از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند
از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

از وضـعـیـــت سـفـیـــد تـــا قـــرمـــز ...

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس / که در این آینه صاحب نظران حیرانند / عاقلان نقطه پرگار وجودند ، ولی / عشق داند که در این دایره سرگردانند

منتظر یک سونامی بزرگ سرطان ریه باشیم

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  منتظر یک سونامی بزرگ سرطان ریه باشیم   

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

http://s9.picofile.com/file/8275873234/AALUDEGYE_HAV8YE_TEHR8N_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8275873376/AALUDEGYE_HAV8YE_TEHR8N_2.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275875542/AALUDEGYE_HAV8YE_TEHR8N_3.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8275875742/SARAT8NE_RYEH_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8275875800/SARAT8NE_RYEH_2.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275875826/TASFY_YEH_HAVAA_DASTG8HE_2.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8275875850/TASFY_YEH_HAVAA_DASTG8HE_1.jpg

 

* 

 آفتاب آنلاین:
همه ساله حدود سه میلیون نفر در جهان بر اثر آلودگی هوا جانشان را از دست می‌دهند و این رقم در بعضی کشورها حتی از آمار مرگ و میر ناشی از سوانح رانندگی نیز پیشی می‌گیرد.

 

*
علاوه بر انسان‌ها زندگی بسیاری از دیگر موجودات زنده از جمله گیاهان نیز در معرض خطر است و اثرات ناشی از آلودگی هوا می‌تواند ساختمان‌ها و سازه‌های فلزی را نیز با خطراتی جدی مواجه کند.

 

*
حتی اگر همین امروز راهکاری معجزه‌گونه آلودگی هوای شهرهای بزرگ ایران را برای همیشه تمام کند، اثرات منفی ژنتیکی آن تا نسل‌ها دامنگیرمان خواهد بود.

 

*
به‌طور کلی آلودگی هوا تنها به فضای خارج از ساختمان‌ها محدود نمی‌شود بلکه محیط‌های داخلی نیز از آلاینده‌ها در امان نیست.

 

*
دستگاه‌های تصفیه خانگی می‌تواند تا حدی در حذف آلاینده‌های محیطی تاثیرگذار باشد و حتی قابلیت حذف عوامل بیماریزای عفونی نظیر ویروس‌ها و باکتری‌ها را هم دارد.

*
انجمن ریه آمریکا استفاده از سیستم‌های تصفیه هوا را مقرون به صرفه نمی‌داند. در حقیقت میزان تاثیر این سیستم‌ها در مقایسه با هزینه‌ها و عوارض احتمالی بسیار ناچیز است.

 

*
نکته مهم ‌در مورد آلودگی هوای شهرهای ایران این است که آلاینده‌های خطرناکی مانند منوکسید کربن یا دی‌اکسید گوگرد به هیچ وجه توسط این دستگاه‌ها حذف نمی‌شود.

 

*
یکی از دیگر معضلات مطرح در کلانشهرها تولید آزبست در هواست. استفاده از آزبست در صنایع در سطح دنیا ممنوع است.  با این‌که در ایران استفاده از آزبست ممنوع اعلام شده است اما این ماده هنوز در صنایع مختلف کاربرد دارد. در حال حاضر آزبست موجود در هوای تهران ۶۰ برابر کشورهای اروپایی و آمریکایی است. در ضمن آزبست یکی از عوامل مهم در ابتلا به سرطان ریه است.

 

*
ما باید در تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز منتظر یک سونامی بزرگ سرطان ریه باشیم. این پزشک فوق تخصص ریه در خاتمه می‌گوید: وجود بنزن در هوا نیز می‌تواند یکی از عوامل مهم در ایجاد سرطان خون باشد.

  متن کامل

 

  عکس، تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

از شلاق بهتر هم داریم جناب رحیم‌پور

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 
 

از شلاق بهتر هم داریم جناب رحیم‌پور


  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

 

http://s9.picofile.com/file/8275804100/B8ZRESYE_KOLLE_KESHVAR_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275804918/SHALL8Q_ZADAN_2.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8275805450/B8BAKE_ZANJ8NY_AGAR_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275805842/B8BAKE_ZANJ8NY_AGAR_.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275806150/HOQUQH8YE_NOJUMY_PAS_GEREFTANE_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275806550/HOQUQH8YE_NOJUMY_2.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275806926/HOQUQH8YE_NOJUMY_3.jpg

 


 خبرآنلاین، وبلاگ حاج محمود عطار، مهدی : تاسی به فرمایشات و روش‌های حکومتی امیرالمومنین علی علیه‌السلام و نصب‌العین نمودن نکات مدیریتی منقوش در نهج‌البلاغه همیشه کارساز بوده و خواهد بود.
 این‌که چگونه باید بستری برای چنین مراجعاتی آماده شود جای سوال است.  
بیشتر نظرمان خطاب قراردادن عضو محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی و بعضا خطیب پیش از خطبه‌های نمازجمعه است که در اخرین اظهار نظر منتشره ایشان مبنی بر شلاق خوردن افرادی که حقوق نجومی گرفته اند انهم در نماز جمعه ، است.
1- آنهایی که حقوق نجومی دریافت نموده اند، برخی شان گفته اند که پس می دهیم!! برخی دیگر منفصل از خدمت شدند، برخی جابجا شده اند و جابجا می شوند.
اینجا مدعی العموم و آنکه وظیفه اش ستاندن حق جامعه را از مجرم است باید وارد عمل شود و طبق اصول مسلم مندرج در قانون اساسی و در دادگاه صالحه به این اتهامات رسیدگی نموده و بعد از قطعی شدن حکم، نسبت به انتشار آن برای آگاهی عموم که اتفاقا مطابق با روشهای حکومتی حاکم اسلامیست عمل نماید، در همین موضوع حقوق های نجومی بعضا بیان شد که این مدیران بخاطر راهکارهای قانونی در "دولت های قبلی" موفق به چنین برداشت هایی شده اند، که اینجا نیز جا دارد به گذشته هم سر زده و این زنجیره را تا آخر پیگرد کنند. ولی درست در همین بزنگاه ممکن است پای "مصلحت" به میان آمده و باز قصه مسکوت مانده یا از اذهان دور گردد.
2-
دکل گمشده نیز نمی تواند از این قضه مستثنی باشد.
3-
تنبیه دانش آموز محروم از دارایی و در ادامه منع او از حضور در مدرسه ای - که دولت موظف به ایجاد زمینه برای تحصیل رایگان اوست - چه می شود؟
4- روند طولانی شدن رسیدگی به اتهامات مدیر بزرگترین نهاد غیر دولتی و غیر خصوصی کشور که متعلق به جیب قشر کارگر کشور است تکلیفش چه می شود؟
5- شکات موسسات مالی زیر چتر بانک مرکزی تا کی باید منتظر اجرای حکم و رسیدن به اموالشان باشند؟
6- جریمه هایی که بخاطر تصمیمات آنی و هیجانی برخی مسئولین در دادگاه ها و محاکم بین المللی بر دوش مردم نشانده می شود کجا تعیین تکلیف می شوند؟
7-
صاحبان سرمایه در "پدیده" و ... تکلیف پولشان چه می شود؟
8-
" ب . ز " و " ر . ض " را فراموش شده باید دانست یا انتظار اجرای حکم و بازگشت وجوه به غارت رفته را کشید؟
 جالب است بدانیم تبصره ذیل ماده 36 قانون مجازات اسلامی به وضوح چنین خواسته ای را قانونی و مشروع دانسته است و عینا اعلام می دارد: "ماده 36- حکم محکومیت قطعی درجرائم موجب حد محاربه و افساد فی الارض یا تعزیر تا درجه چهار و نیز کلاهبرداری بیش از یک میلیارد (1.000.000.000)ریال در صورتی که موجب اخلال در نظم یا امنیت نباشد در یکی از روزنامه های محلی در یک نوبت منتشر می‌شود.
 تبصره - انتشار حکم محکومیت قطعی در جرائم زیر که میزان مال موضوع جرم ارتکابی، یک‌ میلیارد(1.000.000.000)ریال یا بیش از آن باشد، الزامی است و در رسانه ملی یا یکی از روزنامه های کثیرالانتشار منتشر می‌شود:
الف- رشاء و ارتشاء
ب- اختلاس
پ- اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی در صورت تحصیل مال توسط مجرم یا دیگری
 ت- مداخله وزرا و نمایندگان مجلس و کارمندان دولت در معاملات دولتی و کشوری
ث- تبانی در معاملات دولتی
ج- أخذ پورسانت در معاملات خارجی
چ- تعدیات مأموران دولتی نسبت به دولت
ح- جرائم گمرکی
خ- قاچاق کالا و ارز
د- جرائم مالیاتی
ذ- پولشویی
ر- اخلال در نظام اقتصادی کشور
ز- تصرف غیرقانونی در اموال عمومی یا دولتی"
 حال با داشتن چنین تکلیف قانونی باید چه کرد؟ آیا اجرایی نمودن این صراحت قانونی نمی تواند یکی از مصادیق تاسی به شیوه های حکومتی معصومین علیهم السلام باشد؟
 راه های بهتر از شلاق زدن هم هست، مشروط به "پذیرش" و "اجرای صحیح" همین قوانینی که داریم ...
 

 

 عکس، تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

آقای قالیباف شما دقیقا به چه معترض هستید؟

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 آقای قالیباف شما دقیقا به چه معترض هستید؟

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

 

 خبرآنلاین، وبلاگ کورش علیانی :

 آقای قالیباف
 شهردار کلانشهر به خاک وُ دود نشسته‌ی تهران
 سلام.
 شنیدم که در اعتراض به آلودگی هوا دوشنبه عصر مترو سوار شده‌اید. چه نمادین. چه زیبا.
در مورد کشورهای اسکاندیناوی شنیده‌اید؟ در مورد وزیران و وکیلانی که هر روز و نه به طور نمادین از وسیله‌ی نقلیه‌ی عمومی یا از دوچرخه استفاده می‌کنند تا به محل کارشان برسند؟ چه طور ممکن است نشنیده باشید؟ شما یک قطار جایزه از محفل‌های مختلف شهرداران جهان دارید. بالاخره برای گرفتن جایزه هم که شده باشد به اقصای جهان سفر کرده‌اید.
 راستی شما دقیقا به چه اعتراض داشتید؟ من یک شهروند هستم و به شما و مدیریت مخرب و ناکارآمد شما اعتراض دارم. من شهروند به برج‌هایی که با مجوز شما مثل تنوره‌ی دیو در منطقه‌ی بیست و دو سر بر کشیده‌اند و گلوگاه ورودی هوای تهران را مسدود کرده‌اند معترض هستم. من شهروند به اتوبان دوطبقه و ناکارآمد و بودجه‌خوار صدر معترض هستم. من شهروند به بی‌کفایتی شهرداری‌ای معترض هستم که با یک باران ساده‌ی پاییزی نقشه‌ی ترافیک شهرش سراسر قرمز و ارغوانی می‌شود. خیلی عجیب و پیچیده است که شهر راه آب برای هدایت آب باران می‌خواهد؟ این را من شهروند باید به شهردار و شهرداری یاد بدهم؟ من شهروند به مسلح بودن گارد شهربان به سلاح سرد و اصلا به تشکیل گارد شهربان معترض هستم که خودش از مهمترین عامل‌های سد معبر در شهرم است و بارها به عملکرد خشن و بی‌مبنا و بی‌معنایش اعتراض کردم و جز تهدید و تحذیر و متلک و خنده نصیبم نشده است. من شهروند به وضع فجیع پیادگان در میدان امام حسین و میدان انقلاب و میدان رسالت و چهارراه ولی‌عصر و هزار جای دیگر تهران معترض هستم. شما به چه معترض هستید؟
 اگر بی پروا حرف بزنم
من شهروند به هدایت روزنامه و مجلاتی معترض هستم که با پول من شهروند اداره می‌شوند اما خودسرانه مهمترین خبرهای شهر را اگر به مذاق شهرداری خوش نیاید سانسور یا بدتر از آن وارونه می‌کنند و اعتراض را موافقت و محکومیت را تبرئه نشان می‌دهند. من شهروند به نشستگان بر اریکه‌ی قدرت در شهرم معترض هستم که شهر را به چنین وضعی کشانده‌اند. شما که بر اریکه‌ی قدرت نشسته‌اید به چه معترض اید؟
 من شهروند به پرونده‌ی زشت و خفت‌بار بخشش نجومی املاک در شهرم معترض هستم.
به هجوم آدم‌های ناشناس مسلح به چوب و چماق و مشعل به معتادان کارتن‌خواب در پارک‌های جنوب شهر معترض هستم. شما به چه معترض هستید؟ من شهروند به بیانیه‌ی دفتر شهردار معترض هستم که حتی گزارش دیده‌بان شفافیت و عدالت را که خود به پرونده‌ی نجومی‌ها فراخوانده بود نمی‌پذیرد و باز از آن گوشه صدا بلند می‌کند که نه چنین هم نیست. چنین نیست؟ چه‌گونه است؟
 شما به چه معترض هستید آقای شهردار؟
در این شهر تنها یک چیز باقی مانده است که عملا در سیطره‌ی تکیه‌زدگان بر اریکه‌ی قدرت نیست آن هم نفس کشیدن شهروندان است. بله. اگر ما نباشیم و نفس نکشیم و نخوریم و نخوابیم و زنده نباشیم البته شما مشکلی ندارید. به زنده بودن ما معترض هستید؟
 آقای شهردار
شما خیلی خوش اقبال هستید که برای اعتراض خیلی راحت و بی‌هزینه به لباس ما در می‌آیید و چند دقیقه از وسیله‌ی نقلیه‌ی ما استفاده می‌کنید. اگر من شهروند معترض باشم، اگر جمعی از شهروندان این شهر معترض باشند، اگر همه‌ی شهروندان این شهر معترض باشند می‌توانند یک روز همه با هم سوار خودروی خدمت جناب عالی شوند و اعتراضشان را این طور ابراز کنند؟
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

آقای شهردار لطفا استعفا دهید ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 
 

  آقای شهردار لطفا استعفا دهید ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

 

http://s8.picofile.com/file/8275334800/S3LY_XORDANE_ZANE_DASTFORUSH_DAR_FUMAN.jpg

 

فرهنگ ، تلویزیون - خبرآنلاین : رضا رشیدپور و پرستو صالحی در صفحات اینستاگرام خود نسبت به حرکت غیر انسانی مامور شهرداری فومن واکنش نشان دادند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روز گذشته فیلمی از برخورد غیر انسانی ماموران سد معبر شهرداری فومن با زنی دستفروش در فضای مجازی دست به دست و موجب نارضایتی عمومی شد.
در پی این واکنش‌ها، رضا رشیدپور، مجری برنامه «حالا خورشید» نیز با انتشار عکس این حادثه در صفحه اینستاگرام خود، نوشت:
«بدون مقدمه: آقای شهردار لطفا استعفا دهید
یک) وظیفه داشتیم زندگی او را تامین کنیم تا مجبور به دستفروشی کنار خیابان نشود، ولی نکردیم.
دو) وظیفه داشتیم به مامور اجرای قانون یاد بدهیم که ذات قانون برای تقبیح و ریشه کنی خشونت رفتاری است، ولی نکردیم.
سه) وظیفه داشتیم با کج رفتاری ماموران سد معبر در همین تهران با موثرترین روش ممکن برخورد کنیم تا کار به فومن نکشد، ولی نکردیم.
چهار) فاصله سی هزارتومان این دستفروش در فومن تا سه هزار میلیارد تومان آن آقا در کانادا چقدر است؟ این موضوع مردم را عصبانی کرده. بفهمیم لطفا.
پنج) آقای شهردار فومن در مصاحبه‌ای فرموده که ضربه مامور به کتف آن مادر خورده و نه صورتش. خیالمان راحت شد. پس پنالتی نبوده.
شش) من موافق قانون شکنی و سدمعبر و ... نیستم. اما از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود. شرم کنیم لطفا .
هفت) راحت‌ترین واکنش این است که آن مامور شهرداری را مقصر تمام ماجرا بدانیم و همه خشم عمومی را نثار او کنیم و با تنبیه و اخراج او آرام شویم و کل ماجرا به فراموشی سپرده شود. ای کاش این بار عمیق‌تر باشیم ... تنها مقصر داستان، کارمند شهرداری نیست. مجموعه‌ای از ارکان سیستم مدیریت شهری دچار اختلال و ایراد است. پس برای تسکین افکار عمومی و تلنگر جدی به این چرخه معیوب از شهردار فومن جدا تقاضا می‌کنم که استعفا کند. گاهی برکتی در ترک خدمت هست که در اصرار به استمرار نیست.
پی‌نوشت اول: ای کاش دادستان محترم فومن اعلام جرم کند. یقینا به ترمیم پندار عمومی از کرامت انسان در جامعه‌مان کمک خواهد کرد.
پی‌نوشت دوم: در این تصویر یک نکته تلخ دیگر هم هست. عابران و تماشاچیان همیشگی. فقط نگاه می‌کنند.
پی‌نوشت سوم: حتما برخی از شما نظری مخالف نوشته من دارید. برایم محترم هستید. اما این جا یک مادر سیلی خورده. آن هم در مقابل چشمان پسرش .... هرگز نمی‌توانم این مصیبت را به استناد فلان ماده و تبصره قانونی تحلیل کنم. نمی‌توانم.»

 

 عکس، تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

به هر جا هست زینب ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 به هر جا هست زینب ...

 

http://s9.picofile.com/file/8275260768/ARBA3N_5.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8275261476/ARBA3N_6.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8275314892/ARBA3N_4.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275315534/ARBA3N_10.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275316134/ARBA3N_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275317218/ARBA3N_13.jpg

 

 

 بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد، دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
 دلش چون کربلا کوی حسین است وُ نمی داند که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد
 به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید «به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد»
 اگر چه بُرده از این سر زمین آخر دلی پرخون، ولی دلبستگی از جان به کوی کربلا دارد
 به یاد آن لب تشنه، هنوز این عاشق خسته، به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد
 اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش، همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد ...

«عبدالعلی نگارنده»
 

 عکس، تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

ﻭﻟﻲ ﺩﻟﻬﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 ﻭﻟﻲ ﺩﻟﻬﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ ...

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید  

http://s8.picofile.com/file/8275104126/DELE_XOSH_SHAH3D_HEMMAT_7.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275104376/DELE_XOSH_9.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275104526/DELE_XOSH_4.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275104584/DELE_XOSH_8.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275104626/DELE_XOSH_3.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8275104776/DELE_XOSH_6.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8275104968/DELE_XOSH_2.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8275105018/X8NEH_DUST_KOJ8ST_1.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8275105100/DELE_XOSH_5.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8275105200/DELE_XOSH_1.jpg

 

 

 قدیما ﺣﺮﻳﻢ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﻧﺒﻮﺩ ﺣﺘﻲ ﺣﻤﺎﻣﺶ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﻮﺩ،ﻭﻟﻲ ﭼﺸﻢ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻫﺮﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺟﻠﻮ ﻛﺴﻲ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ،ﻭﻟﻲ ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺣﺮفی ﺗﻮی ﺩﻟﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ،ﺣﺮﻓﻲ ﻫﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻛﺴﻲ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺑﺮﮔﺮ ﻭ ﭼﻨﺠﻪ ﻭ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭﻱ ﻧﺒﻮﺩ،ﮊﻟﻪ ﻭ ﭘﺎﻱ ﺳﻴﺐ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻧﻮﻥ ﻭ ﭘﻨﻴﺮ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭﺝ ﻛﻼﺳﺶ ﺗﻮﻱ ﺳﺒﺰﻱ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺗﺮﺷﻲ ﻭ ﺁﺵ ﺑﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻧﮓ ﺳﺎﻝ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎﻱ ﺭﻧﮕﺎﻧﮓﻧﺒﻮﺩ، ﭘﻴﺮﻫﻦ ﺷﻴﻚ ﻭ ﺑﻲ ﺧﻂ ﻭ ﻳﻘﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﺮ ﭼﻲ ﺑﻮﺩ ﺗﻮﻱ ﺑﻘﭽﻪ ﺑﻮﺩ
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻴﺮﻫﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻫﺮﭼﻲ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻪ ﺑﻮﺩ، ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻳﻪ ﺑﭽﻪ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﻴﺪ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺑﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻮﻟﻲ ﻧﺒﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﺩﻟﻬﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ .
ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ
ﻭﻟﻲ ﺍﻻﻥ شاید ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﻳﻢ،شایدﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻫﺮ ﭼﻲ ﺑﺨﻮﺍﻳﻢ ﻣﻴﺨﺮﻳﻢ، ﻭﻟﻲ ﺑﺎﺯ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﻳﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻢ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻛﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ .
افسوس که دیگه دل خوش نداریم........
ﻛﺎﺵ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺧﺮﻳﺪﻧﻲ ﺑﻮﺩ،ﻛﺎﺵ ﻣﻴﺸﺪ، ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻭ ﻣﺜﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﻛﺮﺩ .
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻗﺪﻳﻤﻴﺎ ﻣﺜﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﮔﻔﺘﻦ ﻛﻪ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ...
قدیما شبا بالا پشت بوم میخوابیدیم و ستاره ها رو می شمردیم و دلمون به وسعت یه آسمون بود ...
این روزها چشم میندازیم به سقف محقر اتاقمون و گرفتاری هامونو می شمریم ...
قدیما یه تلویزیون سیاه و سفید داشتیم و یه دنیای رنگی ...
این روزا تلویزیونای رنگی و سه بعدی و یه دنیای خاکستری ...
قدیما اگه نون و تخم مرغ تموم میشد ، راحت می پریدیم و زنگ همسایه رو هر ساعتی از شبانه روز می زدیم و کلی باهاش می خندیدیم ...
این روز ها اگه همزمان ، درب واحد اونا باز شه بر میگردیم تا که مجبور نشیم باهاش سلام علیک کنیم ...
قدیما از هر فرصتی استفاده می کردیم که با دوستان و فامیل ارتباط داشته باشیم چه با نامه چه کارت پستال و چه حضوری ...
این روزها با "بهترین دستگاه های رسانه ای" هم ، ارتباط با هم نداریم ...
قدیما تو یه محله جدید هم که می رفتیم با دقت و اشتیاق به همه جا نگاه می کردیم ...
این روزها دنیا را از پشت دوربینای عکاسی و فیلمبرداری می بینیم ...
قدیما یه پنجشنبه جمعه بود و یه خونه پدر بزرگه با فک و فامیل ...
این روزا پر از تعطیلی ، ولی کو پدربزرگه؟
کو اون فامیل؟
کو اون خونه ؟
قدیما توی قدیما موند...

