وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند
وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند
بازار حرفآی
پا-مَـنـقـَـلـی همیشه داغه ، ولی همش باد هواست ...
عمو حیدر بیک وُ مَشد حسین آقا سینه
به سینه-ی آفتاب رو نیمکت پارک نشسته بودن وُ از هر دری با هم گپ میزدن وُ درد دل
میکردن که صدای حیدر بیک گرم وُ رساتر بالا رفت :
_ عمو جان! بعضیا خیلی بی-انصافـَن
... هر چی از این حرفآی «پا-مَنقلی» به گوش-شون میرسه ، خیلی راحت قبول میکنن وُ هر
جایی نـُقـل ِ مجلس-شون میشه. اگرم اعتراض کنی ، میگن «مــآم شـِنـُفـتـیـم! راست
وُ دروغش گردن اونایی که میگن»!!! ... بعضیام برای پشتیبانی حرفآشون میگن مثلا «پسر
عموی خودم که راننده-ی فلان وکیل یا وزیره ، بین "درد دلآی" اون آقا اینآ رو شنیده
؛ جلوی من وُ شما که نمیگن»!
_ عمو حیدر بیک ، ولی از قدیم گفتن
«تا نباشد چیزکی ، مردم نگویند چیزها»! ...
_ آخه مَشد حسین آقا ، کودوم خدا وُ
پیغمبری اینو گفته؟! اونا حتی وقتیکه براشون یقین میشد که کسی خلافی کرده ، انصاف
وُ جوونمردی بخرج میدادن ... نهایتش در خفا باهاشون صحبت میکردن ، اگرم احتیاج به
شاهد وُ قاضی وُ مجازات بود ، از راهش وارد میشدن. «حرف باد هواست» ، همینطوری
نمیشه هر حرفی رو باور کرد. حُرمت آبروی مردم از حُرمت خون-شون بیشتره.
_ عمو حیدر بیک ، اینایی که گفتم ،
روز اربعین از چندتا بچه-های هیئت-مون شنیدم.
_ مَشد حسین آقا! دیگه چه بدتر ...
هیئت امام حسین جای این حرفآ نیس ، جای یاد گرفتن راه ِ حسینه ، جای سَرمشق گرفتن
از معرفت وُ مرام چارده معصومه. یکی دو هفته قبل ، نوه-ام میرعماد یک چیزی رو از
سفارشآی مرحوم آیت الله بهجت بهم نشون داد که یاد حرفآی بعضیا افتادم وُ گفتم «خدا
هدایت-مون کنه ، اینطوری ، کلاه خیلیآ-مون پس ِ معرکه-ست» ... آقای بهجت به مردم وُ
جوونآ سفارش کرده بودن «حسینی باشید ، نه هیئتی»! ... «اگه تمام هوش وُ حواس-تون
گرم ظاهر هیئت باشه ، اونوقت حسین رو اونطور که باب میل-تون باشه تصور میکنین ، هر
کسی هم که باب میل-تون نباشه ، زود قضاوت میکنین که فلانی با حسین مخالفه ؛ خودتون
که حسینی باشید ، گفتار وُ پندارتون هم حسینی میشه ، از حسین سَرمشق میگیرین» ...
_ فرمایش-شون درسته ، عیب از عوامی
وُ بیسوادی ماست ...
_ مَشد حسین آقا عیب اصلی خیلیآ
اینه که پآ آ ک خدا رو فراموش کردن ؛ شـرم از خدا یادشون رفته.