وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند
درباره من
«کسیکه از خدا شرم ندارد، ممکن-ست مرتکب هر جُرمی بشود» (امام حسن مجتبی"ع"). هر قدر کسی به خدا نزدیکتر باشد، بیشتر از خدا شرم کرده وَ آدمیت او از کمال بیشتری برخوردار میشود ...
************
مولانا مولوی :
گر در طلب لقمه نانی،
نانی /
گر در طلب گوهر کانی،
کانی /
این نکته رمز اگر بدانی،
دانی /
هر چیز که اندر پی آنی،
آنی ...
*************************
« امام خمینی» :
همه باید نظر خودشان را بدهند /
و هیچ کدام هم برایشان حتی جایز نیست که یک چیزی را بفهمند و نگویند. /
باید وقتی می فهمند، اظهار کنند. /
این موافق هر که باشد ، باشد ، مخالف هرکه هم باشد ، باشد. /
( صحیفه امام،ج13،ص102)
ادامه...
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره کنید
جهت مراجعه به مرجع
متن،
یا عنوان
اصلی،
به پیوند فوق اشاره کنید
«بهنام
طبیبیان»
:
نقل است عده ای از
رجال مملکت طی دیداری که با یکی از سیاستمداران کهنه کار ایرانی در اوج قدرتش
داشتند ضمن تشریح اوضاع کلی کشور،به او خبر دادند که یکی از مداحان مشهور تختگاه
تهران، در دعاهایش صراحتا او را لعن و نفرین میکند و مشکلات جامعه را حاصل اقدامات
او و اطرفیانش میداند. تقریبا ساعتی بیش از آنچه مقرر بود به صحبت های آنان گوش داد
و هنگامی که همگان منتظر واکنش و پاسخ او بودند، تسبیح شاه مقصود خود را دست به دست
کرد و پرسید: دیگه چه خبر؟ حاضرین که به هیچ وجه انتظار شنیدن پاسخی چنین را
نداشتند، به یکدیگر نگاهی کرده و محل دیدار را ترک کردند. سیاست حرفه سختی است و
مثل طبابت و مهندسی و حقوق و... هم ذوق و علاقه میخواهد و هم سواد کافی. بنابراین
واضح است جز آنها که در آن صاحب تجربه و دانشند بقیه افراد فعل و قولشان بی
اعتباراست. همانطور که در طبابت غیر از اطبا نمیتوانند نظر بدهند و در مهندسی هم
مهندسان صاحب نظرند و مابقی باید سکوت کنند. بعضی از ما در اداره و تاکسی و بازار و
مهمانی فراوان اظهار نظر سیاسی میشنویم و بعضا تحلیل های عجیب و غریب ارائه میدهیم.
یکی از جهانگردان اروپایی دوره قاجار نوشته است ایرانی ها دو خصوصیت بارز دارند.
یکی اینکه در خلوت آواز میخوانند و دیگر اینکه از اظهار نظر پزشکی نمی توانند
اجتناب کنند.
در عصر ما باید اظهار نظر سیاسی را هم به این دو خصوصیت اضافه کرد. دیگر باید
متوجه شده باشیم که داشتن منصب و سمت و عکس یادگاری با بزرگان و واعظ مشهور بودن
هرگز به این معنی نیست که فرد بر سیاست اشراف دارد و سیاستمدار است. روزنامه نگار،
خطیب، نماینده مجلس، استاد دانشگاه و هرکسی که میخواهد اظهار نظر سیاسی بکند لزوما
باید زحمت بکشد و دانایی لازم را کسب بکند.که اگر نکند مسبب ادخال سرور فی قلوب
المومنین میشود و گاف های سیاسی اش تبدیل به لطیفه شده، در فضای مجازی و حقیقی دست
به دست میچرخد و اسباب خنده و تاسف ملت را باعث میشود. مختص امروز هم نیست. اواخر
دهه هفتاد و در زمان تبلیغات انتخاباتی داوطلبی
در نوشتن زندگینامه خود کمی بی دقتی کرده و نوشته بود:اینجانب...فرزند...با مدرک دیپلم در ...متولد شدم.بعضی از هم ولایتی
های نکته سنج ما هم این اشتباه داوطلب بیچاره را،در دور همی هایشان
یادآوری کرده و باطعنه هایشان،سایر داوطلبان
را نیز مینواختند. چه بسا کار به جاهای باریک کشیده شده و دلخوری هایی را نیز باعث
میشد.البته فرد موصوف در سالهای
بعد چند باردیگر نامزد انتخابات شد و به مناصبی هم دست یافت. اینها
را نوشتم تا عرض کنم که میدانم عالم سیاست اقتضائات خود را دارد.و احتمالا انسان های
دانشمند و صاحب نظری در شهر ما هم وجود دارند که به هر دلیلی ترجیح میدهند در این
باره سخن نگویند و پای در این وادی ننهند.البته ایده آل گرایی
در عالم سیاست بی معناست و ما باید بپذیریم که به دست آوردن درصدی از هر چیزی بهتر
از درصدی از هیچ است.خوش بین باشیم یا
بدبین،راضی باشیم یا ناراضی،آنچه که میخواهیم
محقق بشود یا نشود،انتخابات تنها امکان
، برای تغییر و بهبود وضع موجود است.در طول افزون بر صد
سالی که پارلمان داشته-ایم
همواره بالای پنجاه درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت کرده اند.بعضی از منتخبین
واقعا نماینده ملت بوده-اند
و بعضی دیگر به فرموده، کرسی نمایندگی ملت
را اشغال کرده اند.شاید آن سلیقه ای که
ما میپسندیم به هر دلیلی در انتخابات نماینده نداشته باشد.راهکار مقابله با این
امر قهر کردن نیست.آن هم در جامعه ای که
درصد مشارکت در انتخابات بالاست.تجربه نشان داده است
در میان همان افرادی که به عنوان نامزد اجازه حضور دارند،هستند کسانیکه مایل
باشند نمایندگی مطالبات آن بخشی از جامعه را بر عهده بگیرند که احساس میکند نقشی در
این بازی ندارد.به عبارت دیگر نیاز یک فرد
به رای و نیاز یک طیف به کسی که نماینده مطالباتش باشد در یک نقطه به هم میرسند.مهم این است که این
دو مورد یکدیگر را درک کنند.
نگاهی به انتخابات گذشته تحقق این امر را رد نمیکند.