 

 عکس، تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

از دشمن نه، حداقل از گذشته وَ تاریخ درس بگیریم ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

  از دشمن نه، حداقل از گذشته وَ تاریخ درس بگیریم ... 

 

 اگر برنامه-ی «تا ثریا»-ی سیمای جمهوری اسلامی را که اواخر چهارشنبه شب 26 آبان شروع وَ حداقل یکساعتی ادامه داشت ، ندیده-اید، خوب است از طریق سایت اینترنتی آن تماشا کنید تا حسابی دستگیرتان شود که برخی چطور تحت عنوان روشنگری در ایجاد فاصله بین مردم وَ دولت آقای روحانی تلاش میکنند ...

 اصل قضیه هم این بود که چرا این دولت ادعا کرده که اگر «برجام هیچ دستاوردی نداشت، حداقل با آن همه مذاکرات طولانی، از بُروز جنگ بین ایالات متحده وَ ایران پیشگیری کرده است» ... مخالفین این ادعای دولت، کاملا مدعی بودند که آمریکا از لحاظ اقتصادی وَ توافق سران حاکمیت آن، به هیچ وجه آمادگی حمله نظامی به ایران را نداشته وَ ندارد ...

 وَ دیگر اینکه «توافقات هسته-ای وَ اجرای برجام، آنچه را هم آنها راجع به توان ِ هسته-ای ایران نداشتند، در اختیارشان گذاشتند».

 من ِ نوعی نه خبره-ترین کارشناس این مقولات هستم وَ نه علامه-ی دهر ِ تحلیل اینگونه مقولات سیاسی که مدعی باشم که نتیجه-ی برجام هر چه بوده عاری از هر گونه ضعف وُ نقصی است ؛ تنها حرف اصلی-ام با اینها این است که مجموعه-ی افراد مسئول ایرانی، در این مذاکرات، «دَکل نفتی»-ای را ناشیانه وَ «سَرخود»، از کشور ثالثی وارد نکرده-اند که متهم به نادانی وُ سازش با اجنبی شده باشند، «از ابتدای مذاکرات تا انجام تعهدات خود، طبق اطلاع وَ توافق حداقل، اکثریت عالی-ترین مقامات امنیتی، سیاسی وَ غیره عمل کرده وَ با رأی اکثریت نمایندگان مردم آنرا به تصویب رسانده-اند، الحمد لله با زور پول وُ وعده-های آنچنانی هم، کسی را تطمیع نکرده-اند»! ... مهمتر از همه حضرت مقام معظم رهبری هم با درایت وُ تدبیر، تمام مراحل را رصد کرده وَ توصیه-های لازم را مبذول میداشتند تا استقلال وَ شأن نظام خدشه-دار نشود.

 به هر حال، هر چه به انتخابات ریاست جمهوری نزدیکتر میشویم، اینگونه دلواپسی-های انتقادی وَ عمدتا جناحی داغ-تر میگردد.

 جالب اینجاست که سران نظام سلطه-ی آمریکا، بعد از آن همه پرخاشگریهای وقیحانه به یکدیگر، به محض اعلام نتیجه-ی انتخابات، آنرا پذیرفتند وَ متحد وُ همدل به اداره-ی مملکت-شان وَ مقابله با مشکلات متعدد آن شدند ...

 با نگاهی به تاریخ ایران، متوجه میشویم که بدترین لطمات را ما بخاطر عدم وحدت لازم، متحمل شده-ایم، وَ به ندرت در قبال قدرت ِ برتر نظامی دشمن، مبتلا به شکست گشته-ایم.

 

  نوشته : عـبـــد عـا صـی

دل دردمندان برآور ز بند

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 
 

   دل دردمندان برآور ز بند  

http://s9.picofile.com/file/8274889342/DELE_DARDMANDAAN_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8274730850/DELE_DARDMAND8N.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8274886268/DELE_DARDMAND8N_7.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8274886600/DELE_DARDMAND8N_3.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8274887084/W8LEDEYNE_SHAH3D_DELE_DARDMAND8N.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8274887400/DELE_DARDMAND8N_4.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8274888242/DELE_DARDMAND8N_1.jpg

 

 

http://s9.picofile.com/file/8274888484/DELE_DARDMANDAAN.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8274888700/DELE_DARDMAND8N_6.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8274889700/DELE_DARDMANDAAN_SHAHRY8R_M_H_1.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8274889942/DELE_DARDMAND8N_5.jpg

 

 خبر یافت گردن‌کشی در عراق / که می‌گفت مسکینی از زیر طاق

 تو هم بر دری هستی امیدوار / پس امید ِ بر در نشینان برآر

 نخواهی که باشد دلت دردمند / دل دردمندان برآور ز بند 

 پریشانی ِ خاطر دادخواه / براندازد از مملکت پادشاه

 تو خفته خنک در حرم نیمروز / غریب از برون گو به گرما بسوز

 ستاننده داد آن کس خداست / که نتواند از پادشه دادخواست
 

« شیخ اجل سعدی »

 عکس، تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

تو بمان با من تنها تو بمان ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  تو بمان با من تنها تو بمان ... 
 

 

http://s1.picofile.com/file/8264965534/MAHT8B_1.jpg

 

http://s1.picofile.com/file/8264966092/MAHT8B_2.jpg

 

http://s1.picofile.com/file/8264967026/MAHT8B_3.jpg

 

http://s1.picofile.com/file/8264967784/MAHT8B_5.jpg

 

http://s2.picofile.com/file/8264968742/MAHT8B_4.jpg

 

 

  همه می پرسند
چیست در زمزمه مبهم آب
چیست در همهمه دلکش برگ
چیست در بازی آن ابر سپید
روی این آبی آرام بلند
که ترا می برد
اینگونه به ژرفای خیال
چیست در خلوت خاموش کبوترها
چیست در کوشش بی حاصل موج
چیست در خندهء جام
که تو چندین ساعت
مات و مبهوت به آن می نگری
نه به ابر
نه به آب
نه به برگ
نه به این آبی آرام بلند
نه به این خلوت خاموش کبوترها
نه به این آتش سوزنده که
لغزیده به جام
من به این جمله نمی اندیشم
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
بغض پاینده هستی را در گندم زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل
همه را میشنوم
می بینم
من به این جمله نمی اندیشم
به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم
تو بدان این را تنها تو بدان
تو بیا
تو بمان با من تنها تو بمان
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گلها
تو بخند
اینک این من که به پای تو درافتاده ام باز
ریسمانی کن از آن موی دراز
تو بگیر تو ببند تو بخواه
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش 

 «فریدون مشیری»
 

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

یک گوشـَش دَره، یک گوشـَش دروازه ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 یک گوشـَش دَره، یک گوشـَش دروازه ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

http://s2.picofile.com/file/8264860168/1_GUSHESH_DAREH_1_GUSHESH_DARV8ZEH_3.jpg

 

http://s1.picofile.com/file/8264860826/SHENEVANDEYE_XUB_6.jpg

 

http://s2.picofile.com/file/8264861750/SHENEVANDEYE_XUB_7.jpg

 

http://s1.picofile.com/file/8264862642/SHENEVANDEYE_XUB_3.jpg

 

http://s2.picofile.com/file/8264863026/SHENEVANDEYE_XUB_5.jpg

 

 

 

 پادشاهی کاخ بزرگی با وزیران و درباریان فراوان داشت.او از تمام نقاط حکما،خردمندان و هنرمندان را به قصرش فرا خوانده بود و وزرایش به دانایی و دیانت و کیاست مشهور بودند.
روزی از روز ها حکیمی به دربار پادشاه امد.پادشاه از دیدن او بسیار خوشحال شد و به او خوش آمد گفت.او را بسیار احترام کرد و پرسید:
ای راست کردار از برای چه به قصر آمده ای؟
حکیم پاسخ داد: پادشاها من شنیده ام که وزرای تان در خرد مندی و فرزانگی شهره عام و خاص هستند.به همین دلیل سه عروسک به اینجا آورده ام تا وزرای تان آن ها را بررسی کنند و بگویند کدام از همه بهتر است
پادشاه عروسک ها را به وزیر بزرگ خود،که از همه وزرا باهوش تر بود،داد.
وزیر به عروسک ها نگاه کرد و از پادشاه خواست که دستور دهد سیمی فولادی برایش بیاورند.پادشاه کمی تعجب کرد و با درخواست وزیر موافقت نمود.
وزیر سیم فولادی را گرفت و وارد گوش راست یکی از عروسک ها کرد،سیم فولادی از گوش چپ عروسک خارج شد و وزیر با لبخند به حکیم نگاه کرد و عروسک را به کناری گذاشت،سپس عروسک دوم را برداشت و سیم را داخل گوش راست آن کرد.این بار سیم از دهان عروسک خارج شد و وزیر باز هم لبخندی زد و عروسک دوم را نیز به کناری گذاشت،او عروسک سوم را برداشت و این بار نیز سیم را در گوش راست عروسک وارد کرد،اما سیم نه از دهان عروسک خارج شد و نه از گوشش.پادشاه و درباریان مشتاقانه به این صحنه می نگریستنند.
در همین حال،وزیر بزرگ رو به حکیم تعظیم کرد و گفت:ای بزرگوار،سومین عروسک از همه بهتر است.در حقیقت،سه عروسک نمادی از گروه های انسانی و درک و اگاهی آن ها هستند.انسان ها به سه گروه تقسیم می شوند:
اول کسانی هستند که سخنان را از گوشی گرفته و از گوش دیگر به در می کنند.دوم کسانی که سخنان را شنیده و درک می کنند تا بتوانند خوب صحبت کنند و سومین گروه انسان هایی هستند که سخنان را به گوش جان می شنوند و آنها را مانند گنجی در دل خود نگاه می دارند و به کار می گیرند.در بین این سه گروه،سومین از همه بهتر است.
حکیم به پادشاه برای داشتن چنین وزیر باهوشی تبریک گفت و آنان را برکت داد و قبل از اینکه قصر را ترک کند رو به درباریان کرد و گفت:در زندگی همیشه سخنان خردمندان را بشنوید و سعی کنید معنی آن ها را درک کرده و در ذهن خویش پرورش دهید و برای زندگی بهتر و زیباتر به کار گیرید.  ‌
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

