند» ...
«پشت صحنه-ی ایجاد داعش» ...
پَرش بسوی پاداشی جاودان! ...
احترام به حقوق حیوانات! ...
زیرنویس وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی
بسم الله الرحمن الرحیم
نهنگ آبی نقشی در خودکشی این دو دحتر داشته؟ ...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره
کنید
خبرآنلاین، وبلاگ خراسانی، علیرضا
: دو دختر اصفهانی دست به خودکشی زدند.
بخش خبری بیست و سی با نقل ناصحیح از پلیس، این خودکشی
را به چالش نهنگ آبی وصل کرد.
صدا و سیما به عنوان رسانه سنتی که خیال ندارد کمی
حرفهای کار کند؛ سعی کرد به فضای مجازی بتازد. پلیس
خودکشی را تلویحا به فضای مجازی نسبت داد و بیست و سی
به چالش نهنگ آبی؛ فارغ از اینکه هر دو اشتباه میکنند.
{لینک}
بخش خبری بیست و سی با ارتباط دادن خودکشی دو دختر
اصفهانی به چالش نهنگ آبی، موج منفی علیه فضای مجازی
به عنوان رقیب رسانهای خود به راه انداخت که متاسفانه
باعث شد تا فردی مانند وزیر ارتباطات هم در این باره
موضعگیری کند.
وزیر تازهکار که ظاهرا اطلاع نداشته
است که چالش نهنگ آبی وجود خارجی ندارد و توسعه دهنده
روسی آن ماهها پیش بازداشت شده؛ بعدا متوجه شد که اصلا
خودکشی دو دختر اصفهانی ربطی به این چالش نداشته و
اصلا ربطی به فضای مجازی هم نداشته است.{لینک}
{لینک}
نکته قابل تامل اینکه وزیر در پست اینستاگرامی خود{لینک}
نوشته بود:"باور به هر خبری در فضای مجازی و بازپخش
بدون اطمینان از صحت آن باعث از بین رفتن امنیت روانی
جامعه است."
حالا معلوم شده است که خودکشی آن دو دختر ربطی به نهنگ
و فضای مجازی و ... نداشته است. سخنگوی وزارت بهداشت
نیز گفته است:
طبق گزارشهای جهانی، انتشار اخبار
خودکشی در رسانههای بزرگ تا یک هفته ۱۰ درصد آمار
خودکشی را افزایش میدهد.{لینک}
در یک ماهی که صدا و سیما خبر نهنگ آبی را در بوق و
کرنا کرده است، باید دید چقدر توانسته جان مردم را
نجات دهد یا بالعکس!
نتایجی که از این داستان می شود گرفت به شرح زیر است:
وزیر جوان و مسوول فضای مجازی کشور، خود نباید در دام
دروغهای رسانهای بیفتد. حال این رسانه سنتی باشد یا
مجازی! و همچنین انتشار پستهای اینستاگرامی خود را
نیز با دقت بیشتری انجام دهد.
کوبیدن فضای مجازی توسط صدا و سیما امری طبیعی است.
چرا که همچنان به آن به چشم هوو نگاه میکند و
متاسفانه دروغ پردازی در رسانه سنتی باعث گرایش بیشتر
مردم به دروغهای مجازی میشود.
در بوق و کرنا کردن مسائل قابل حلِ فضای مجازی به صورت
موضوعی غیر قابل حل، به معنای اعتراف به عاجز بودن در
حل مشکل دارد و نشان از چینش افراد ناوارد در سمتهایی
دارد که لایق آن نیستند.
بهتر است مسائل جامعه را بدون پرپاگاندا و در حاشیه
بردن حل کنیم. وقتی مسئله ای حل میشود همه مردم جامعه
از آن انتفاع خواهند برد و دوام و بقای سیستم شهروندی
- با کمترین هزینه- تضمین میشود.
بیایید دروغ نگوییم، چه در فضای سنتی چه در فضای مجازی؛
تا 99 درصد از مشکلات زندگی اجتماعی-سیاسیمان خودبهخود
حل شود.
تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی