از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند

از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند

با ترفند زیرآبی رفتن، نهایتا به کجا میروید؟


 با ترفند زیرآبی رفتن، نهایتا به کجا میروید؟      

 

  هیچکس نیست که تو این دنیا مشکلاتی نداشته باشه، یکی کمتر، یکی بیشتر ... شاید بعضی از شما به این نتیجه رسیده باشد که چه در بهترین وضعیت، وَ چه در بدترین آن ، گریزی از این سختیها وَ چالشها وجود ندارد، در واقع هر کسی نسبت به اوضاع خودش محکوم به تلاش یا رها کردن آنهاست، مثل زندانی-ای که محکوم به تحمل حُکم صادره-ست ... در حقیقت ما همه در این دنیا مسافر زندانی-ای هستیم، وَ روزی آزاد میشویم تا به دیار باقی برویم. کسیکه این باور را دارد ، قاعدتا به کرامت، رحمت، وَ توبه-پذیری خداوند معتقد-ست وَ میداند که او هر کسی را نسبت به توان وُ استطاعتش وَ تلاشهای مثبت وُ منفی-اش در دنیای فانی، مورد قضاوت وَ سنجش قرار میدهد.

 بقول کسیکه یک جُو معرفت وُ صداقت دارد : «شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، ولی درهای رحمت خدا برای کسیکه بخواهد، همیشه باز-ست ؛ چرا انقدر به فکر فرار وُ "زیرآبی" رفتنید»؟! ...  او میگوید: «خدا که فقط خدای آدمهای خوب نیست، خدای گناهکاران هم هست. همه-ی بندگانش را دوست دارد ؛ آغوش او بروی همه توبه-کاران بازست، اگر نبود نمیگفت "صدبار اگر توبه شکستی بازآ". نمیگفت "بدترین گناه به درگاه من یاس وُ ناامیدی-ست"» ... پس ما مختاریم که راه خود را انتخاب کنیم. یادمان باشد که «هیچوقت برای خدا شمشیر را از رو نبندیم»؛ اگر رگ غیرت وُ غضبش به جوش آید ، فقط کافی-ست که پشه-ی ریزی را به مغز شما مامور کند ... وَ نمرود دیگری را به نمایش گذارد.      

   نوشته : عبد عاصی 







 





نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.