ریشه ترس از ازدواج در جوانان ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 

 ریشه ترس از ازدواج در جوانان ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 ماهنامه «سپیده دانایی» دیدگاه دکتر محمد‌کاظم عاطف‌وحید ، روان‌شناس و عضو هیئت علمی انستیتو روان‌پزشکی تهران :

ریشه این مسئله را که عده‌ای از دختران یا پسران از ازدواج می‌ترسند، باید در سه عامل جست‌وجو کرد؛ عوامل خانوادگی، عوامل فردی و شخصیتی و عوامل اجتماعی.
 عوامل خانوادگی
 پایه‌های زندگی، آینده انسان‌ها، در خانواده، کودکی، و تجربیات سال‌های نخستین زندگی شکل می‌گیرد و بسیاری از کسانی که با ترس از ازدواج روبه‌رو هستند، خاطرات خوشی از آن سال‌‌ها ندارند، چون به طور مداوم شاهد درگیری، ناراحتی و اختلافات والدین‌شان بوده‌اند و فکر می‌کنند ازدواج یعنی فقط زجر و دعوا و لحظات خوشی در یک زندگی مشترک وجود ندارد. مخصوصا که والدین مدام به آن ها گفته‌اند به خاطر بچه‌ها زندگی را ادامه دادند و اگر بچه‌ها نبودند، از یکدیگر جدا می‌شدند. به همین دلیل هم حس می‌کنند ازدواج یعنی گیر افتادن و زندانی شدن. وقتی این افراد بزرگ‌تر و وارد جامعه می‌شوند، اختلافات خانوادگی و طلاق‌های بیشتری را هم می‌بینند و تفکرات منفی‌شان درباره ازدواج بیشتر می‌شود و به این نتیجه می‌رسند که باید از ازدواج اجتناب کنند.
 عوامل فردی
 درباره عوامل فردی نیز باید گفت که ازدواج، به استقلال ذهنی، عاطفی، فردی و اقتصادی نیاز دارد. اگر افراد نتوانند از نظر عاطفی از خانواده‌شان فاصله بگیرند و این وابستگی را کم کنند، در برخورد با ازدواج دچار مشکل می‌شوند و از ازدواج می‌ترسند. تعهد، یکی دیگر از پیش‌زمینه‌های لازم برای این کار است و افراد برای تعهد داشتن باید از خودگذشتگی داشته باشند تا از فرد سوم حمایت و مراقبت کنند، کسانی که می‌خواهند ازدواج کنند، این را می‌دانند یا باید بدانند که برای نگهداری زندگی مشترک، باید از بسیاری خواسته‌های فردی‌شان صرف‌نظر کنند و دست از یک‌سونگری بردارند و خودشان را در اختیار زندگی مشترک قرار دهند. وقتی دو نفر از دو خانواده، فرهنگ و تربیت متفاوت خانوادگی با یکدیگر ازدواج می‌کنند، باید بهای بیشتری به وجوه اشتراک‌شان دهند تا تفاوت‌های‌شان، بنابراین به‌طور طبیعی مرد یا زنی که فکر می‌کند طرف مقابلش باید با شرایط او کنار بیاید و انتظار دارد که خودش در هیچ موردی کوتاه نیاید، از ازدواج وحشت دارد؛ چون در زندگی مشترک افراد حاضرند برای زندگی با همدیگر از خواسته‌های شخصی‌شان عبور کنند و چیزهای جدیدی به دست بیاورند و زندگی مشترک را مهم‌تر می‌دانند؛ زندگی که قرار است در آن، نیازهای هر دو طرف برآورده شود.
عامل دیگر اعتماد به‌نفس پایین است. بسیاری از افرادی که از ازدواج می‌ترسند، حس می‌کنند نمی‌توانند با فرد دیگری ارتباطی مناسب و بر مبنای عشق و احترام برقرار کنند و ترجیح می‌دهند وارد هیچ رابطه‌ای نشوند.
گاهی کمبود یا نبود اعتماد به‌نفس موجب می‌شود افراد به طور مداوم فکر کنند از سوی همسر آینده‌شان طرد خواهند شد و به دلیل ترس از طرد شدن، تصمیم می‌گیرند ریسک ازدواج را نپذیرند تا بعدها طرد هم نشوند. البته در بسیاری موارد، چنین ترس‌هایی ریشه در تجربیات و مسائل خانوادگی نیز دارد؛ به این معنا که وقتی یک نفر شاهد خیانت یکی از والدین خود بوده و توسط آن ها ترک شده است، مدام این ترس را با خود به همراه دارد که کسانی که موجب به وجود آمدن و زندگی او شده‌اند، او را ترک کرده‌اند؛ بنابراین همسر او که غریبه است نیز او را طرد خواهد کرد. گاهی احساس بی‌ارزشی یا کم‌ارزشی نیز به ترس از ازدواج این افراد کمک می‌کند، طوری که آن ها مدام این جمله را تکرار می‌کنند که اگر فلانی بفهمد که من واقعاً چه کسی هستم، مرا ترک می‌کند؛ بنابراین فرد برای عدم آسیب پذیری دوباره سعی می‌کند اصلاً وارد رابطه جدیدی نشود.
 مسئله بعدی، تصور غلط بعضی افراد درباره خصوصیات فیزیکی‌شان است.
بسیاری از کسانی که از ازدواج می‌ترسند، تصور تحریف شده‌ای از بدن‌شان دارند و مثلاً فکر می‌کنند هیکل یا قد مناسبی ندارند یا از روابط جنسی، ترس و تصورات غلط دارند و همین مسائل به ظاهر بی‌اهمیت موجب دوری آنان از ازدواج می‌شود. گاهی خیلی از کسانی که از ازدواج می‌ترسند، نگران این هستند که خودمختاری یا کنترل زندگی‌شان را از دست بدهند، چون این افراد از نظر شخصیتی کسانی هستند که همیشه کنترل‌کننده‌ اند و می‌ترسند که با ازدواج مجبور باشند کنترل زندگی را به دست فرد دیگری بدهند، چون در زندگی مشترک، کنترل‌ها نسبی می‌شود و افراد باید بدانند که با ازدواج گاهی باید کنترل زندگی را به فرد مقابل دهند و گاهی هم خودشان کنترل را به دست بگیرند تا یک زندگی به تعادل برسد ولی وقتی کسی با تصور اشتباه خودمختاری ازدواج می‌کند، با مشکل و اختلاف روبه‌رو می‌شود. همچنین افرادی که شخصیت وابسته دارند، معمولاً به دلیل ترسِ از‌دست دادن وابستگی ترجیح می‌دهند هیچ وقت ازدواج نکنند، در حالی‌که هر تصمیمی که ما در زندگی می‌گیریم با ریسک همراه است و کسانی که ریسک‌پذیر نیستند، ازدواج نمی‌کنند چون وقتی به این مسئله فکر می‌کنند، بدترین شرایط را تصور می‌کنند.
 عوامل اجتماعی
دسته سوم عوامل اجتماعی است که موضوعات گوناگونی را در برمی‌گیرد؛ اما مهم‌ترین مسئله درباره عوامل اجتماعی، مسائل اقتصادی است؛ چون جوانان این را حس می‌کنند که وضعیت مالی تأثیر بسیار زیادی در یک ازدواج دارد، اما نبود اطمینان به آینده، بی‌ثباتی شغلی و دیگر شرایط نامناسب اجتماعی موجب ترس افراد از ازدواج می‌شود، مخصوصا که می‌دانند دیر یا زود، مسئولیت مالی و تربیتی یک بچه را هم باید قبول کنند و به این ترتیب این ترس تقویت می‌شود.
 چند راهکار پیشنهادی
راهکاری که این افراد باید به کار گیرند تا بر این ترس‌ها فائق بیایند، این است که در گام نخست، با این ترس مواجه شوند و سعی کنند بفهمند که ریشه ترس ‌هایشان در کجاست؟ بسیاری از این ترس ‌ها برای سال‌های متمادی در ذهن افراد ریشه دوانده، بزرگ شده است و به شکل مانع شدید و غیرقابل نفوذی جلوه می‌کند، در حالی‌که همان گونه که مشکلات و پیشینه‌های خانوادگی، تجربیات تلخ و شخصیت ضعیف افراد حقیقت دارد، به همان اندازه هم راه‌حل و راهکار پیش پای آن هاست و اگر بخواهند می‌توانند بر این ترس‌ها و مشکلات غلبه کنند. کافی است پس از ریشه‌یابی و مواجهه با ترس ‌ها، این مشکلات را با افراد معتمد و کسانی که می‌توانند به آن ها کمک کنند، در میان بگذارند. روان‌شناسان بالینی و کسانی که در امر زوج درمانی و خانواده درمانی تبحر دارند، با شیوه‌های درستی می‌توانند این افراد را راهنمایی کنند و به آن ها بگویند که چه میزان از ترس آن ها واقعی است و چه میزان به دلیل تحریف‌های فکری است.
نکته سوم
آن که افرادی که می‌خواهند ازدواج کنند، باید این را بپذیرند که نمی‌توانند همیشه همه‌چیز را کنترل کنند و امکان ندارد که همه مسائل ایده‌آل باشد و به دلخواه ما پیش برود و این بدان معنا نیست که افراد نمی‌توانند در ازدواج احساس خوشبختی کنند. نکته پایانی آن که تمام کسانی که تجربیات تلخی از دوران کودکی دارند، باید بدانند که باید به تفاوت‌ها توجه کنند
و این مسئله را در نظر داشته باشند که قادرند به شیوه‌ای غیر از آنچه والدین‌شان زندگی کرده‌اند، زندگی کنند و یک برنامه‌ریزی، تفکر و گفت ‌وگو با همسر آینده می‌تواند بسیاری از ترس‌ ها و دودلی‌ های آن ها را از بین ببرد.

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

شناخت بین شیشه وُ الماس بصیرت میخواهد ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 

  شناخت بین شیشه وُ الماس بصیرت میخواهد ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 برای آدم نابینا الماس و شیشه یکیست ؛ اگر کسی قدرتو را ندانست ، فکر نکن تو شیشه ای، بلکه او نابیناست ...

 

*

 مَرد ر ِندی زنگ میزنه به یک برنامه پخش مستقیم رادیو، میگه: آقآآآ رادیوس؟
میگن: بله بفرمایید.
میگه:صدام دار ِد پخش میشه؟
میگن: بله.
میگه: تو نونوایی هم پخش میشه؟
میگن: بله.
میگه: محسن، بآبآ آ، نون نَسون! نَنـِت از روضه قیمه نذری اُوُرد ِس! ...

 

*

 ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : «ﭘﻮﻝ ﺗﻦ ﻓﺮﻭﺷﯽ-ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻗﺮﺽ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﺎ تو مجلس نامزدی دخترش ﺁﺑﺮﻭﺩﺍﺭﯼ کنه»! ...

 اما بعداٌ بُغضی بزرگتر از هر غُده وُ عقده-ای، تو گلوم ترکید وُ تو خودم اشک ریختم! ...

 ﺩﺧﺘﺮﮎ بینوا ﻧﻤﯿﺪوﻧﺴﺖ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ-ﺍﺵ ﺩﯾﺸﺐ ﭼﻪ ﻭﺣﺸﯿﺎﻧﻪ ﺗﻦ ﺳﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﺍﺝ بُرده بود! ...
 ﺭﻭﺳﺮﻳﺖ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ ﺑﺒﻨﺪ ! ...

 ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﺖ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺑﺎشه ! ...

ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻧﻜﻦ !!!...
 اگه ﺭﺍهی ﺩﺍﺭه خوش بَر وُ رو هم نباش! ...

ﺩﺧﺘﺮﻙ!
ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻛﻦ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ! ...
ﺍﻳﻨﺠﺎ «ﺍﻳﺮﺍﻥ»-ﺳﺖ!
ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﻱ ، ﻭﻟﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺐ-اند ...
 ﺩﺭﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺻﺪﻫﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻱ ﺷﺨﺼﻲ ﺩﺍﺭﻱ ،
ﺍﻣﺎ ﻣﻘﺼﺪ ﻫﻤﻪ ﻳﻚ ﻣﻜﺎﻥ ﺧﺎﻟﻴﺴﺖ ﻭُ ﺑﺲ ...
ﻛﻤﻲ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻲ ﻟﺮﺯﻩ ﺑﺮ ﺑﺪﻧﺖ ﻣﻲ ﺍﻓﺘﺪ ...
ﺩﺧﺘﺮﻙ!
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺗﺮ ﺍﺯ شکمﻫﺎﺳﺖ ...
ﺳﻴﺮﺍﺏ ﺷﺪﻥ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺧﻴﺎﻝ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ ...
ﺍﺯ ﺩﻳﺪ خیلیها اگه ﺯﻳﺒﺎ ﺑﺎﺷﻲ «ﻫﺮﺯﻩ ﺍﯼ» ...
ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺵ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺎﺷﻲ «ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺍﯼ» ...
ﺍﮔﺮ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎﺷﻲ «ﺧﺮﺍﺑﯽ» ...
ﺍﮔﺮ ﺳﺮﺩ ﺑﺎﺷﻲ میگن «نرخش بالاست» ! ...
ازنظر اینها تو «خریدنی» هستی ، با هر نرخی ...
 ﺩﺧﺘﺮﻙ!
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﻝ ﺷﻴﺮ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ...
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﺎﻳﺪ «شیر-مرد» ﺑﺎﺷﻲ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻲ از چنگ گرگها سالم دَر بروی ...

 

*

  ﻳﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺳﻔﻴﺪ ﭘﻮﺳﺖ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ دو ساله ، ﺗﻮﻯ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﺯﻫﺎﻯ ﺷﻠﻮﻍ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﺍئرﻓﺮﺍﻧﺲ "Air France"، ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻟﻴﺶ، ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ‌ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻯ ﻛﺮﺩ .
 صندلی ﺧﺎﻧﻢ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺁﻗﺎﻯ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺩﺭ کنار او ﺣﺎﻟﺶ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﻴﺸﺪ! ... ﺧﺎﻧﻢ ﻓﻮﺭﺍ ﺧﺪﻣﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺟﺪﻳﺪ ﻣﻴﻜﻨﻪ.
ﺧﺎﻧﻤﻪ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﻧﻴﺴﺘﻢ .
  ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﮔﻔﺖ : ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺩﻳﻜﺮ ﻧﮕﺎﻫﻰ ﺑﻪ ﻟﻴﺴﺖ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺑﻜﻨﻢ.
 ﺑﻌﺪ ﻣﺪﺕ ﻛﻮﺗﺎﻫﻰ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ که ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﻫﻴﭻ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﻴﺴﺖ ... ﻭﻟﻰ به هرحال ﺑﺎ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺻﺤﺒﺖ میکنم. بعد از دقایقی مهماندار برگشت و گفت : «ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ
ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﺷﺮﻛﺖهای ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﺋﻰ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻭﺟﻪ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺍﺯ
ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻧﻴﺴﺖ. ﻭﻟﻰ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻰ ﻫﻢ ﻧﺸﺎﻧﺪﻥ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ، ﻳﻚ ﺟﻨﺠﺎﻝ ﻭ ﺍﻗﺪﺍﻣﻰ ﻏﻴﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻴﺴﺖ! ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺍﺯ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ».
 به گفته مسافران اشک در چشمان مرد سیاهپوست جاری شده بود. ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺟﻮﺍﺑﻰ ﺑﺪﻫﺪ ، ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻤﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﮔﻔﺖ : «ﺁﻗﺎﻯ ﻣﺤﺘﺮﻡ! ﺍﮔﺮ ﻟﻄﻒ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﺷﺨﺼﻰ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﻨﻢ ... ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺍﺻﻼ ﻛﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎنی و درستی نیست ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ناخوشایند و نا محترم ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ»! بعد ﺍﺯ ﺑﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻼﺕ، ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻛﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﻯ ﻃﻮﻻﻧﻰ ﺗﺎﺋﻴﺪ ﻭ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻭ ﺁﻥ ﺧﻠﺒﺎﻥ که نامش (دنیس گورالیدو) بود ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺳِﻤﺖ ﺭﺋﻴﺲ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ائرﻓﺮﺍﻧﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪ.
هنوز هم که در سال 2015 هستیم لوحهای تقدیر و سپاس از او در دیواره های دفتر کارش خودنمایی میکند.
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ تحصیلات عالی داشته باشند، ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ «ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ»! ...
 ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ «ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ یک ﻓﻀﯿﻠﺖ» ...

  

 باز نویسی وََ تدوین : عـبـــد عـا صـی

وقتی مخالفان احمدی‌نژاد به او کمک می‌کنند ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 وقتی مخالفان احمدی‌نژاد به او کمک می‌کنند ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

 

 روزنامه «آرمان»، متین مسلم ، تحلیلگر مسائل بین‌الملل : «ابتدا یادآوری کنم به این مطلب انتقادی وارد است که اتفاقاً به بهانه آن نوشته شده. اما از آنجا که به یک موضوع عمومی‌تر پرداخته شده، لاجرم چاره‌ای جزطرح آن نیست». محمود احمدی‌نژاد بی‌برو برگرد شخصیت رسانه‌ای جالبی است. او به طرز عجیبی می‌تواند توجهات را به سوی خود جلب کند؛ اما نه با کمک هواداران، بلکه توسط مخالفانش می‌تواند به این هدف برسد.
ماهیت تفکر سیاسی قرن پانزدهمی احمدنژاد مبتنی بر چهار اصل کلی است: ۱) عدم توجه به افکار عمومی و مخالفت‌ها ۲) متقابلا حضور در برابر افکار عمومی به هر قیمت ۳) ایجاد نقطه کور و ابهام در کانون دید طبقات اجتماعی ۴) به خدمت گرفتن زیرکانه امکانات مخالفان و نیروی حاکم.
 از دو منظر ایدئولوژی و قدرت با کیفیتی از جنس احمدی‌نژاد، صرف اقلیت وحاشیه نشینی دلیلی برای بی‌اثر بودن در عرصه سیاست نیست و با بهره‌گیری از نقاط ضعف حریف و بهره‌گیری ازامکانات آن می‌توان خروجی حداکثری داشت.
در این کارزار روانی شرط اول، دیده شدن و مطرح بودن در افکار عمومی به هر قیمتی است. البته اطلاع نداریم برداشت او از جامعه ایرانی چیست؟ اما احمدی‌نژاد اعتقاد دارد افکار عمومی را مانند مسیر رودخانه می‌توان تغییر داد وحتی برخلاف قوانین مسلم فیزیک آن را به بالا هدایت کرد. بی‌شک تلاش رئیس‌جمهور پیشین ایران برای تاثیر‌گذاری بر افکار عمومی، صرف نظر از حس خوشایند ارضای روانی را الزاماً نباید به معنای تلاش فوری او برای بازگشت به قدرت ریاست‌جمهوری تلقی کرد.
 از نگاه او قدرت دارای یک ارزش ذاتی غیرقابل جایگزینی است که نباید سطح آن را تا کسب پست ریاست‌جمهوری تنزیل داد. دقیقا به همین دلیل کشش روانی او با کسب منصب ریاست‌جمهوری نه تنها آرام نگرفت، بلکه این اژدهای منجمد خفته در وجود او که «شخصیتی فرا‌ملی و بیشتر جهانی است» را زنده کرد. شخصیتی آسمانی به مثابه یک مصلح و منجی برای مردمش و جامعه بین‌المللی! آن‌گاه که از آنچه «مشارکت در اداره جهان» توصیف می‌کند همواره و مکرر سخن می‌گوید و کوتاه نمی‌آید.
 او فارغ از هزینه‌هایی که به مردم و کشورش طی ۸ سال تحمیل کرد و اکنون همان رویه را دنبال می‌کند، مبلغ و مدافع نوعی جهان گرایی قلابی و جعلی است که باید با مخاطره آن نه صرفا به دلیل تلاش برای بازگشت به قدرت سیاسی، بلکه به دلیل جا افتادگی یک نحله فکری مقابله جدی کرد.
اما از نگاه احمدی‌نژاد «درب به پاشنه مورد نظر او می‌چرخد»، وقتی که از موضع یک مصلح مقدس‌مآب و آسمانی، به رئیس‌جمهور اوباما نامه می‌نویسد و او را نصیحت می‌کند.
 او هفته گذشته، به مثابه سیاستمداری اخلاق محور، مشوق خوبی‌ها، دلسوز مردم و کشورش، مدافع صلح جهانی والبته یک مبلغی مذهبی که علاقه‌ای به دنیا و قدرت ندارد! آقای رئیس‌جمهور را نصیحت اخلاقی و توصیه به راه راست کرد! احمدی‌نژاد در کنار لفاظی‌های حرفه‌ای و معمول خود، در انتهای نامه گویی که آقای اوباما تنها منتظر دستور او بوده، از وی می‌خواهد: «پول‌های بلوکه‌شده ایران را به این کشور بازگرداند». اما زیرکانه به نقش مستقیم خود دربلوکه شدن دارایی‌های ایران که حسن روحانی اینک باید تاوانش را پس بدهد مطلقا اشاره‌ای نمی‌کند.
 هواداران رئیس‌جمهور پیشین ایران لازم نیست اعلام کنند اما بی‌تردید آنها نیز در خفا از خود سؤال خواهند کرد:« او از چه موضع و اعتباری حقوقی و ملی اقدام به نگارش چنین نامه‌ای کرده؟
در حالی که حتی در گذشته به عنوان رئیس‌جمهوری جنجال‌آفرین که کسی به او اهمیت نمی‌داد، مکاتبات مشابه اما بی‌جوابی با کاخ سفید انجام داده بود». با اشتراک نظر میان مخالفان و موافقان احمدی‌نژاد، بی‌شک و منطقا هدف او نمی‌تواند چیزی جز ایجاد عملیات روانی علیه دولت روحانی و متقابلاً مطرح شدنش در افکار عمومی باشد. بسیاری از ناظران امور ایران هدف اولیه او را تقریباً غیر محتمل می‌دانند، مگر آنکه رئیس روحانی مرتکب اشتباه فاحشی طی چند ماه آینده شود. در غیر این صورت به قول هاشمی رفسنجانی سیاستمدار بسیار پر نفوذ و قدرتمند ایران«مردم دیگر گول او رانخواهند خورد».
 اما در بُعد مربوط عملیات روانی و حضور در افکار عمومی
به باور من احمدی‌نژاد با کمک رسانه‌های مخالف خود بسیار موفق عمل کرده. رسانه‌هایی که به بهانه هالیوود بازی‌های او درمطرح کردنش اصرار دارند. این شخصیت جنجالی چه چیزی جز این را می‌خواهد؟ آیا فکر می‌کنید نمی‌دانست نامه نوشتن به رئیس‌جمهور اوباما چه معنا و بازتابی خواهد داشت؟ احمدی‌نژاد، فرد بسیار با انگیزه و باهوشی است؛ شک نکنید. وادار کردن رسانه‌های ایران به توجه نشان دادن به او، این را ثابت می‌کند. آیا ما این را می‌خواهیم؟
 بی‌شک کسی که در کنار برداشت آسمانی از خود! شوق بی‌حد و حصری برای مطرح شدن در رسانه‌ها دارد، شایسته این همه توجه مورد نظرش نیست. فکر می‌کنم او باید تحریم رسانه‌ای شود و در سطحی دیگر به چالش روانی و روشنگری اجتماعی علیه‌ش اقدام کرد. سکوت، بی‌اعتنایی و ندیدن، چون برف در برابر گرما، او را آب خواهد کرد، هرچند اعتراف می‌کنم کار بسیار بسیار سختی است.
 

 

http://s6.picofile.com/file/8232904292/DOSHMANE_D8NAA_BEH_AZ_N8D8N_DUST_2.jpeg

 

http://s7.picofile.com/file/8248731792/ENF8QE_MODAR_RES_AAYATOL_L8H_1.jpg

http://s4.picofile.com/file/7761385050/AKSE_SHOHADAA_AMAL_MYKONYM.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8217366284/ENTEX8B8T_AW8MFAR3BY_SHAF8HY_2.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8237529818/ENTEX8B8T_RUYE_KULE_D3GAR8N_1.jpg

 

http://s7.picofile.com/file/8241768642/CHUP8NE_DORUQGOO_1.jpeg

 

http://s6.picofile.com/file/8239244568/AHMADYNEJ8D_DEFAA_AZ_XATTE_QERMEZ_H8YE_XOD_4.jpg

 

 

http://s7.picofile.com/file/8239243526/AHMADYNEJ8D_DEFAA_AZ_FES8DE_K8B3NEYE_XOD_1.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8237196042/AHMADYNEJ8D_S8DEH_Z3STY_1.jpeg

 

http://s6.picofile.com/file/8239243226/AHMADYNEJ8D_SHOR8YE_SHAHR_3.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8225603484/EFSHAAGARY_2.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8229810984/AHMADYNEJ8D_TAXR3B_TAHD3D_1.jpeg

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

تا سیه روی شود هر که در او غش باشد ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  تا سیه روی شود هر که در او غش باشد ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

http://s1.picofile.com/file/8263642292/OBAMA_FORSAT_TALABY_2.jpg

 

 

 

 به گزارش ایسنا، ساده‌لوح، عمروعاص، خائن، قیاس با بنی‌صدر و ... تنها نمونه‌هایی از توهین‌هایی است که وقت و بی‌وقت نثار رئیس‌جمهور می‌شود. هم در رسانه‌های مخالف دولت و هم در تریبون‌های رسمی و سخنرانی‌ها. هجمه‌ای که تنها چند روز بعد از گفت‌گوی زنده تلویزیونی رئیس‌جمهور که در آن با اطمینان از رسیدن به رشد 5 درصدی سخن گفت و تلاش کرد همچنان امید را در جامعه زنده نگه دارد، دوباره علیه او و دولتش آغاز شده و به نظر می‌رسد تا انتخابات 96 روز به روز بر میزان آن افزوده شود.
 هفته گذشته یکی از خطبای معروف خراسان از طریق تریبون رسمی نماز جمعه گفت: این آقای ساده‌لوح می‌گوید «ما با برجام عزت پیدا کردیم»! چه عزتی؟ این‌که شرکت مدلینگ ایتالیایی بیاید دختران و زنان‌تان را هرزه کند، جوانان‌تان را فاسد کند و این‌جا را بازار ترویج جنس‌های بنجل‌شان قرار دهد، واقعا عزت است؟ این عزتی است که در برجام پیش بردید؟ چرا این دستگاه‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان عظیم خارجی حاضر نیستند بیایند این‌جا سرمایه‌گاری کرده و بیایند این‌جا به شما جنس تحویل دهند؟
 از سوی دیگر رئیس یکی از مراکز تاریخ‌پژوهی که پیشتر در جریان حمله به سفارت عربستان خواستار محاکمه حسن روحانی شده و گفته بود که «اگر برای رئیس‌جمهوری حریم قائل نمی‌شدیم، در جریان حمله به سفارت سعودی آقای روحانی نیز باید محاکمه می‌شد» در سخنرانی خود در دانشگاه هنر تبریز اظهار کرد: آقای روحانی آگاهانه به صحنه آمده تا اصالت‌های اسلامی را از بین ببرد. این آقایان دنبال این هستند که کشور ما را به دوران ستمشاهی بازگردانند.
 وی همچنین بیان کرد: آن روزی که رهبری فرمودند من مذاکره را بیهوده می‌دانم و عمروعاص‌های امروز رهبری را مجبور به مذاکره کردند، روحانیت و ائمه جمعه باید در برابر مذاکره با شیطان نهضت به راه می‌انداختند اما کوتاهی کردند. ما امروز رسوایی مذاکره و برجام را دیدیم و الخیر ما فی الوقع. این‌ها برای هر سخنرانی رهبری دهن‌کجی نشان می‌دهند و باید مجازات شوند. روحانی نه تنها علیه رهبری بلکه به صورت عریان بر امام هم شمشیر بست. روحانی در حرم امام گفت که ما نباید مانند متحجرین خود را به مشتی کلمات بی‌روح امام محدود کنیم. خیانتی که آقای روحانی انجام داد بنی‌صدر نمی‌توانست بکند، باید مراقب بود.
 از طرفی کسی که این روزها به هر بهانه‌ای در یکی از اماکن مقدس به ایراد سخنرانی می‌پردازد و گویا اسبش را برای بازگشت به پاستور زین کرده، دولت روحانی را به ایجاد فشار علیه دولتش متهم می‌کند و دولت خود را مظلوم‌ترین دولت تاریخ می‌داند و با وجود سخنرانی‌های متعدد، همچنان اعتقاد دارد که در مقابل هجمه‌ها سکوت کرده است. پذیرفتن سکوت آن‌هم از سوی کسی که در مناظره‌ای زنده بدون ارائه سند، چند نفر از بزرگان نظام را متهم کرده کمی سخت به نظر می‌رسد. او در حین همین سکوت با اشاره به میزان ثروت‌های تمامی افراد دولت‌های نهم و دهم مدعی شد: تمامی ثروت این افراد یک صدم یک نفر از افراد دولت جدید نمی‌شود! این موضوع مشخص می‌کند چه کسی برای خود تلاش می‌کند و چه کسی تمامی تلاش خود را برای مردم دارد!
 در این میان فعالان سیاسی و نمایندگان فعلی و پیشین مجلس در گفت‌وگو با ایسنا و یا در سخنرانی‌های خود از رواج بداخلاقی ابراز نگرانی کردند. مسعود پزشکیان نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در این باره بیان می‌کند: من توهین اخیر به رئیس‌جمهور را در راستای تخریب دولت و بهره‌برداری از آن در انتخابات آینده ریاست جمهوری می‌دانم البته افکار عمومی همواره عکس‌العمل معکوسی نسبت به این‌گونه توهین‌ها داشته‌اند. بر اساس نص صریح آیه قرآن هرگونه توهین محکوم است و حتی نباید به کسی که خدا را قبول ندارد فحش داد چه برسد به کسی که در یک مملکت در یک چارچوب قانونی با تایید مقام معظم رهبری، رئیس‌جمهور رسمی یک مملکت است. افرادی که از تریبون‌های رسمی این توهین‌ها را مطرح می‌کنند اعتبار آن جایگاه را پایین می‌آورند. این‌که کسی الفاظ نامناسبی نسبت به فردی به کار ببرد از نظر اعتقادی، قانونی و اخلاقی قابل قبول نیست و نتیجه هم این است که مردم روز به روز از این افراد دورتر می‌شوند.
 نکته‌ای که پزشکیان به آن اشاره می‌کند دقیقا همان چیزی است که توهین‌کنندگان شاید از سر غفلت آن را فراموش کرده‌اند. اهانت‌های این روزها به روحانی نه به خاطر این‌که حسن روحانی رئیس‌جمهور است، بلکه به خاطر این‌که او، "رئیس‌جمهور" است باید مورد توجه قرار گیرد. رئیس‌جمهور نماد اراده ملت در انتخابات است و حکم ریاست‌جمهوری‌اش با همین عنوان از سوی مقام معظم رهبری تنفیذ می‌شود. در این صورت آیا توهین به رئیس‌جمهور همان توهین به میلیون‌ها ایرانی و عالی‌ترین مقامات کشور به حساب نمی‌آید؟ البته در این میان با تفاوت قائل شدن میان انتقاد و توهین و افترا نباید جلوی انتقادات از سر دلسوزی را گرفت. به همین دلیل است کسانی که تریبون‌های رسمی را در اختیار دارند بیش از سایرین باید مراقب باشند تا سخنانشان بهانه‌ای به دست دشمنان جمهوری اسلامی ندهد چرا که ناگفته پیداست وقتی داخلین در نظام به رئیس‌جمهور آن نظام رسما توهین می‌کنند قطعا برنده این اتفاق، خارج‌نشینانی خواهند بود که منتظرند تا فحاشی‌ها را در بوق و کرنا کرده و وجهه کلی جمهوری اسلامی را خدشه‌دار کنند. رئیس‌جمهوری که زیر هجمه بدترین توهین‌ها باشد چگونه می‌تواند در مجامع بین‌المللی از منافع ملی دفاع کند؟
 در این باره بهرام پارسایی سخنگوی فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی با اشاره به ضرورت پرهیز از طرح اظهارات تفرقه‌آمیز از تریبون‌های رسمی و لزوم حفظ حرمت مسئولان، وحدت داخلی را ضامن حفظ نظام می داند و می‌گوید: طرح اظهاراتی علیه رئیس جمهور که اولین مقام اجرایی کشور است آن هم از سوی کسانی که باید مردم را به تقوا و دینداری توصیه کنند، زیبنده نیست. البته افراد می‌توانند نظرات شخصی خود را مطرح کنند اما این‌گونه اظهارات نباید از تریبون‌های رسمی مطرح شود.
 اما واکنش سیاسیون به این اتفاقات نشان می‌دهد بیشتر آن‌ها بر عقیده‌اند که این صحبت‌ها بیش از آن‌که از سر دلسوزی باشد، رنگ‌وبوی انتخاباتی دارد. پروژه یک‌دوره‌ای شدن روحانی از مدت‌ها پیش کلید خورده و صحنه‌گردانان آن همان کسانی هستند که در آن دوران هشت‌ساله نه از بروز فساد اقتصادی ابراز نگرانی می‌کردند و نه رئیس‌جمهور را ساده‌لوح می دانستند. به نظر می‌رسد مخالفان تلاش می‌کنند با این توهین‌ها روحانی را به سمت بازی ناتمام کلامی کشانده و در یک سال پایانی دولت یازدهم او را سرگرم دفاع از خود کنند. هرچند شاید خودشان هم می‌دانند رئیس‌جمهور زبان برایی دارد، اما روحانی به خوبی تاکنون گرفتار این بازی نشده و تلاش می‌کند پس از به سرانجام رساندن پرونده ملال‌انگیز هسته‌ای و یک‌رقمی کردن نرخ تورم، رونق اقتصادی را هم به کشور بازگرداند و با دست پر به استقبال انتخابات 96 برود. او در گفت‌وگوی تلویزیونی خود هم تنها با بیان اینکه نباید آبروی مردم توسط رسانه‌ها و تریبون‌ها خدشه دار شود، گفت: ما باید کاری کنیم که اگر کسی اخلاق را زیر پا گذاشت و هتاکی کرد منزوی شود و گوش شنوایی برای او وجود نداشته باشد.
 فیاض زاهد استاد دانشگاه درباره این موضوع می‌گوید: مخالفان روحانی می‌خواهند رئیس جمهور را به یک زمین بازی بکشانند که عاقبت آن بازی، چیزی جز شکست رئیس جمهور نیست. آن‌ها جنگ پرخاشگرانه رسانه‌ای و لفظی را آغاز کرده‌اند تا تمرکز روحانی را از بین ببرند و او را شبیه خود کنند. اگر رئیس جمهور وارد این بازی شود شکست می‌خورد. اولا روحانی ابزار چنین بازی را ندارد، دوما او قدرت چنین بازی را ندارد و سوما حامیان رئیس جمهور بازی پرخاشگرانه روحانی را بر نمی‌تابند.
 معاون اول رئیس‌جمهور که به نظر می‌رسد این روزها در سخنرانی‌های خود وظیفه دفاع از روحانی را به عهده گرفته است با اشاره به این‌که رئیس‌جمهور و دولت یازدهم مظلوم‌ترین دولت و رئیس‌جمهور بعد از انقلاب هستند می‌گوید:‌ به گونه‌ای رئیس جمهور را مورد تهاجم قرار داده‌اند که این تهاجم‌ها بی‌سابقه است. آن هم رئیس جمهوری که در دور اول ریاست‌جمهوری خود گره‌های بزرگی را باز کرده است.
 اسحاق جهانگیری همچنین درنشست استانداران کشور اظهار می‌کند: حرف‌های بد و سخیفی راجع به شخصیت دوم کشور زده می‌شود درحالی‌که ما نجابت می‌کنیم و نمی‌گوییم این افراد چه شرایطی را برای کشور فراهم کرده‌اند. افرادی که علیه رئیس‌جمهور صحبت می‌کنند فراموش کرده‌اند منابع کشور را چگونه هدر دادند و چه رکود و تورم و هم‌چنین رکود تورمی در کشور ایجاد کرده‌اند. آن‌ها کم کم طلبکار شده اند و فراموش کرده‌اند چه فضای سیاسی در داخل کشور درست کردند که دو نفر که در طول انقلاب همواره با هم برادر بوده‌اند رو در روی هم قرار گرفته‌اند.
 معاون اول رئیس‌جمهور در حاشیه جلسه هیات دولت هم با اشاره به توهین‌های انجام گرفته به رئیس‌جمهور در روزهای اخیر تاکید می‌کند: به معاون حقوقی رئیس‌جمهور تذکر داده‌ایم تا از دستگاه قضا پیگیر این توهین‌ها باشد. تلاش ما این بوده که تا حد امکان وارد پیگیری قضایی این توهین‌ها نشویم الا در مواردی که آشکارا به رئیس‌جمهور و هیات دولت اهانت می‌شود. البته انتظار ما از دستگاه قضا این است که آن‌ها منتظر شکایت دولت نباشند. به هر حال حرمت رئیس‌جمهور باید رعایت شود و وقتی این توهین‌ها انجام می‌شود خود قوه قضائیه باید با آن برخورد کند.
 وی ادامه می‌دهد: در روزهای گذشته تعابیر بسیاری نسبت به رئیس‌جمهور به کار برده شد. آقای روحانی رئیس‌جمهوری است که 24 سال نماینده ولی‌فقیه در مهم‌ترین رکن تصمیم‌گیری نظام یعنی شورای عالی امنیت ملی کشور بوده و امروز نیز رئیس جمهور است. او مهم‌ترین موانع را از راه کشور برداشته و مذاکره‌ پیچیده هسته‌ای با شش کشور قدرتمند دنیا را به نتیجه رسانده است. امیدواریم فضای رسانه‌ای در حدی باشد که دولت نیز بتواند در حد مخالفین و منتقدین خود به رسانه‌ها دسترسی داشته باشد.
 از اشارات جهانگیری کاملا مشخص است که چه کسانی را مخاطب قرار داده است؛ مخالفینی که به جای انتقاد، رو به توهین آورده‌اند و مسئولین سابقی که برای به گردن نگرفتن مشکلات امروزی فرار به جلو می‌کنند. از طرفی معاون اول رئیس‌جمهور از قوه قضائیه هم درخواست چندان پیچیده‌ای ندارد. به نظر می‌رسد شایسته است دستگاه قضا برای دفاع از جایگاه ریاست‌جمهوری با توهین‌کنندگان به رئیس‌جمهوری اسلامی ایران برخورد قانونی را داشته باشد. اظهار امیدواری جهانگیری برای دسترسی دولتمردان به تریبون‌های رسمی هم از آن طنزهای تلخ تاریخ است و مخاطب را یاد دورانی می‌اندازد که سخنرانی و گفت‌وگوهای مقامات بدون هیچ محدودیتی به صورت زنده پخش می‌شد.
 عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاح‌طلب هم معتقد است که مخالفان دولت درصدد هستند که روحانی در انتخابات ریاست جمهوری موفق نشود، بنابراین به تخریب دولت روی آورده‌اند. این پدیده، پدیده جدیدی نیست و در دولت اصلاحات و دولت روحانی بارها دیده‌ایم که صداوسیما همیشه کارش این بوده که تریبون خود را در اختیار تندروها قرار دهد.
 همچنین علی‌اکبر مرتضوی‌کیاسری دبیر کل مجمع جانبازان و ایثارگران عنوان می‌کند: انتخابات پیش‌رو می‌تواند یکی از عوامل تاثیرگذار در بروز بداخلاقی‌ها باشد. البته شاهد بداخلاقی‌ها و رواج تهمت‌ها هستیم و انتخابات می‌تواند شدت این تهمت‌ها را افزایش دهد.
 در همین زمینه رسول منتجب‌نیا قائم ‌مقام حزب اعتماد ملی اظهار می‌کند: تجربه نشان داده که این اقدامات غیراخلاقی تاثیر معکوس دارد، مردم را حساس‌تر می‌کند و بیشتر آن‌ها را پای صندوق رای می‌آورد. این افراد با تهمت و تخریب می‌خواهند رئیس جمهور را منزوی کنند ولی بارها شکست خورده‌اند. مخالفان رئیس جمهور، موفقیت‌های وی را به عنوان ناکامی جلوه می‌دهند.
 آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم که مدتی سکوت کرده بود در سی‌وسومین اجلاس مدیران و روسای آموزش‌وپرورش کشور، برداشتن سایه تهدید و جلوگیری از گسترش تحریم را یکی از ارزنده‌ترین کارهای دولت روحانی می‌داند و با اشاره به دستاوردهای برجام در ابعاد داخلی و خارجی تصریح می‌کند: متأسفانه عده‌ای با اهداف سیاسی این دستاورد نظام را زیر سوال می‌برند، در حالی که ما قبل از آن در هواپیمایی، کشتیرانی، بیمه، فروش نفت، بانک و صادرات و واردات مشکلات واقعی داشتیم.
 رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه به دفاع از دولت یازدهم می‌پردازد و با اشاره به هوچی‌گری‌ها، سم‌پاشی و تخریب‌هایی که علیه روحانی می‌شود، تاکید می‌کند: باید کاری کنیم که کشور در دور دوم دولت آقای دکتر روحانی به اهداف بزرگ علمی برسد.
 از طرفی سخنان اخیر مقام معظم رهبری درباره برجام شاید برخی را دچار سوءبرداشت کرده که رئیس‌جمهور را این‌گونه نوازش می‌کنند. در حالی که رهبر معظم انقلاب بارها تاکید کرده‌اند نباید از حرف‌های ایشان تعابیر مختلف داشت چرا که دوپهلو صحبت نمی‌کنند.
 مصطفی کواکبیان عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در همایش امتداد و امید در آمل به این موضوع اشاره و عنوان می‌کند: برجام امید بخش بود و نتیجه خوبی از آن گرفته شد. باید دولت آمریکا بفهمد که نباید دست بر بدعهدی می‌زد البته برخی افراد از صحبت‌های اخیر رهبر انقلاب درباره برجام سوءاستفاده کردند.
 همچنین بهروز نعمتی عضو هیأت رئیسه مجلس یادآور می‌شود: متأسفانه الان حرمت‌شکنی رسم شده است. زمانی درباره مسئولی شایعه‌ای می‌سازند، روزی رئیس جمهور را جور دیگری معرفی می‌کنند یا کسی را ضد ولی‌فقیه معرفی می‌کنند. رهبری برای ما فصل‌الخطاب است. ایشان می‌گویند حتی حاضرم علیه خودم نقد بشنوم اما برخی نمی‌خواهند بشنوند. به اعتقاد من این یک فضای تصنعی برای انتخابات ریاست‌جمهوری است و استنباط این است که این‌ها موفق نمی‌شوند.
 در این میان واکنش مدیر مسئول سابق روزنامه جام جم هم قابل تامل است. به گفته بیژن مقدم در این قاعده کلی هیچ فرقی بین مسئول و غیرمسئول وجود ندارد. چه رئیس جمهور را مورد هتاکی قرار دهند و چه افراد عادی، چنین الفاظی شایسته ادبیات اسلامی ایرانی ما نیست. رئیس جمهور ما هم حق ندارد با منتقدینش تند صحبت کند. همه افراد می‌دانند که حرف‌هایشان را می‌توانند به چند صورت بزنند. اگر جدلی وجود دارد بر اساس آموزه‌های قرآنی باید به بهترین شکل بیان شود.
 سید رضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز هم با انتقاد از نحوه حملات به رئیس‌جمهور تاکید می‌کند: حتما آقای روحانی در دوران مسئولیتشان اشکالاتی را هم داشته‌اند اما اگر کسی نسبت به ایشان انتقاد دارد حق ندارد این انتقاد را به شکلی مطرح کند که منجر به توهین شود و این درباره سایر مسئولان هم صادق است.
 شاید کلام آخر را یکی از سابقون سیاست ایرانی یعنی دبیر کل حزب اصولگرای موتلفه اسلامی می‌زند. محمدنبی حبیبی در روز خبرنگار به صراحت تخریب دولت را حرام می‌داند و اظهار می‌کند: برخی دولتی‌ها انتقاد و یا حتی اعتراض را تخریب تلقی می‌کنند اما ما پشتیبانی اصولی از دولت را وظیفه خود می دانیم و در عین حالی که از دولت پشتیبانی اصولی می‌کنیم حق نقد راهم برای خود محفوظ می دانیم.
 گویا این روزها دیواری کوتاهتر از دیوار رئیس جمهور پیدا نمی‌شود، بیش از یک هفته‌ از توهین برخی سخنرانان تریبون‌های رسمی به "رئیس‌جمهور" قانونی کشور می‌گذرد. همان کسی که با مذاکراتش سایه جنگ و تحریم را از سر ایران برداشت و کشتی طوفان‌زده اقتصاد به ارث رسیده از دورانی آشفته را به ساحل ثبات و آرامش رساند. به قول پست اینستاگرامی معاون اول رئیس‌جمهور، روحانی این روزها «حقیقتا مظلوم واقع شده» و «حجم بالای هجمه‌ها و تخریب‌ها علیه شخص دوم کشور و رئیس‌جمهوری که بزرگترین گره‌ها را از کار کشور باز کرد در طول تاریخ بی‌سابقه است».
 به نظر می‌رسد فشار به دولت یازدهم و شخص رئیس‌جمهور تا انتخابات همچنان ادامه پیدا کند. در بازی سیاست همه تلاش می‌کنند رقیب خود را به انحای مختلف از میدان به در کنند اما در سیاست ایرانی اسلامی شاید بهتر باشد مخالفین به جای توهین و تخریب جایگاه "رئیس‌جمهور" به انتقادات سازنده بپردازند تا هم رعایت انصاف را کرده باشند و هم کمکی به حل مشکلات کشور کنند. توهین به "رئیس‌جمهور" می‌تواند مانند شمشیر دولبه‌ای رفتار کند که ممکن است روزگاری بر گردن همان توهین‌کنندگان قرار گیرد.
 شاید مخالفان روحانی اکنون در زمستان سیاسی خود به سر می‌برند اما کاش به گونه‌ای رفتار کنند که در پایان این زمستان، روسیاهی بر چهره هیچ‌کس نماند. روزگاری که «در آن دوران توهین به رئیس‌جمهور رونق فراوان داشته باشد» قطعا در تاریخ روسفید نخواهد بود.

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

دوران بعد از طلاق ...

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

  دوران بعد از طلاق ... 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

((( واقعیتهای زندگی مثل فیلمها یا سریالهای «هندی-آبگوشتی» نیست که تکرارشون  دل آدمو بزنه وَ یا بتونه وجودشون رو نادیده بگیره ؛ ویزیت دکتر یا مصرف دواهای تلخ وُ بد مزه رو هم برای حفظ زنذگی-مون مجبوریم هر طور شده تا رسیدن به سلامت ، بارها تحمل وُ تکرار کنیم. _ یک بنده-ی خدا )))

http://s2.picofile.com/file/8261409118/TAL8Q_2.jpg

 

http://s2.picofile.com/file/8261407126/TAL8Q_E_ET3Y8D_1.jpg

 

http://s1.picofile.com/file/8261407568/TAL8Q_3.jpg

 

http://s5.picofile.com/file/8129766842/TAL8Q_1.jpeg

 

http://s3.picofile.com/file/8220141134/TALL8Q_2.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8220161384/E_ETY8D_1.jpg

 

http://s7.picofile.com/file/8252375834/E_ETER8F8T_5.jpg

 

 

 

 این آمار که مورد تأیید مراکز رسمی از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی است در بستر مواجهه زنان با مشکلات فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی و روانی پس از طلاق مورد ارزیابی قرار گرفته است.
 روزنامه جوان نوشت:
گروهی از جامعه‌شناسان افسارگسیختگی طلاق در میان سایر پدیده‌های اجتماعی در کشور ما را پادتن‌سازی جامعه در برابر فشاری می‌دانند که بستر فرهنگی به آن تحمیل کرده است. به بیان دیگر آمار بالای ثبت روزانه و ساعتی طلاق در سال‌های اخیر را حاصل دوران‌گذار جامعه به سمت برقراری تعادل ارزیابی می‌کنند و آن را یک فرآیند تکاملی اجتماعی می‌دانند اما این واکنش افراطی در برابر کنش تفریطی اجتماع ما از نگاه رصدگر دشمنان دور نمانده است، به طوری که گسترش پدیده طلاق مورد بهره‌برداری برنامه‌ریزان خارجی قرار گرفته و بستر و فرصتی برای دشمنان فراهم کرده که بتوانند برای گسست بنیان خانواده در ایران برنامه‌ریزی و از این طریق به صورت تضمین شده‌ای اهداف خود را دنبال کنند. در صورتی که چنانچه به عنوان یک پدیده اجتماعی از ابتدا ابتکار برنامه‌ریزی در مورد آن در دست خود ما می‌ماند امروز به صورت تظاهرات بالینی قابل توجه نمود نمی‌کرد.
 دخالت مدیریت شده در پدیده طلاق
از سوی دیگر شکسته شدن قبح طلاق و شیوع گسترده طلاق توافقی یکی از نتایج این دخالت مدیریت شده در مراحل تکوینی بلوغ خانواده در مراحل ازدواج و طلاق است.
   
   یعنی زوجین با بروز هر مشکلی در مسیر زندگی با توافق بر سر مسائل مشترک مانند مهریه و سرپرستی فرزند یا فرزندان درخواست طلاق می‌دهند و این شیوه جدایی با صلح و سازش و بدون دردسر و پادرمیانی بزرگ‌ترها و همراه با جشن و شادی را به عنوان یک شیوه متمدنانه پذیرفته و اجرا می‌کنند، غافل از اینکه از مشکلات و مسائل پشت دیوار طلاق اطلاعی ندارند.
به عقیده کارشناسان هر شکستی تبعات روانی خاص خود را دارد و این مسئله در زنان و مردان تفاوتی نمی‌کند. طلاق نیز فارغ از توافقی یا غیرتوافقی بودن آن یک شکست به شمار می‌رود اما زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه، طلاق را برای زنان با آسیب‌های بیشتری همراه می‌کند.
بدری‌السادات بهرامی، روانشناس در این باره معتقد است: «زنان پس از طلاق دچار انزوا می‌شوند، چراکه حتی نزدیکان‌شان به دلایل فرهنگی و باورهای اشتباه از آنان دوری می‌کنند و حتی پس از جدایی از سوی جامعه و برخی افراد مورد بی‌حرمتی قرار می‌گیرند.» کارشناسان امور خانواده متفق‌القول هستند که طلاق در جوامع سنتی مذموم است، بنابراین اکثر خانواده‌‌ها تلاش می‌کنند این اتفاق نیفتد، برخی تابع قوانین و سنت‌های خانوادگی‌شان هستند که مثلاً عروس با لباس سفید می‌رود و با کفن برمی‌گردد. از طرفی زن و مرد نیاز به پشتوانه عاطفی دارند به خصوص زنان از این نظر تمایل بیشتری دارند که حامی و پشتیبان عاطفی داشته باشند و چون زن برخلاف مرد انتخاب شونده است، درون خود این ترس را دارد که مبادا پس از طلاق تنها بماند.
اگر زنی که طلاق گرفته است دارای فرزند باشد مشکلات بیشتری در انتظار اوست به دلیل اینکه حق حضانت زنان بر کودکان با توجه به قانون مدنی تا هفت سالگی است. بنابراین جدایی از فرزند نیز از مشکلاتی است که به شدت زنان را رنج خواهد داد و از سوی دیگر این مورد تبدیل به حربه‌ای شده است برای برخی از مردان سودجو تا با دادن حق حضانت به زنان در قبال گذشتن از حقوق مالی‌شان، آنها را از حقوق حقه خویش محروم ‌کنند و برخی دیگر از کودکان به عنوان ابزاری برای انتقام از همسران سابق خود استفاده و آنها را از دیدار کودکان خود محروم می‌کنند.
 طلاق زنجیره‌ای از آسیب‌های اجتماعی است
به اعتقاد این کارشناس سلامت خانواده، «پیامدهای اجتماعی مسئله بعدی زنان مطلقه است. نپذیرفتن فرزندان زنان مطلقه در ازدواج‌های بعدی، ترس از ازدواج با اینگونه از زنان با تصور داشتن مشکلات شخصیتی و وقوع طلاق مجدد، انتخاب به عنوان همسر دوم و صیغه‌ای، در امان نبودن از طعنه‌ها و کنجکاوی‌های اطرافیان، سرخوردگی اجتماعی و بسیاری دیگر از این دست امور، زنان مطلقه را با چالش مواجه می‌کند.»
همچنین اگر زنی مطلقه به هر دلیلی نتواند به خانه پدری بازگردد و از حمایت آنها بهره‌مند شود باید با مشکلات اقتصادی نیز دست و پنجه نرم کند، زنانی که دارای درآمد و سرمایه مالی نیستند بعد از طلاق اگر از جانب فرد دیگری حمایت نشوند برای تأمین مسکن و مایحتاج زندگی خود نیز دچار مشکلاتی خواهند شد و اگر حضانت فرزندان را هم بر عهده گرفته باشند، اوضاع به مراتب سخت‌تر خواهد بود
و متأسفانه در بعضی از موارد دیده شده است که این زنان برای تأمین نیازهای اقتصادی خود به سمت فعالیت‌های بزهکارانه کشیده شده‌اند. بنابراین طلاق زنجیره‌ای از آسیب‌های به‌هم پیوسته است، که به‌رغم این همه قربانی، روزبه‌روز افزایش می‌یابد، اگرچه تمام افرادی که طلاق را تجربه می‌کنند، با کشمکش‌های فردی و بین فردی متعددی مواجه هستند.
از سوی دیگر گرفتار شدن زنان مطلقه در چنبره مجموع یا بخشی از این مسائل، آنها را از طلاق پشیمان می‌کند، به طوری که
طبق آخرین آمار اعلام شده پشیمانی زنان از متارکه تا 90 درصد طلاق‌ها را شامل می‌شود،
اگرچه جامعه آماری برآورد 90 درصدی پشیمانی زوجین و به ویژه زنان از طلاق مشخص نشده، با این حال رقم مذکور از سوی مراکز رسمی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی تأیید شده است.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی